< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تیمم/احکام تیمم /مسائل شماره 36

 

مسأله شماره 36:

سید طباطبائی یزدی می‌فرماید: في الموارد التي يجب عليه التيمم بدلا عن الغسل و عن الوضوء‌ كالحائض و النفساء و ماس الميت الأحوط تيمم ثالث بقصد الاستباحة من غير نظر إلى بدليته عن الوضوء أو الغسل بأن يكون بدلا عنهما لاحتمال كون المطلوب تيمما واحدا من باب التداخل [1]

اگر کسی غسل واجبی غیر از غسل جنابت بر عهده اش باشد، باید دو تیمم کند؛ یکی بدل از وضو و دیگری بدل از غسل. در اینجا یک تیمم سومی هم جا دارد، به جهت تداخل؛ چون احتمال می‌داده تداخل بوده و باید یک تیمم می‌کرده و این تیمم سومی را به خاطر این احتمال از باب احتیاط انجام دهد تا اگر در واقع تداخل بوده، این تیمم و وظیفه را انجام داده باشد.

تحقیق این است که تداخل خلاف اصل است و فقط در مورد اغسال ثابت شده است و حتّی گفته می‌شود که تداخل در اغسال طبق قاعده هم هست، برای این که غسل‌ها در عمل با یک دیگر هیچ تفاوتی ندارد و اگر یک غسل انجام شود، بعد از آن غسل دیگر، تحصیل حاصل است. مدرک اصلی آن نص و اجماع است؛ اما در وضو و غسل، اگر هر دو یک مسبب را اعلام کند و یتمم بدل از وضو و غسل باشد، این هر دو تیمم تداخل کند، دلیلی بر آن نداریم؛ اولا اصل عدم تداخل است و ثانیا تداخلی که اعلام شده است اجماعا، اختصاص به اغسال دارد و به بدل آن هم از باب عموم بدلیت، تداخل صورت ‌بگیرد؛ ولی اگر تیمم بدل از وضو و بدل از غسل باشد، دو ماهیت است و تداخلی درکار نیست. اگر ادعا شود که تیمم هم مثل غسل یکی است و یک ماهیت دارد و باید یک تیمم کافی باشد، در جواب گفته می‌شود که خلاف اطلاقات ادله است؛ چنانکه در کتاب وسائل، در حدیث شماره 2 باب دوازده از ابواب تیمم، وقتی کیفیت تیمم را بیان می‌کند تیمم بدل از وضو با تیمم بدل از غسل فرق دارد که در تیمم بدل از وضو یک ضرب آمده و در تیمم بدل از غسل دو ضرب آمده است، با وجود فرق زمینه برای تداخل وجود ندار.

تیمم بدل از وضو با تیمم بدل از غسل فرق دارد و در صورتی که هر دو تیمم ماهیتا فرق داشته باشد زمینه برای تداخل وجود ندارد. در آن نص آمده که در تیمم بدل از وضو یک ضربه است و در تیمم بدل از غسل دو ضربه است.

پس هم کیفیت آن دو فرق دارد و هم اصل عدم تداخل است، در نتیجه تداخلی درکار نخواهد بود و سید یزدی یک احتیاط استحبابی برای یک احتمال را گفته تا قطع به امتثال حاصل شود.

و لو عين أحدهما في التيمم‌ الأول و قصد بالثاني ما في الذمة أغنى عن الثالث‌.[2]

این همان قصد تداخل است و می‌فرماید: تداخل به این صورت هم امکان دارد که در تیمم اول یکی را قصد کند مثلا بدل از غسل باشد و در دومی ما فی الذمه را قصد کند، این قصد ما فی الذمه کافی است که اگر در واقع تداخل بوده با این قصد مشکل بر طرف می‌شود.

37 إذا كان بعض أعضائه منقوشا باسم الجلالة أو غيره من أسمائه تعالى أو آية من القرآن‌ فالأحوط محوه حذرا من وجوده على بدنه في حال الجنابة أو غيرها من الأحداث لمناط حرمة المس على المحدث[3]

اگر کسی اسم خدا یا آیه‌ی از قرآن در بدنش نوشته شده باشد، وقتی جنب می‌شود، باید زدوده شود تا آن را مس ننماید و مناط همان حرمت مسّ بر محدث است و مسّ اختصاص به کف دست ندارد و اگر با شانه و گردن هم صورت گیرد، مسّ است و جواز ندارد.

و إن لم يمكن محوه أو قلنا بعدم وجوبه فيحرم إمرار اليد عليه حال الوضوء أو الغسل بل يجب إجراء الماء عليه من غير مس أو الغسل ارتماسا أو لف خرقة بيده و المس بها و إذا فرض عدم إمكان الوضوء أو الغسل إلا بمسه فيدور الأمر بين سقوط حرمة المس أو سقوط وجوب المائية و الانتقال إلى التيمم و الظاهر سقوط حرمة المس بل ينبغي القطع به إذا كان في محل التيمم لأن الأمر حينئذ دائر بين ترك الصلاة و ارتكاب المس و من المعلوم أهمية وجوب الصلاة فيتوضأ أو يغتسل في الفرض الأول و إن استلزم المس لكن الأحوط مع ذلك الجبيرة أيضا بوضع شي‌ء‌ عليه و المسح عليه باليد المبللة [4]

احتمال دارد که حرمت مسّ باقی باشد و عملی که لازمه اش ارتکاب محرّمی باشد، قابلیت تقرب را ندارد و لذا ممکن است این وضو درست نباشد، بنابراین باید جبیره بگذارد.

و أحوط من ذلك أن يجمع بين ما ذكر [5]

وضو بگیرد و جبیره هم بگذارد

و الاستنابة أيضا بأن يستنيب متطهرا يباشر غسل هذا الموضع بل و أن يتيمم مع ذلك أيضا [6]

هم غسل کند و هم جبیره بگذارد و هم نایب بگیرد و آخر کار تیمم هم بکند (احتیاط چهار لایه).

إن لم يكن في مواضع التيمم و إذا كان ممن وظيفته التيمم و كان في بعض مواضعه و أراد الاحتياط جمع بين مسحه بنفسه و الجبيرة و الاستنابة لكن الأقوى كما عرفت كفاية مسحه و سقوط حرمة المس حينئذ‌.[7]

اموری که ذکر شد، احتیاطات بود و فتوا همان سقوط حرمت مس است.

سیدنا الاستاد در کتاب تنقیح، ج19، صفحه آخر می‌فرماید: اقوا نایب گرفتن است؛ برای این که مباشرت در وضو و غسل وقتی معتبر است که مانعی نداشته باشد و در این جا مانع وجود دارد، پس باید نایب بگیرد تا زنده او را غسل دهد.

خدا را شاکریم که به ما توفیق داد که کتاب طهارت را از ابتدا تا انتها گذراندیم و شروع آن از سال 1388 بود و تا به حال 12 سال طول کشید و بحث ما رسید به کتاب صلاة.

طبق قاعده، کسی که طهارت را از ابتدا تا انتها استدلالی گوش دهد و بگذراند در حد تجزّی رسیده است و اگر تدریس کند از گردونه‌ی اجتهاد بالا رفته و در حدّ اعلمیت رسیده است. کتاب طهارت و صلاة جولانگاه فقهاء است. درس این دو کتاب، یک درسی است که جولانگاه فقهاء بوده است و فقهاء آن دو را خوب بحث کرده اند و به بحث های دیگر معمولا نرسیده اند؛ لذا کتب استدلالی ابواب دیگر فقه کمتر دیده می‌شود.

در تاریخ فقه دیده می‌شود که یک نفر از متأخرین تمام ابواب فقه را به طور کامل تدوین کرده است و آن صاحب جواهر است و یک نفر تمام ابواب آن را تدریس کرده و آن سیدنا الاستاد است.

صلاة اهمیت خودش آن قدر در حد بالا است که اگر از دید معرفتی بنگریم بعد از ایمان به خدا و رسالت و امامت مهم ترین بحث، بحث صلاة است.

نموه‌ی از روایاتی که می‌تواند تذکّری باشد در باره‌ی نماز:

کتاب وسائل، باب یک از ابواب اعداد فرائض و نوافلها، حدیث 7 تا 9:

7- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَا ع فِيمَا‌ كَتَبَ إِلَيْهِ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ أَنَّ عِلَّةَ الصَّلَاةِ أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِيَّةِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ قِيَامٌ بَيْنَ يَدَيِ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ- بِالذُّلِّ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ الْخُضُوعِ وَ الِاعْتِرَافِ- وَ الطَّلَبُ لِلْإِقَالَةِ مِنْ سَالِفِ الذُّنُوبِ- وَ وَضْعُ الْوَجْهِ عَلَى الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ - إِعْظَاماً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ أَنْ يَكُونَ ذَاكِراً غَيْرَ نَاسٍ وَ لَا بَطِرٍ- وَ يَكُونَ خَاشِعاً مُتَذَلِّلًا رَاغِباً- طَالِباً لِلزِّيَادَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا- مَعَ مَا فِيهِ مِنَ الْإِيجَابِ- وَ الْمُدَاوَمَةِ عَلَى ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ- لِئَلَّا يَنْسَى الْعَبْدُ سَيِّدَهُ وَ مُدَبِّرَهُ وَ خَالِقَهُ فَيَبْطَرَ وَ يَطْغَى- وَ يَكُونَ فِي ذِكْرِهِ لِرَبِّهِ وَ قِيَامِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ- زَجْراً لَهُ عَنِ الْمَعَاصِي وَ مَانِعاً لَهُ عَنْ أَنْوَاعِ الْفَسَادِ.[8]

8- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ عِلَّةِ الصَّلَاةِ- فَإِنَّ فِيهَا مَشْغَلَةً لِلنَّاسِ عَنْ حَوَائِجِهِمْ- وَ مَتْعَبَةً لَهُمْ فِي أَبْدَانِهِمْ قَالَ فِيهَا عِلَلٌ ...- وَ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ لَا يُنْسِيَهُمْ ذِكْرَ مُحَمَّدٍ ص فَفَرَضَ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةَ- يَذْكُرُونَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ يُنَادُونَ بِاسْمِهِ- وَ تَعَبَّدُوا بِالصَّلَاةِ وَ ذِكْرِ اللَّهِ- لِكَيْلَا يَغْفُلُوا عَنْهُ فَيَنْسَوْهُ فَيَدْرُسَ ذِكْرُهُ.[9]

9- وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ وَ فِي الْعِلَلِ بِالْإِسْنَادِ الْآتِي عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا أُمِرُوا بِالصَّلَاةِ لِأَنَّ فِي الصَّلَاةِ الْإِقْرَارَ بِالرُّبُوبِيَّةِ- وَ هُوَ صَلَاحٌ عَامٌّ- لِأَنَّ فِيهِ خَلْعَ الْأَنْدَادِ وَ الْقِيَامَ بَيْنَ يَدَيِ الْجَبَّارِ ثُمَّ ذَكَرَ نَحْوَ حَدِيثِ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ السَّابِقِ.[10]

سؤال: مردم این همه نماز می‌خوانند؛ ولی باز هم فحشاء و منکرات دارند؟

جواب: اگر کسی نماز را درست بخواند، آدم را از فحشاء و منکرات باز می‌دارد. نماز ارتباط بین خالق و مخلوق و عبد و مولی است و ارتباط وقتی برقرار شود، بنده‌ی خدا می‌شود و بندگی غیر او را از خود می‌برّد.

هر که پیمان با هو الموجود بست گردنش از قید هر معبود رست

در تجربه‌ی معرفتی گفته شده است که فردی از فرد دیگری، عمل خلاف شرع را می‌طلبید و آن فرد گویا اهل معرفت بود و گفت برو چهل روز نماز درست بخوان بعد بیا تا خواسته‌ی شما را برآورده کنم و بعد از آن برگشت و به زبان حال گفت آن قدح بشکست و آن پیمانه ریخت، طبعم از عمل خلاف بیزاری دارد.

گفته اند که سید بن طاوس در یک دعایی که برایش خبر داده شده بود در شب قدر که یک حاجتی از خدا بخواه گفت: خدایا حاجتم این است که نبینم کسی گناه انجام دهد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo