< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/نوافل /بررسی جواز مشروعیت قنوت در نماز شفع

 

بحث و تحقیق در باره‌ی مشروعیت جواز قنوت در نماز شفع:

ادله‌ی که در جهت اثبات بیان سید طباطبائی یزدی گفته شد، نصوص بود و این نصوص را اگر در حدّ تواتر نگوییم، حد اقل در حد استفاضه است و عمل اصحاب هم مؤید و مؤکد مطلوب می‌شود.

در مقابل، بعضی از فقهاء فرموده اند که نماز شفع قنوت ندارد؛ از جمله شیخ بهائی، در کتاب مفتاح الفلاح، ص681 و سید عاملی، در کتاب مدارک الاحکام، ج3، ص18 و 19 می‌فرمایند که نماز شفع قنوت ندارد. برای اثبات این مطلب، استدلال کرده اند به صحیحه‌ی عبد الله بن سنان که در کتاب وسائل، باب 3 از ابواب قنوت، حدیث شماره 2 آمده است:

وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقُنُوتُ فِي الْمَغْرِبِ فِي الرَّكْعَةِ الثَّانِيَةِ- وَ فِي الْعِشَاءِ وَ الْغَدَاةِ مِثْلُ ذَلِكَ- وَ فِي الْوَتْرِ فِي الرَّكْعَةِ الثَّالِثَةِ.[1]

قنوت‌های نماز مغرب و عشاء و وتر بیان شده و امام (ع) در مقام بیان بوده است، قنوت شفع بیان نشده است، پس شفع قنوت ندارد. مولی در مقام بیان است و موارد قنوت، به عنوان حصر معین شده است.

کلمه وتر در اصطلاح روایی، به سه رکعت آخر نماز شب که شفع و تر باشد، به کار می‌رود.

این روایت صحیحه است و اثرش تقیید اطلاقات است که در باب قبلی از ابواب قنوت و در این باب سوم، روایات مطلقی داریم؛ مثلا در روایت سه همین باب آمده « وَ الْقُنُوتُ قَبْلَ الرُّكُوعِ وَ بَعْدَ الْقِرَاءَةِ[2] .» و تقیید در این مورد، از لحاظ قواعد بدون اشکال است؛ چون سند معتبر است و بیان هم کامل می‌باشد، لذا اطلاقات مستفیضه را هم می‌تواند تقیید کند.

اگر گفته شود که روایت معتبری در حد خبر واحد، نمی‌تواند با خبر متسفیضه تعارض کند؛ چون از باب تعارض ظنّ، با علم و اطمینان است. خبر واحد معتبر مفید ظنّ، نمی‌تواند با خبر متواتر و مستفیض معارضه کند.

جواب این است که اینجا، تعارض نیست؛ بلکه تقیید است و اگر دلیل معتبر باشد، می‌تواند تقیید بزند و قابلیت تقیید را دارد.

اما سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروة، ج11، ص66 می‌فرماید: در این رابطه، آنچه که صحیح به نظر می‌رسد، رأی مشهور است که قنوت در شفع هم جا دارد و مستند آن نصوص مطلق مستفیضه بود که صریح نبود. در نتیجه با وجود مطلقات و مشهور هم که رأیش چنین است، در جمع بین این روایت و مطلقات، می‌توان گفت که حمل بر مراتب کنیم؛ چون قنوت مستحب است. قاعده در مستحبات این است که اختلاف مدالیل نصوص در مستحباب، حمل بر مراتب فضل می‌شود.

بعد می‌فرماید اگر حمل بر مراتب جا نداشته باشد، ممکن است حمل بر تقیه کنیم؛ برای این که ابناء عامه در شفع قنوت ندارند.

تحقیق این است که این توجیهات؛ مثل حمل بر تقیه یا حمل بر مراتب فضل، یک توجیهاتی است که وجه آن واضح نیست؛ یعنی ما وجه آن را خوب نمی‌فهمیم، آنچه که می‌فهمیم یک صحیحه از عبد الله بن سنان است و یکی سری اطلاقات و قاعده اطلاق و تقیید اقتضا می‌کند که شفع قنوت نداشته باشد؛ ولی چون مشهور گفته قنوت باید انجام شود، می‌گوییم رجاءا قنوت شفع انجام شود.

اشکال: مشهور که در مقابل یک روایت قرار بگیرد، شبهه‌ی معرض عنها دارد، در این صورت طبیعتا روایت هر چند از اعتبار بالایی برخوردار باشد قابل استناد نیست.

جواب: اولا مبنایی است، مبنای مشهور این است که معرض عنها، از اعتبار ساقط است. غیر مشهور مثل سیدنا الاستاد می‌فرماید، اعراض و تأیید مشهور در باره‌ی روایت معتبر نیست.

ثانیا اعراض مشهور، باید محرز باشد، چون یک عنوان وجودی است.

2 مسألة الأقوى استحباب الغفيلة‌ و هي ركعتان بين المغرب و العشاء [3]

مستند نماز غفیله، یک روایتی است که شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد نقل کرده است و در وسائل نیز نقل شده است. اصل مستند کتاب مصباح المتهجد، ص106 است که روایتی را از هشام بن سالم نقل می‌کند که در آن آمده: «مَنْ صَلَّى بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ رَكْعَتَيْنِ قَرَأَ فِي الْأُولَى الْحَمْدَ وَ قَوْلَهُ‌ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً إِلَى قَوْلِهِ‌ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ‌ وَ فِي الثَّانِيَةِ الْحَمْدَ وَ قَوْلَهُ‌ وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَى آخِرِ الْآيَة ...[4] ».

در کتاب مفتاح السائل، ص430، سید ابن طاوس عین این مضمون را با سند دیگری نقل می‌کند. مدلول صریح است؛ اما اشکال نسبت به سند است. این سند که در مصباح است، مرسل دیده می‌شود. مرسل بر مبنای سیدنا الاستاد، از اساس اعتبار ندارد؛

امّا در این رابطه، می‌توان اعتباری برای آن به دست آورد؛ اولا بدانیم که ما در اعبتار روایت گفتیم، موضوع حجیت خبر، وثوق به صدور است، بعد از آن چند امتیاز جمع کنید، تا نتیجه‌ی آن وثوق به صدور شود. امتیازات یکی این است که خود شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد با یک اهتمام خاص، آن هم در باب عبادات که به این روایت استناد می‌کند، یک امتیاز است. امتیاز دیگر این است که سید بن طاوس که انتهای خط قدمای محدثین است و توثیق او جزء توثیق قدماست و اعتبار دارد، این روایت را نقل کرده است. سوم این که صاحب جواهر، در کتاب جواهر، ج7، ص38 می‌فرماید: «ومنها ما ذكره غير واحد من الأصحاب الركعتان المسماتان بركعتي الغفيلة اللتان تصليان بين المغرب والعشاء»[5] ، اکثر اصحاب، نماز غفیله را نقل کرده اند و خودش هم اعتماد می‌کند. علاوه بر این که این نماز، از مستحبات است و بر اساس قاعده‌ی تسامح در ادله‌ی سنن، می‌توانیم به این نصوص استناد کنیم در جهت اعتبار و شرعیت نماز غفیله؛ البته قاعده‌ی تسامع را سیدنا الاستاد اشکال می‌کند که با اجازه از روح بلند ایشان، یادآور می‌شویم که این قاعده، اولا مورد تأیید معظم فقهاء است و در حدّ شهرت عظیمه می‌باشد و ثانیا بحث تحقیقی است، در عمل خود ایشان هم به قاعده تسامح، در مستحبات عمل کرده است. بنابراین، مشهور این است که این قاعده از اعتبار برخوردارد است. علاوه بر این که مورد عمل متشرعه و متدینین است و سیره‌ی آنان مستقر است در باره‌ی نماز غفیله. خطبا به کلام امام سجاد (ع) که به فسقه و فجره به این مضمون فرمود علیکم بالغفیلة، تمسک می‌کند که حکایت در مقاتل است و روایت نیست. حکایت نهایت لطف امام (ع) را نشان می‌دهد. امام لطف الله است.

در کل نماز غفیله مستندی دارد که مستند اول آن، همان روایت شیخ طوسی بود.

و لكنها ليست من الرواتب يقرأ فيها في الركعة الأولى بعد الحمد وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغٰاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنٰادىٰ فِي الظُّلُمٰاتِ أَنْ لٰا إِلٰهَ إِلّٰا أَنْتَ سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظّٰالِمِينَ فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ نَجَّيْنٰاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ و في الثانية بعد الحمد وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ الْغَيْبِ لٰا يَعْلَمُهٰا إِلّٰا هُوَ وَ يَعْلَمُ مٰا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّٰا يَعْلَمُهٰا وَ لٰا حَبَّةٍ فِي ظُلُمٰاتِ الْأَرْضِ وَ لٰا رَطْبٍ وَ لٰا يٰابِسٍ إِلّٰا فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ [6]

بر اساس مستند مذکور، غفیله مستقل دیده می‌شود و بر اساس نظر سیدنا جزء نوافل رواتب است که این اختلاف نظر برگرفته از نصوص نیست بلکه از استنباط می‌باشد، در این صورت، احوط اختلاف را بر طرف می‌کند. احوط این است که غفیله را با دو رکعت نماز نافله مغرب بخواند، منتهی سیدنا الاستاد می‌فرماید: دو رکعت نافله مغرب خوانده شود بعد غفیله خوانده شود.

و يستحب أيضا‌ بين المغرب و العشاء صلاة الوصية و هي أيضا ركعتان يقرأ في أولاهما بعد الحمد ثلاثة عشر مرة سورة إذا زلزلت الأرض و في الثانية بعد الحمد سورة التوحيد خمسة عشر مرة‌.[7]

شیخ در مصباح یک سند مرسلی برای این نماز هم نقل کرده است که راهی برای تصحیح این سند در اختیار ما نیست، بر خلاف روایت قبلی که در آن احتمال تصحیح وجود دارد؛ چون ممکن است شیخ از کتاب هشام بن سالم نقل کرده باشد که در این صورت معتبر است.

فقها برای این نماز گویا اعتباری قائل شده اند، با آن سند مرسل و با این تأیید فقهاء، اگر کسی این نماز را رجاءا بخواند، اشکالی ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo