< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /تعجیل در خواندن نافله شب

 

مسائل مربوط به نافله شب:

بحث و تحقیق در باره‌ی نوافل بود و قبل از مطرح نمودن مسائل مربوط به آن، سؤالاتی وجود دارد که لازم است جواب داده شود:

یکی این است که وقت نافله صبح را شما بعد از فجر گفتید در حالی که در نصوص قبل از فجر آمده است.

جواب این است که این فتوا مال سید در عروه است و در منهج اجتهادی، در هر حکم فقی اولا فتوای قدمای اصحاب، بعد فتوای مشهور را باید در نظر بگیرید که بنیه‌ برای استحکام حکم می‌شود. قدما اشراف و تبحر، احتیاط و ورع، قرب زمانی دارند. در بررسی قول مشهور متن شرایع را باید ملاحظه کنید که شرایع مهر تأیید خورده است. ثانیا این فتوا در مبسوط، ج1، ص117 آمده که وقت نافله بعد از فجر اول است و در شرایع هم آمده که وقت نافله بعد از فجر اول است.

مستند اصلی ما در بحث، نصوص است و نصوص باب 50 در حدّ استفاضه می‌باشد. این نصوص قبل از فجر را بیان کرده؛ امّا در باب 51 از حدیث شماره یک تا حدیث شماره پنج، بعد از فجر را اعلام کرده و روایت پنج و شش صحیحه عبد الرحمن بن حجاج و صحیحه یعقوب بن سالم تصریح دارند بر این که وقت نافله صبح بعد از طلوع فجر اول است. با این نصوص و فتاوا، فتوای متن بی‌جا به نظر نمی‌رسد.

روایات باب 50 مربوط به انضام نافله صبح به نماز شب است که اگر انضمام صورت گیرد، قبل از فجر است. صورت دسّ و انضمام جداست.

مطلب بعدی این است که نوم خصوصیتی در تشریع ندارد و در روایتی که آمده اگر فردی خوابید و بیدار شد و دید که فجر شده است، دو باره نافله صبح را اعاده کند، این نوم خصوصیت ندارد و از باب حکایت بوده است.

جواب کامل این است که اولا شیخ در کتاب مبسوط، ج1، ص132 فرموده که نافله صبح اعاده شود.

ثانیا محقق حلی در شرایع فرموده افضل این است که اعاده شود.

مستند، روایت شماره هشت و نه باب 51 است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رُبَّمَا صَلَّيْتُهُمَا وَ عَلَيَّ لَيْلٌ- فَإِنْ قُمْتُ وَ لَمْ يَطْلُعِ الْفَجْرُ أَعَدْتُهُمَا.[1]

سند این روایت صحیح است و مدلول آن مطلق می‌باشد.

در روایت شماره نه چنین آمده: فَإِنِ اسْتَيْقَظْتُ عِنْدَ الْفَجْرِ أَعَدْتُهُمَا.[2]

نوم از باب مثال یا حکایت است و بر اساس مصلحت وقت و حکمت توقیت که نماز اعاده شود، رجحان دارد.

مسأله شماره 9:

يجوز للمسافر و الشاب الذي يصعب عليه نافلة الليل في وقتها تقديمها على النصف‌ و كذا كل ذي عذر كالشيخ و خائف البرد أو الاحتلام و المريض و ينبغي لهم نية التعجيل لا الأداء.[3]

معنای نیت تعجیل این است که در نصوص آمده پس از وجود این عذرها «یعجل» و این نماز بر اساس این عذر ها تحت عنوان تعجیل در انجام، شرعیت پیدا کرده و قبل از وقت، ادا زمینه ندارد.

شیخ طوسی در کتاب خلاف، می‌فرماید: تعجیل بر اساس عذر در اول شب جا دارد که نماز شب در اول شب و قبل از فرا رسیدن نصف شب انجام گیرد، «دلیلنا اجماع الفرقة[4] ».

محقق حلی در کتاب شرایع، ج1، ص64 همین مسأله را بیان کرده است.

مستند اصلی ما نصوص است که در کتاب وسائل، باب 44، حدیث 1، صحیحه لیث مرادی (ابو بصیر) است:

‌مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ لَيْثٍ الْمُرَادِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي الصَّيْفِ- فِي اللَّيَالِي الْقِصَارِ صَلَاةِ اللَّيْلِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ- فَقَالَ نَعَمْ نِعْمَ مَا رَأَيْتَ وَ نِعْمَ مَا صَنَعْتَ يَعْنِي فِي السَّفَرِ- قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَخَافُ الْجَنَابَةَ- فِي السَّفَرِ أَوْ فِي الْبَرْدِ فَيُعَجِّلُ صَلَاةَ اللَّيْلِ- وَ الْوَتْرَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَقَالَ نَعَمْ.[5]

سند این روایت صحیح و دلالت آن هم کامل می‌باشد.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ خَشِيتَ أَنْ لَا تَقُومَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ- أَوْ كَانَتْ بِكَ عِلَّةٌ أَوْ أَصَابَكَ بَرْدٌ- فَصَلِّ وَ أَوْتِرْ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فِي السَّفَرِ.[6]

سند این روایت هم صحیح است و در آن یک مطلب کلی (علت و مانع) بیان شده است.

روایت شماره شش و هشت این باب، هم همین مطلب را بیان کرده است. روایت شش را قبلا خوانده بودیم و روایت شماره هشت چنین است:

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ الْوَتْرِ- فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فِي السَّفَرِ- إِذَا تَخَوَّفْتُ الْبَرْدَ وَ كَانَتْ عِلَّةٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ أَنَا أَفْعَلُ (إِذَا تَخَوَّفْتُ).[7]

این نصوص با این اسناد معتبر در حدّ استفاضه است.

شهید در کتاب ذکری، ج2، ص370 می‌فرماید: هر صاحب عذری می‌تواند نماز شب را مقدم بیاندازد و معتمد در استدلال در نزد شهید همین نصوصی است که بیان شد.

مسأله شماره 10:

إذا دار الأمر بين تقديم صلاة الليل على وقتها أو قضائها‌ فالأرجح القضاء‌.[8]

در کتاب کشف اللثام، فاضل هندی یا فاضل اصفهانی، ج3، ص120 می‌فرماید: این مطلب مورد اتفاق فقهاء است. فاضل هندی استاد صاحب جواهر است. سید بحر العلوم اول، استاد دیگر صاحب جواهر می‌باشد و در جواهر از کشف اللثام زیاد یاد می‌شود. این کتاب شرح قواعد علامه است و کتاب دقیقی می‌باشد.

مستند این حکم در کتاب وسائل، باب 45 از ابواب مواقیت، حدیث شماره 1 و 5 می‌باشد:

حدیث شماره یک صحیحه معاویة بن وهب است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِيكَ مِنْ صُلَحَائِهِمْ- شَكَا إِلَيَّ مَا يَلْقَى مِنَ النَّوْمِ- وَ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ الْقِيَامَ بِاللَّيْلِ فَيَغْلِبُنِي النَّوْمُ- حَتَّى أُصْبِحَ فَرُبَّمَا قَضَيْتُ صَلَاتِيَ الشَّهْرَ الْمُتَتَابِعَ- وَ الشَّهْرَيْنِ أَصْبِرُ عَلَى ثِقْلِهِ فَقَالَ قُرَّةُ عَيْنٍ وَ اللَّهِ- قُرَّةُ عَيْنٍ وَ اللَّهِ وَ لَمْ يُرَخِّصْ فِي النَّوَافِلِ أَوَّلَ اللَّيْلِ- وَ قَالَ الْقَضَاءُ بِالنَّهَارِ أَفْضَلُ.[9]

روایت شماره پنج هم صحیحه است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: قُلْتُ الرَّجُلُ مِنْ أَمْرِهِ الْقِيَامُ بِاللَّيْلِ- تَمْضِي عَلَيْهِ اللَّيْلَةُ وَ اللَّيْلَتَانِ وَ الثَّلَاثُ لَا يَقُومُ- فَيَقْضِي أَحَبُّ إِلَيْكَ أَمْ يُعَجِّلُ الْوَتْرَ أَوَّلَ اللَّيْلِ- قَالَ لَا بَلْ يَقْضِي وَ إِنْ كَانَ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً.[10]

روایت شماره 8:

لَا صَلَاةَ حَتَّى يَذْهَبَ الثُّلُثُ الْأَوَّلُ مِنَ اللَّيْلِ- وَ الْقَضَاءُ بِالنَّهَارِ أَفْضَلُ مِنْ تِلْكَ السَّاعَةِ.[11]

حدیث اخلاقی:

وَ أَمَرَنَا بِاتِّبَاعِ الْجَنَائِزِ وَ عِيَادَةِ الْمَرِيضِ- وَ تَسْمِيتِ الْعَاطِسِ وَ نُصْرَةِ الْمَظْلُومِ وَ إِفْشَاءِ السَّلَامِ- وَ إِجَابَةِ الدَّاعِي وَ إِبْرَارِ الْقَسَمِ.[12]

توصیه های پیامبر اعظم (ص) به چند چیز: یکی تشییع جنازه، دیگری عیادت مریض، یرحمک الله گفتن به عطسه کننده، یاری کردن مظلوم که مصادیق زیادی دارد؛ مثلا اگر به کسی ظلم شده به خاطر این که قدرت بیان ندارد و شما با بیان خود، از او دفاع می‌کنید؛ چنانکه شاعر می‌گوید:

صدها فرشته بوسه بر آن دست می‌زند کز کار خلق یک گره بسته وا کند

فرهنگ اهل علم افشاء سلام و متابعت از وصایای حضرت رسول (ص) است و دعوت یک مؤمن را باید اجابت کرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo