< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /وقت نافله مغرب

 

مسأله شماره 4:

سید طباطبائی یزدی می‌فرماید: «مسألة وقت نافلة المغرب من حين الفراغ من الفريضة‌ إلى زوال الحمرة المغربية[1] .»‌

بحث در باره‌ی وقت نافله مغرب و عشاء است که وقت نافله مغرب زمانی است که نماز مغرب در اول وقت انجام شود و بعد از آن وقت نافله‌ی مغرب فرا می‌رسد.

شهید به نقل از شیخ مفید می‌فرماید: «تفعل بعد التسبیح و قبل التعقیب کما فعلها النبی ص[2]

شیخ طوسی در نهایه، می‌فرماید: «ووقت نوافل المغرب بعد الفراغ من فرضه إلى سقوط الشفق.[3] »

ابتدایش بعد از خواندن نماز مغرب است و انتهایش ذهاب حمره است.

محقق حلی در کتاب معتبر، می‌فرماید: «وقت نافلة المغرب بعدها الى ذهاب الحمرة المغربية، و هو مذهب علمائنا[4] .» این تعبیر نزدیک به اجماع است.

محقق حلی ادله‌ی متعددی را ذکر می‌کند که یکی مذهب علماء است، دیگری این است که می‌فرماید: «و يدل عليه انه وقت يستحب فيه تأخير العشاء فكان الإقبال على النافلة حسنا.[5] » بر اساس مناسبت در ترتیب، بین نماز مغرب و عشاء، این است که نافله را زود تر انجام دهد. دلیل سوم این است: «و عند ذهاب الحمرة يقع الاشتغال بالفرض فلا تصلح للنافلة.[6] » بعد از ذهاب حمره وقت برای نماز عشاء فرا می‌رسد.

دلیل چهارم روایت است: «كان النبي (صلى اللّه عليه و آله) يصلي ثلاثا المغرب و أربعا بعدها.[7] »

این روایت روایت عمرو بن حریث است که توثیق خاص دارد و در ادامه خواهد آمد.

دلیل پنجم : «ما روي من منع النافلة في وقت فريضة[8]

روایت محمد بن مسلم، باب 35 از ابواب مواقیت، حدیث شماره 3:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الطَّاطَرِيِّ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ جَمِيعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَلَاءٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لِي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ يَا أَبَا جَعْفَرٍ- مَا لِي لَا أَرَاكَ تَتَطَوَّعُ بَيْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ- كَمَا يَصْنَعُ النَّاسُ فَقُلْتُ إِنَّا إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نَتَطَوَّعَ- كَانَ تَطَوُّعُنَا فِي غَيْرِ وَقْتِ فَرِيضَةٍ- فَإِذَا دَخَلَتِ الْفَرِيضَةُ فَلَا تَطَوُّعَ.[9]

سند این روایت معتبر است.

صاحب جواهر، در کتاب جواهر، می‌فرماید: برای این که این طریق و این وضعیت (نافله بعد از مغرب خوانده شود) معهود از عمل نبی است و از نصوص منساق می‌باشد و به خاطر ضیق بودن وقت مغرب و بودن آن تا ذهاب شفق.

نصوص باب 13 از ابواب اعداد فرائض، حدیث شماره 6 و 15 و 16:

شماره 6 همان حدیث عمرو بن حریص است که صحیحه می‌باشد:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ حَنَانٍ قَالَ: سَأَلَ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ فَقَالَ لَهُ- جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنْ صَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَقَالَ كَانَ النَّبِيُّ ص يُصَلِّي ثَمَانَ رَكَعَاتِ الزَّوَالِ- وَ أَرْبَعاً الْأُولَى وَ ثَمَانِيَ بَعْدَهَا وَ أَرْبَعاً الْعَصْرَ- وَ ثَلَاثاً الْمَغْرِبَ وَ أَرْبَعاً بَعْدَ الْمَغْرِبِ-[10]

روایت شماره 15:

قُلْتُ فَالْمَغْرِبُ قَالَ أَرْبَعٌ بَعْدَهَا[11]

سند این روایت صحیح می‌باشد.

وَ أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الْمَغْرِبِ- وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ-[12]

روایت 16 هم صحیح می‌باشد.

پنج دلیل محقق حلی بیان کرد و صاحب جواهر هم ادله‌ی را بر آن افزود و شیخان هم آن را بیان کرد و نصوص هم دلیل بر این مطلب می‌شوند.

وقت اصلی و وقت اجزاء را بیان کردیم و گفتیم که وقت اجزاء تا آخر وقت ادامه دارد تا چهار رکعت مانده به آخر وقت.

قول دوم در این رابطه این است که وقت نافله مغرب امتداد دارد تا آخر وقت خود مغرب. این قول را جماعتی فرموده اند که عبارتند از شهید در کتاب ذکری و فاضل هندی در کتاب کشف اللثام، ج3، ص157 و سید عاملی در کتاب مدارک، ج3، ص74.

شیهد می‌فرماید: «لو قیل بامتداد وقتها بوقت المغرب امکن لانها تابعة لها وإن كان الافضل المبادرة بها قبل كل شيئ سوى التسبيح.[13] » امتداد وقت نافله تا امتداد وقت خود مغرب، کار ممکنی است نافله تابع خود نماز مغرب است و مانعی ندارد و از باب تبعیت می‌باشد؛ هر چند که افضل این است که به انجام نافله در وقت خودش (قبل از ذهاب مغربیه) مبادرت شود. در کشف اللثام گفته این مطلب جیّد است و صاحب مدارک هم آن را تأیید کرده است.

سیدنا الاستاد، در کتاب مستند، می‌فرماید: آنچه که مشهور گفته لا یمکن المساعدة علیه، مشهور گفته وقت نافله مغرب محدود است، این مطلب دلیل ندارد و عمل به مقتضای اطلاقات این است که وقت نافله امتداد داشته باشد تا آخر وقت اجزاء و تحدید دلیل ندارد و اختصاص به اول وقت هم دلیل ندارد.

تحقیق این است که بر اساس حکمت توقیت و انصراف نصوص و بر اساس این که وقت مغرب اول وقت است و به اتفاق فقهاء وقت مغرب مضیّق است، بر اساس این ادله، اولی و احوط این است که نافله‌ی مغرب در همان وقت فضیلت و قبل از ذهاب حمره انجام بشود و اگر خارج از آن بود، وقت اجزاء است و آنجا احوط این است که قصد ادا و قضا ننماید.

حدیث اخلاقی:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لَا‌ تَتَهَاوَنْ بِصَلَاتِكَ- فَإِنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ- لَيْسَ مِنِّي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ- لَيْسَ مِنِّي مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً- لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ.[14]

اگر نماز در اول وقت خوانده نشود، یک نوع استخفاف است. انسان اگر یک نماز به صورت کامل و با توجه بخواند قطعا ارتباطش با خدا برقرار می‌شود و این یک اصل است. نیاز به اذکار یونسیه و چله نشینی و ... نیست.

دو چیز غریب است یکی تقوا و دیگری علم والا؛ چون اسوه‌ی علم و تقوا آقا امیر المؤمنین غریب بود. چرا نماز های جماعت با عجله خوانده می‌شود؛ بد ترین سرقت، سرقت از نماز است و با عجله خواندن آن یک نوع سرقت از آن می‌باشد.

مظلوم دنیای عمل، نماز است. اهتمام به نماز درب ورودی به عبودیت و ارتباط با خداوند است. ما کار اصلی ما باید این باشد که در اول وقت نماز بخوانیم و نسبت به آن حسّاس باشیم و با عجله نخوانیم و هر کسی که نماز را طولانی تر بخواند عمرش طولانی تر می‌شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo