درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1400/10/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /وقت اضطراری نماز مغرب و عشاء
وقت اضطراری عشائین:
سید طباطبائی یزدی میفرماید: «و أما المضطر لنوم أو نسيان أو حيض أو نحو ذلك من أحوال الاضطرار فيمتد وقتهما إلى طلوع الفجر و يختص العشاء من آخره بمقدار أدائها دون المغرب من أوله أي ما بعد نصف الليل».[1]
مضطر مثل کسی که خواب رفته نه به این قصد که تا آخر نماز عشائین خواب بماند یا نماز عشائین را فراموش کرده یا حائض بوده یا ... وقت نماز عشائین او، تا طلوع فجر ادامه دارد.
در بارهی مضطر اولا باید اضطرار احراز شود. در نص سه مورد نوم و نسیان و حیض به عنوان اضطرار اعلام شده است. موارد دیگر مثل خستگی، جلسه مهمان داری، شرکت در جلسات و ... مورد بحث است و به طور مسلم از موارد اضطرار به حساب نمیآید.
علاوه بر این که خواب ماندن، نسیان و ... باید مورد توجه قرار گیرد که عروض حالت است و عروض حالت یا از روی قصور است یا تقصیر، اگر از روی قصور باشد، طبیعتا اشکالی ندارد و اگر از روی تقصیر باشد، اشکال دارد. مقصر عامد بالواسطه است. این که مقصر مسئول است؛ به خاطر این است که عامد بالواسطه است و در مقدمه عمدا کوتاهی میکند که آن مقدمه سبب میشود برای ترک عمل.
انجام عبادات با حال، خوب است و کیفیت بالایی دارد؛ ولی اگر حال هم نداشت، باید عباداتش را انجام دهد؛ لذا شرط عبادت فقهاً، سر حال بودن نیست.
در بارهی اضطرار توجه فرمودید که در فقه، در مقابل اختیار قرار میگیرد، اگر تأخیر اختیاری بود یا از روی تقصیر، باید نماز را آخر وقت قضاءا بخواند.
آراء فقهاء:
1- شیخ مفید در کتاب مقنعه، یک قاعده کلی بیان میفرماید: «و لكل صلاة من الفرائض الخمس وقتان أول و آخر فالأول لمن لا عذر له و الثاني لأصحاب الأعذار.[2] » وقت اول برای فرد مختار است و دوم برای شخص مضطر.
2- شیخ طوسی در کتاب خلاف، میفرماید: « الوقت الأول هو وقت من لا عذر له و لا ضرورة، و الوقت الآخر وقت من له عذر و ضرورة ... و لا خلاف بين أهل العلم في ان واحدا من هؤلاء الذين ذكرناهم إذا أدرك قبل غروب الشمس مقدار ما يصلي ركعة، أنه يلزمه العصر، و كذلك إذا أدرك قبل طلوع الفجر الثاني مقدار ركعة أنه يلزمه العشاء الآخرة[3] .» در این بیان، هم وقت اضطراری را بیان کرده و هم وقت اختصاصی عشاء را.
3- محقق حلی در کتاب معبتر، میفرماید: «و أما ان وقت الاضطرار ممتد ما لم يطلع الفجر ففيه لنا روايات[4] .»
نصوص:
وسائل، باب 62 از ابواب مواقیت، ح 3، موثقه ابی بصیر:
وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ نَامَ رَجُلٌ وَ لَمْ يُصَلِّ صَلَاةَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ أَوْ نَسِيَ- فَإِنِ اسْتَيْقَظَ قَبْلَ الْفَجْرِ قَدْرَ مَا يُصَلِّيهِمَا كِلْتَيْهِمَا- فَلْيُصَلِّهِمَا وَ إِنْ خَشِيَ أَنْ تَفُوتَهُ إِحْدَاهُمَا- فَلْيَبْدَأْ بِالْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ إِنِ اسْتَيْقَظَ بَعْدَ الْفَجْرِ فَلْيَبْدَأْ فَلْيُصَلِّ الْفَجْرَ- ثُمَّ الْمَغْرِبَ ثُمَّ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ- فَإِنْ خَافَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَتَفُوتَهُ إِحْدَى الصَّلَاتَيْنِ- فَلْيُصَلِّ الْمَغْرِبَ وَ يَدَعُ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ- حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ يَذْهَبَ شُعَاعُهَا ثُمَّ لْيُصَلِّهَا.[5]
حدیث 4، صحیح عبد الله مسکان:
وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ نَامَ رَجُلٌ أَوْ نَسِيَ أَنْ يُصَلِّيَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ- فَإِنِ اسْتَيْقَظَ قَبْلَ الْفَجْرِ- قَدْرَ مَا يُصَلِّيهِمَا كِلْتَيْهِمَا فَلْيُصَلِّهِمَا- وَ إِنْ خَافَ أَنْ تَفُوتَهُ إِحْدَاهُمَا فَلْيَبْدَأْ بِالْعِشَاءِ الْآخِرَةِ- وَ إِنِ اسْتَيْقَظَ بَعْدَ الْفَجْرِ فَلْيُصَلِّ الصُّبْحَ- ثُمَّ الْمَغْرِبَ ثُمَّ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ.[6]
وقت اضطراری عشائین بر اساس این دو روایت معتبر و اجماعی که از شیخ گفتیم، مطلب روشن شد.
مستند سوم صحیحه عبد الله بن سنان است:
«و إن طهرت في آخر الليل فلتصل المغرب و العشاء[7] »
اشکال: در بارهی امتداد وقت، نصوصی داریم که گویا با این روایات تعارض دارد و آن نصوص باب 29 است، حدیث 3 و 6:
قَالَ وَ رُوِيَ فِي مَنْ نَامَ عَنِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ إِلَى نِصْفِ اللَّيْلِ- أَنَّهُ يَقْضِي وَ يُصْبِحُ صَائِماً عُقُوبَةً وَ إِنَّمَا وَجَبَ ذَلِكَ عَلَيْهِ- لِنَوْمِهِ عَنْهَا إِلَى نِصْفِ اللَّيْلِ.[8]
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ نَامَ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ الْعَتَمَةَ- فَلَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى يَمْضِيَ نِصْفُ اللَّيْلِ- فَلْيَقْضِ صَلَاتَهُ وَ لْيَسْتَغْفِرِ اللَّهَ.[9]
سند روایت اوّل به صورت «روی» است که شیخ صدوق آن را نقل کرده و شیخ صدوق اگر بگوید «قال الصادق (ع)» اعتبار دارد و اگر «روی» بگوید مرسل میشود و در اینجا «روی» آمده که مرسل است.
سند روایت دوم از نظر رجالی مشکلی ندارد، منتهی مرفوعه است که از سنخ مرسل میشود که بعضی از روایان سند ذکر نشده است.
روایات دستهی اول امتداد وقت را اعلام کرد و این دو روایت انتهای وقت را نصف شب اعلام کرده است و بعد از نصف شب باید قضا کند و عقوبت هم دارد که روزه گرفتن فردای آن روز است.
جواب: در بارهی جمع بین این دو دسته از روایات گفته میشود که اولا روایات دال بر امتداد، صحاح اند و این روایات یکی مرسل است ودیگری علی المبنی معتبر است.
ثانیا این حکم که قضا کند و عقوبت هم دارد، اختصاص دارد به تأخیر از روی عمد و آن امتدادی که امتناناً برای مکلف اعلام شده است، برای کسانی است که معذور باشد. به عبارت دیگر، امتداد اختصاص به مضطر دارد و عقوبت و قضا، مربوط است به مختار دارد.
سید طباطبائی یزدی در ادامه میفرماید: «و الأقوى أن العامد في التأخير إلى نصف الليل أيضا كذلك أي يمتد وقته إلى الفجر و إن كان آثما بالتأخير.[10] »
دلیل این مطلب این است فردی که عمدا تأخیر کرده است، یک تخلّف و یک عصیان است؛ امّا ادای نماز تابع دلیل خودش است و دو مطلب، از هم جدا اند و تأخیر، به صحت نماز صدمه نمیزند؛ اگر کسی نماز را تا نصف شب انجام نداده باشد، میتواند تا نزدیک طلوع فجر بخواند و مقتضای اطلاق ادله صحت آن نماز است و مقتضای تأخیر عمدی ذنب و گناه است.
امّا سیدنا الاستاد میفرماید: این تأخیر که عمدی باشد، در حقیقت تجویز نمیکند صحت نماز را تا طلوع فجر؛ برای این که نصوصی که داریم، در حقیقت در جهت بیان وقت مضطر است و در مضطر تأخیر اضطراری است و تأخیر عمدی از قلمرو آن خارج است و دلیلی بر صحت آن نداریم، مقتضای احتیاط خواندن آن نماز و انجام قضای آن نماز است.
سید طباطبائی یزدی بعد میفرماید: «لكن الأحوط أن لا ينوي الأداء و القضاء بل الأولى ذلك في المضطر أيضا[11] .»
ادا و قضا نیاز به تحقق موضوع دارد، وقت اگر بقایش محرز بود، نوبت ادا است و اگر قطعا گذشته بود، موضوع برای قضا محقق است؛ و لی اگر شک داشته باشیم که الآن وقت باقی است یا نه؟ وقت ادا است یا وقت قضا؟ قصد ادا و قضا اصلا زمینه ندارد؛ چون نه علم به ادا داری، تا نیت ادا کنی و نه علم به قضا داری تا نیت قضا کنی؛ بلکه اصل عمل را که امر دارد انجام بده و باید به نیت قربت مطلقه باشد.
وقت نماز صبح:
«و ما بين طلوع الفجر الصادق إلى طلوع الشمس وقت الصبح[12] .»
در این رابطه در همان منابع بالا، اقوال و نصوص بیان شده است:
به طور مثال شیخ مفید در کتاب مقنعه، میفرماید: « و وقت الغداة اعتراض الفجر و هو البياض في المشرق الذي تعقبه الحمرة في مكانه و يكون مقدمه لطلوعها على الأرض من السماء و ذلك أن الفجر الأول و هو البياض الظاهر في الشرق يطلع طولا ثم ينعكس بعد مدة عرضا ثم يحمر الأفق بعده للشمس فلا ينبغي للإنسان أن يصلي فريضة الغداة حتى يعترض البياض و ينتشر صعدا في السماء كما ذكرناه[13] .» سفیدی باریک در مشرق، صبح کاذب است و سفیدی پهن، صبح صادق است.
نصوص:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَقْتُ الْفَجْرِ حِينَ يَنْشَقُّ الْفَجْرُ- إِلَى أَنْ يَتَجَلَّلَ الصُّبْحُ السَّمَاءَ- وَ لَا يَنْبَغِي تَأْخِيرُ ذَلِكَ عَمْداً- لَكِنَّهُ وَقْتٌ لِمَنْ شُغِلَ أَوْ نَسِيَ أَوْ نَامَ.[14]
منظور از شغل در نصوص، شغل کاری نیست بلکه منظور این است که گرفتار است و نمیتواند نماز بخواند.