درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1400/10/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /تحقیق در بارهی خواندن نافله در وقت فریضه
بحث و تحقیق در بارهی انجام نافله در وقت فریضه:
اجمالا گفته شد که در این مسأله دو قول وجود دارد؛ یکی این که سید میفرماید جایز که نافله در وقت فریضه انجام شود به شرط این که وقت فریضه در مضیقه قرار نگیرد. در این رابطه گفتیم که فقهاء از جمله شهید در کتاب دروس،ج1، ص141 و محقق ثانی در کتاب جامع المقاصد، ج2، ص24 این مطلب را بیان کرده اند؛ محقق ثانی فرموده است: مقتضای جمع بین روایات این است که انجام و اتیان نافله در وقت فریضه جایز باشد با کراهت و تأخیرش بدون اشکال می باشد.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج7، ص241 میفرماید: محقق حلی فرموده که اتیان نافله در وقت فریضه جایز نیست و اقوا جواز است.
سیدنا الاستاد هم قائل به جواز میباشد.
از لحاظ ادله صاحب جواهر میفرماید جواز مقتضای اصل و عمومات است. اصل یعنی اصل عدم مانع و عمومات یعنی عمومات انجام نافله در هر وقتی که خواسته باشد.
سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروة، ج11، ص322-344 بحث را عنوان میکند و نصوصی که دلالت بر عدم جواز داشته باشد را نقد میکند که یا سندا ضعیف است یا از حیث دلالت کامل نیست و آنچه که در نهایت باقی میماند دو تا روایت است؛ یکی صحیحه محمد بن مسلم و دیگری موثقه سماعه.
باب 35 از ابواب مواقیت، حدیث1، موثقه سماعه:
محَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَأْتِي الْمَسْجِدَ- وَ قَدْ صَلَّى أَهْلُهُ أَ يَبْتَدِئُ بِالْمَكْتُوبَةِ أَوْ يَتَطَوَّعُ- فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي وَقْتٍ حَسَنٍ- فَلَا بَأْسَ بِالتَّطَوُّعِ قَبْلَ الْفَرِيضَةِ- وَ إِنْ كَانَ خَافَ الْفَوْتَ مِنْ أَجْلِ مَا مَضَى مِنَ الْوَقْتِ- فَلْيَبْدَأْ بِالْفَرِيضَةِ وَ هُوَ حَقُّ اللَّهِ ثُمَّ لْيَتَطَوَّعْ مَا شَاءَ- أَلَا هُوَ مُوَسَّعٌ أَنْ يُصَلِّيَ الْإِنْسَانُ- فِي أَوَّلِ دُخُولِ وَقْتِ الْفَرِيضَةِ النَّوَافِلَ- إِلَّا أَنْ يَخَافَ فَوْتَ الْفَرِيضَةِ وَ الْفَضْلُ- إِذَا صَلَّى الْإِنْسَانُ وَحْدَهُ- أَنْ يَبْدَأَ بِالْفَرِيضَةِ إِذَا دَخَلَ وَقْتُهَا- لِيَكُونَ فَضْلُ أَوَّلِ الْوَقْتِ لِلْفَرِيضَةِ- وَ لَيْسَ بِمَحْظُورٍ عَلَيْهِ أَنْ يُصَلِّيَ النَّوَافِلَ- مِنْ أَوَّلِ الْوَقْتِ إِلَى قَرِيبٍ مِنْ آخِرِ الْوَقْتِ.[1]
باب 36، حدیث 2، صحیحه محمد بن مسلم:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا دَخَلَ وَقْتُ الْفَرِيضَةِ- أَتَنَفَّلُ أَوْ أَبْدَأُ بِالْفَرِيضَةِ- قَالَ إِنَّ الْفَضْلَ أَنْ تَبْدَأَ بِالْفَرِيضَةِ.[2]
سیدنا الاستاد بعد از بررسی این موارد و نقد و تحقیقی که به عمل آورده، در نهایت در ص345 میفرماید: نتیجه این است که از این روایات و نصوص عدم جواز نافله در وقت فریضه استفاده نمیشود و با وجود این دو روایت حکم از این قرار است که نافله در وقت فریضه فاقد فضل است و بعد از فریضه فضیلت دارد.
تحقیق این است که قول صحیح همان قول قدمای اصحاب است که میگویند نافله در وقت فریضه جایز نیست. این قول اولا قول قدما است و ثانیا روایات در این رابطه در حد استفاضه است.
شیخ مفید در مقنعه، ص212 میفرماید: نوافل در وقت فریضه جایز نیست و وقت، وقت فریضه است.
شیخ طوسی در کتاب مبسوط ج1، ص128 میفرماید: اتیان نافله در صورتی که وقت برای فریضه باشد جایز نیست؛ چون وقت، وقت اختصاصی فریضه است.
محقق حلی در کتاب شرایع، ج1، ص64 میفرماید: اگر وقت برای فریضه فرا برسد، نباید نافله را بر فریضه مقدم بدارد.
علامه حلی در کتاب منتهی ج1، ص325 میفرماید: مجالی برای انجام نافله در وقت فریضه نمیباشد.
علاوه بر این که محقق حلی در کتاب معتبر میفرماید: «و تصلي الفرائض أداء و قضاء ما لم تتضيّق الحاضرة، و النوافل ما لم يدخل وقت الفريضة، و هو مذهب علمائنا[3] »
بعد از اقوال فقهاء، قواعد را نگاه کنیم که هر نمازی وقتی دارد و اگر نوافل با فرائض در یک وقت جمع بشود و وقت واحد باشد و دو عمل تزاحم داشته باشد، در صورت تزاحم، اهمیت فریضه بر نافله از واضحات است و فریضه مقدم است.
اما نصوص در حد استفاضه؛ بلکه نزدیک به تواتر است و در این روایات اعلام شده است تقدم فریضه بر نافله:
روایت اول صحیحه زراره، باب 50 از ابواب مواقیت، حدیث شماره 3:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ قَبْلَ الْفَجْرِ أَوْ بَعْدَ الْفَجْرِ- فَقَالَ قَبْلَ الْفَجْرِ إِنَّهُمَا مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ- ثَلَاثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً صَلَاةُ اللَّيْلِ- أَ تُرِيدُ أَنْ تُقَايِسَ لَوْ كَانَ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَ كُنْتَ تَطَوَّعُ إِذَا دَخَلَ عَلَيْكَ وَقْتُ الْفَرِيضَةِ- فَابْدَأْ بِالْفَرِيضَةِ.[4]
سیدنا الاستاد میفرماید سند این روایت صحیح است و دلالتش هم کامل است؛ ولی میفرماید این روایت اختصاص به مورد خاص دارد و عمومیت ندارد.
باب 61، حدیث شماره 3، صحیحه زراره:
وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى بِغَيْرِ طَهُورٍ- أَوْ نَسِيَ صَلَوَاتٍ لَمْ يُصَلِّهَا أَوْ نَامَ عَنْهَا- قَالَ يَقْضِيهَا إِذَا ذَكَرَهَا فِي أَيِّ سَاعَةٍ ذَكَرَهَا- إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَا يَتَطَوَّعْ بِرَكْعَةٍ حَتَّى يَقْضِيَ الْفَرِيضَةَ.[5]
سند این روایت صحیح است و دلالت آن واضح میباشد.
باب 35، حدیث شماره 8:
مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا تُصَلِّ مِنَ النَّافِلَةِ شَيْئاً فِي وَقْتِ الْفَرِيضَةِ- فَإِنَّهُ لَا تُقْضَى نَافِلَةٌ فِي وَقْتِ فَرِيضَةٍ- فَإِذَا دَخَلَ وَقْتُ الْفَرِيضَةِ فَابْدَأْ بِالْفَرِيضَةِ.[6]
سیدنا الاستاد در سند این حدیث اشکال میکند که اشکال آن برگرفته از نهایت دقت است که طریق ابن ادریس به حریز بن عبد الله صدها سال فاصله دارد و اگر از کتاب حریز نقل کرده باشد، اگر کتابش قطعا ثابت باشد و در دست رس او باشد درست است؛ ولی ممکن است کتاب او در دست رس ایشان نباشد و به نحوی مستند به کتاب حریز کرده باشد؛ امّا دلالت این حدیث واضح میباشد.
این فرمایش درست است؛ اما فوق اعتبار متعارف و برگرفته از یک دقّت است که در خور شأن ایشان میباشد. ابن ادریس از قدمای اصحاب است و برخی از اصول اربعه مأة را در دست رس داشته و در این متن هم صریحا گفته به نقل از کتاب حریز. طبق سیرهی اهل رجال، اگر کسی به کتابی نسبت دهد، ظهور در این دارد که کتاب را دیده است.
دیدن کتاب حسی و وجدانی است نه اجتهادی و دیدن کتاب از موضوعات است و در موضوعات اجتهاد راه ندارد. پس این حدیث از نظر سند معتبر است و سیدنا الاستاد هم دلالت آن را بر عدم جواز کامل و وافی میداند.
منظور از این نوافل، رواتب و نوافل یومیه نیست؛ بلکه منظور مطلق نوافل است و یا مبتدئه است و یا قضای نوافل است که مکلف بخواهد آن را انجام دهد اول باید فریضه را بخواند بعد این گونه نوافل را انجام دهد.
اگر کسی نافله را قبل از فریضه بخواند جوازش طبق این نصوص و طبق آن اقوالی که فقهاء فرموده اند، محل اشکال است و علی الاحوط جایز نیست.
بنابراین، طبق حکمت توقیت و بر اساس احوط القولین و بر اساس نصوص معتبره و به اعتبار موافقت قدما و اعلام موافقت مذهب، باید نوافل را بعد از فرائض بخواند.