< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/نوافل /کیفیت خواندن نوافل

 

کیفیت خواندن نوافل:

سید طباطبائی یزدی می‌فرماید:

1 مسألة يجب الإتيان بالنوافل ركعتين ركعتين‌ إلا الوتر فإنها ركعة واحدة[1]

چند مطلب در این مسأله بیان شده است: یکی این که هر نافله‌ی، دو رکعتی خوانده شود، نه سه رکعتی یا چهار رکعتی؛ مگر وتر که دلیل خاصی دارد. این مطلب مورد اجماع است و برای آن نص معتبری وجود دارد؛

اما اجماع، شیخ طوسی، در کتاب خلاف، ج1، ص525 و 527 می‌فرماید: نوافل، رکعتین رکعتین است و کسی که مخالفت کند، مخالفت با سنت است، «دلیلنا اجماع الفرقة[2]

نصوصی که در این رابطه داریم، می‌تواند در حد متواتر باشد. وسائل، باب 15 از ابواب اعداد فرائض، حدیث شماره 2، 3 و 5:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي النَّافِلَةَ- أَ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ لَا يُسَلِّمُ بَيْنَهُنَّ- قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يُسَلِّمَ بَيْنَ كُلِّ رَكْعَتَيْنِ.[3]

اسناد عبد الله بن جعفر در قرب الاسناد صحیح و درست است.

این نص صریح در مطلوب است و سؤال شد کسی که نافله می‌خواند، می‌تواند آن را چهار رکعتی بخواند؟ امام (ع) فرمود خیر، باید دو رکعتی بخواند.

سند جزء سند های ویژه‌ی است که مسلک ها فرق می‌کند و آن در باره‌ی عبد الله بن الحسن است که امام زاده است. سیدنا الاستاد در مستند عروه، ج11، ص58 می‌فرماید: جلالت شأن عبد الله بن حسن و شرافت او محفوظ؛ اما توثیق خاص ندارد؛ لذا بر آن اعتماد نمی‌شود.

اما تحقیق این است که این روایت یا این راوی اعتبار دارد و عبد الله بن حسن از اعتباری برخور دار است؛ اولا توثیق عام دارد؛ چون از مروی عنه مشایخ ثلاث (بزنی و صفوان و ابن ابی عمیر) است که مگرر گفته ایم، بالاتفاق مروی عنه آنان مورد اعتبار اند. ثانیا در باره‌ی امام زاده‌ها گفتیم که امام زاده که واسطه‌ی نسبش یکی و دو تا بیشتر نباشد، معتبر است و این عبد الله، نوه‌ی علی بن جعفر است که در مدینه است و در حاشیه‌ی شهر مدینه یک آبادی است شیعه نشین و علی بن جعفر در آنجا مدفون می‌باشد. امام زاده بودن او قطعی است و امام زاده‌ی که با واسطه کمی مثل یک یا دو واسطه، به امام وصل شود، بر اساس سیره‌ی متدیّنن و متشرعه، مورد اعتمادند؛ مگر این که به طور استثنای بسیار نادر، خلاف و انحراف ثابت شود. از عبد الله بن حسن، نه تنها خلافی ثابت نشده؛ بلکه مدحی هم دارد و مدح برای مؤمن عادی، روایت را حسنه درست می‌کند و برای امام زاده قطعا حسنه درست می‌کند. مدح او این است که سیدنا الاستاد از شرافت او یاد کرده و مدح اصلی نقل روایت است؛ خود راوی بودن، یک مدح است. این امام زاده با داشتن این مدح، از اعتبار بر خوردار خواهد بود. علاوه بر این که این روایت مضمونش مطابق است با اجماع فقهاء؛ بنابراین با قرائن داخلی و خارجی، می‌توانیم بر این روایت اعتماد کنیم.

حدیث شماره 3:

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ وَ افْصِلْ بَيْنَ كُلِّ رَكْعَتَيْنِ مِنْ نَوَافِلِكَ بِالتَّسْلِيمِ.[4]

هم مستطرفات که در آخر سرائر آمده و هم قرب الاسناد، نقل شان صحیح است و اعتبار و وثوق شان ثابت است.

فاصله بین محمد بن ادریس و حریز زیاد است؛ ولی از کتاب نقل کرده است که اگر کتاب وجود و تحققش ثابت باشد اعتبار دارد؛ ابن ادریس نقل نمی‌کند از کتابی مگر این که برایش احراز شده باشد.

سند این روایت معتبر و دلالت آن بر مطلوب کامل است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: الصَّلَاةُ رَكْعَتَانِ رَكْعَتَانِ فَلِذَلِكَ جُعِلَ الْأَذَانُ مَثْنَى مَثْنَى.[5]

اسناد شیخ صدوق درست است. این روایت یک اطلاقی در باره‌ی نوافل دارد و دلالتش کامل است.

با این نصوص و آن اجماع مطلب کامل است که نماز نوافل دو رکعتی خوانده می‌شود.

اما سیدنا الاستاد در همان منبع مذکور، بر این روایات نقد و اشکالی دارد که بعد از نقد، اشاره‌ی به استفاده از اصول دارد، در نهایت می‌فرماید: از اصل هم در این رابطه استفاده نمی‌شود و از روایات هم چیزی به دست نمی‌آید. آنچه را که می‌توانیم به عنوان مستند این حکم در نظر بگیریم، ارتکاز متشرعه است. اهل شرع از کوچک و بزرگ حتّی زنان و صبیان، بر این اند که نماز های نافله را دو رکعتی، دو رکعتی بخوانند. اگر یک عملی که متعلق به شرع باشد و اهل شرع همه با هم از جهت عمل، موافق باشند، سیدنا الاستاد از آن تعبیر به ارتکاز متشرعه می‌کند که ارتکاز یک پله عمیق تر از سیره متشرعه است؛ سیره، مشی عملی است و ارتکاز در اذهان جا افتاده است و از سطح عمل فراتر رفته است. اعتبار هر دو، از طریق عدم ردع است؛ امّا اعتبار ارتکاز، از کیفیت بیشتری برخوردارد است.

چرا اذان در این روایت مطرح شده است؟ اولا در روایات لازم نیست که تمامی فرازها با هم مرتبط باشد؛ لذا می‌گوییم اگر صدر درست بود و ذیل اشکال داشت، می‌توانیم از آن استفاده کنیم. ثانیا از باب تداعی ممکن است گفته شده باشد. ثالثا یک بیان اضافی، در جهت بیان احکام مستحبی باشد.

مطلب دوم وتر است. در باره‌ی وتر گفته شده که یک رکعت خوانده شود. این هم مورد اجماع و مستفاد از نصوص معتبره است.

اجماع همان مستندی است که شیخ در کتاب خلاف از ص525 -527 گفته است.

امام نصوصی که در این باب آمده، وسائل باب 15، ح 7 و 9 و 10 است:

صحیحه معاویة بن عمار:

وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ لِي اقْرَأْ فِي الْوَتْرِ فِي ثَلَاثَتِهِنَّ بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- وَ سَلِّمْ فِي الرَّكْعَتَيْنِ تُوقِظُ الرَّاقِدَ وَ تَأْمُرُ بِالصَّلَاةِ.[6]

شفع و وتر را در روایات وتر گفته است.

صحیحه سلیمان بن خالد:

وَ عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْوَتْرُ ثَلَاثُ رَكَعَاتٍ تَفْصِلُ بَيْنَهُنَّ- وَ تَقْرَأُ فِيهِنَّ جَمِيعاً بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.[7]

سید الحکیم این روایت را مصحّحه گفته که اصطلاح جدیدی است و در رجال برجسته نیست. مصححه عبارت است از روایتی که یک روای در سند توثیق خاص ندارد؛ ولی مدح دارد و علاوه بر آن، اصحاب بدون شک بر آن راوی اعتماد می‌کنند. مثال بارز آن علی بن ابراهیم عن ابیه است که ابراهیم توثیق خاص ندارد؛ ولی اصحاب بالاتفاق به روایت او اعتماد می‌کنند.

سند این روایت صحیحه است بر مسلک ما و دلالت آن کامل می‌باشد.

حدیث 10:

وَ عَنْهُ (عَنْ حَمَّادٍ عَنْ شُعَيْبٍ) عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي‌ عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْوَتْرُ ثَلَاثُ رَكَعَاتٍ ثِنْتَيْنِ مَفْصُولَةً وَ وَاحِدَةٍ.[8]

این روایت نص در مطلوب است.

و يستحب في جميعها القنوت حتى الشفع على الأقوى في الركعة الثانية و كذا يستحب في مفردة الوتر‌.[9]

دلیل این مطلب نصوصی است که آمده: وسائل، باب 1 از ابواب قنوت، حدیث1 و 2 و 8:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: الْقُنُوتُ فِي كُلِّ الصَّلَوَاتِ.[10]

این روایت صحیحه است و بیان هم عام می‌باشد.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: الْقُنُوتُ فِي كُلِّ رَكْعَتَيْنِ فِي التَّطَوُّعِ وَ الْفَرِيضَة.[11]

این روایت هم صحیح است.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقُنُوتِ فَقَالَ فِي كُلِّ صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ وَ نَافِلَةٍ.[12]

با این اطلاقات و عموم به این نتیجه رسیدیم که قنوت در نوافل مستحب است.

باب 2، از ابواب قنوت، ح3 و 4:

وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْقُنُوتُ فِي كُلِّ رَكْعَتَيْنِ فِي التَّطَوُّعِ أَوِ الْفَرِيضَةِ.[13]

وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْقُنُوتُ فِي كُلِّ الصَّلَوَاتِ.[14]

بعضی از صاحب نظران و فقهاء؛ مثل شیخ بهائی در کتاب مفتاح الفلاح، ص681، سید عاملی در کتاب مدارک الاحکام، ج3، ص 18، فرموده اند که در شفع قنوت نیست؛ برای این که روایت صحیحه‌ی داریم بر این که در شفع قنوت نیست و آن مطلقات را تقیید می‌کند. وسائل، باب 2 از ابواب قنوت، حدیث 2، صحیحه وهب:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقُنُوتُ فِي الْجُمُعَةِ (وَ الْعِشَاءِ) وَ الْعَتَمَةِ وَ الْوَتْرِ وَ الْغَدَاةِ- فَمَنْ تَرَكَ الْقُنُوتَ رَغْبَةً عَنْهُ فَلَا صَلَاةَ لَهُ.[15]

این روایت تفصیل داده است، بعد از تفصیل جایی برای سؤال باقی نخواهد ماند که تمامی نمازهای واجب و مستحب قنوت دارد به استثنای شفع.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo