درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1400/09/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/ التيمم/ بحث و تحقیق دربارهی جمع بین روایات اعلام شده از شیخ در مساله 18 و همچنین مساله 19 از مسائل مربوط به تیمم
بحث و تحقیق دربارهی جمع بین روایات که از سوی شیخ اعلام شده بود
گفته میشود که روایات دال بر تعدد ضربتین، ید بر تراب و روایات دال بر ضربهی واحده تعارض دارد. در مثال گفتیم که روایتی که دال بر وحدت ضربت ید دارد، روایت موثقهی زراره شماره 3 باب 11 که آمده بود ثم مسح بها جبينه وكفيه مرة واحدة این روایت از دستهی روایات دال بر کفایت ضربهی واحده که فرموده است مرة واحدة اطلاق دارد و شامل تیمم بدل از وضو و تیمم بدل از غسل میشود. طائفهی دوم که از باب مثال گفتیم؛ آن هم روایت شماره 3 باب 12 صحیحهی اسماعیل ابن همام که فرمود التيمم ضربة للوجه، وضربة للكفين؛ اطلاق دارد تعدد آمده، تعدد هم دربارهی وضو و هم دربارهی غسل، این أصل تعارض بود، تعارض بدوی، تعارض بین دو اطلاق، شیخ فرمودند که قدر متیقن داریم. هر دو روایت را از اطلاق بیرون میآوریم و به قدر متیقن حمل میکنیم. فرمودند: إذا ثبت أخبار كثيرة تتضمن ان الفرض في التيمم مرة مرة ثم جاءت هذه الاخبار متضمنة للدفعتين حملنا ما يتضمن الحكم مرة على الوضوء وما يتضمن الحكم مرتين على غسل الجنابة لئلا يتناقض الاخبار ، مع انا قد أوردنا خبرين مفسرين لهذه الاخبار أحدهما عن حريز عن زرارة عن ابى جعفر عليهالسلام ، والآخر عن ابن ابى عمير عن ابن اذينة عن محمد بن مسلم عن ابى عبد الله عليهالسلام ، وأن التيمم من الوضوء مرة واحدة ومن الجنابة مرتان ومما ورد من الاخبار التي تتضمن الفرض مرة على جهة الاطلاق خبر ابن بكير عن زرارة المتقدم.[1] همان دو موردی که به عنوان مثال گفتم، این نکتهی اصلی است؛ بعد میفرماید که مع انا؛ این جمع، جمع دلالی و علمی و تحلیلی بود مع انا قد أوردنا خبرين مفسرين لهذه الاخبار. با اینکه من نقل کردم دو تا خبری را که تفسیر میکند یعنی تیمم بدل از وضوء را برای همان روایت مرهی واحده اختصاص میدهد و برای تیمم بدل از غسل، ضربتین یا دفعتین را اعلام میکند. تفسیر هست. این دو تا اخبار أحدهما عن حريز عن زرارة عن ابى جعفر عليهالسلام. که روایت صحیحه باب 12 هست.
متن روایت اول: وعن الحسين بن سعيد، عن حماد، عن حريز، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه السلام قال: قلت له: كيف التيمم؟ قال: هو ضرب واحد للوضوء والغسل من الجنابة تضرب بيديك مرتين، ثم تنفضهما نفضة للوجه، ومرة لليدين، ومتى أصبت الماء فعليك الغسل إن كنت جنبا، والوضوء إن لم تكن جنبا..... [2] این روایت اول مفسر.
متن روایت دوم: وقد استدل العلامة في المنتهى وتبعه الشهيدان على التفصيل بحديث محمد ابن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام أن التيمم من الوضوء مرة واحدة، ومن الجنابة مرتان.... [3]
خبر دومی که مفسّر هست و سند صحیح.
اشکال و پاسخ
اشکال بسیار مهم؛ منشأ اشکال یا کسی که ابتدائاً این اشکال را مطرح فرمودهاند، شهید هست که میفرماید: این بیان شیخ که میفرماید: أنّ التيمّم من الوضوء مرّة واحدة و من الجنابة مرّتان. روایت نیست. کلام خود شیخ است. فهم شیخ است.[4] سیدالاستاد قدس الله نفسه الزکیه هم و بعضی از فقهای دیگر میفرمایند چنین روایتی اصلاً وجود ندارد. این خیلی اشکال عمده است.[5] و سرّش هم این است که شهید فرمود این روایت نیست کلام و فهم خود شیخ است. بعد از اینکه این مطلب گفته شد، عنایت کردهاید که علامهی حلی فرمود: شاهده جمع، روایتی است که شیخ فرموده، این مطلب را که الان گفتیم، این را علامه میگوید، روایتی است که شیخ فرموده است و شاهد جمع است.[6] حالا یک تعارض در برداشت، بین علامهی حلی و شهید اینجا مطرح است. علامهی حلی میگوید روایت، و شهید میگوید که بیان معلوم است که بیان روایی نیست. أنّ التيمّم من الوضوء مرّة واحدة و من الجنابة مرّتان فهم شیخ است.
در جواب این اشکال گفته میشود که شما فرمودید که روایتی نیست، این فرمایش شما و این سلب نقل، سلب وجود روایت و به عبارت دیگر، شما که روایت را انکار فرمودید، این انکار با متن تطبیق نمیکند، چرا؟ چون در متن شیخ آورده است والآخر عن ابن عمیر سند را ذکر کرده، یعنی میشود که شیخ سند را بیاورد و روایت و حدیثی نیاورده باشد. در حالی که در ادامهی سند آمده تیمم بدل از وضوء یک مرتبه ضربه میخواهد تیمم بدل از غسل مرّتان. پس اگر میگویید روایت نیست، نقل نشده، این سند را چکار کنیم!!.
و ثانیاً گفتهاند که در کتب روایی چنین روایتی وجود ندارد. عجباً لحلم الله؛ کتب روایی، این خود تهذیب است. در خود تهذیب که منبع روایات هست، که آمده باشد؛ جای انکار کجاست که بگوییم این روایت نیامده.
و ثالثاً باز هم میفرمایند که این سند، سند روایت شماره 5 باب 12 هست که آمده است؛ وعنه، عن ابن أبي عمير، عن ابن أذينة، عن محمد بن مسلم. اگر آن سند این باشد و محتوایی که شیخ میفرماید مفسّر هست، با روایت شماره 5 اصلاً تطبیق نمیکند. محتوا و مدلول روایت شمارهی 5 که در باب 12 هست، چیز دیگری است مسح تا مرفق، مسح دست چپ روی دست راست جداگانه، مسح دست چپ روی دست راست به طور مستقل ربط به این تعارض ندارد. بنابراین اگر انکار بشود که این روایت نیست، لازمهاش این است که یک سندی شیخ گفته باشد بدون روایت و بدون أصل نقل که اصلاً چنین چیزی به هیچ وجه قابل التزام نیست. اشکال را فهمیدیم و جواب اشکال هم گفته شد، أضف الی ذلک که محقق حلّی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید که أجود الاقوال، همین است که بگوییم تیمم بدل از وضوء مرة الواحده دارد و تیمم بدل از غسل، مرتین دارد. این را چرا بگوییم؟ به جهت دو تا دلیل و دو تا امر؛ أمر اول این است که هر کجا اخبار اختلاف داشته باشد، اقتضا میکند اختلاف در حکم را تا تناقض از بین برود. اگر اختلاف اخبار و روایت در محور یک حکم باشد، تناقض است. اختلاف باشد در روایات، و بعد نتیجهاش اختلاف در حکم، هر روایت هر دسته، یک حکمی غیر از حکم دستهی دیگر، بنابراین میفرماید چون وضوء خفیف المعونه هست و الوضوء مخفف الحكم، و الغسل مثقلة بنابراین آن مرهی واحده را اختصاص به حمل میکنیم، به وضوء و مرتین را حمل میکنیم به غسل، این وجه اول. وجه دوم میفرماید که روایت زراره هست همین صحیحهای که الان برای شما خواندم. عن زرارة عن أبي جعفر (عليه السلام) قلت: كيف التيمم قال: «ضربة واحدة للوضوء و للغسل من الجنابة تضرب بيديك مرتين ثمَّ تنفضهما مرة للوجه و مرة لليدين» که از امام باقر(علیه السلام) سوال شد. در متن معتبر و در تذکره والغسل نیامده بلکه وللغسل آمده تا عبارت روشنتر باشد. در وسائل آمده است للوضوء والغسل. در دوران أمر بین صحت متن وسائل و متن معتبر و تذکره، طبیعتاً آن متون دارای قدمت است و أوسط و اعتبار بالاتری دارد که آمده است ضربة واحدة للوضوء و للغسل من الجنابة تضرب بيديك مرتين [7] که علامهی حلّی قدس الله نفسه الزکیه به همین روایت استدلال میکند در جهت اثبات رأی مشهور که در تیمم بدل از وضوء مرّهی واحده و در تیمم بدل از غسل مرّتین.[8] این مطلب با این استحکام که کامل شد.در نهایت رأی بر اینکه مرّهی واحده کافی هست، مربوط میشد به سید و متأخرین و محقق دیگر و سیدنا الاستاد، عمدتاً دلیلی که در آن رابطه داشتیم، این دو روایت هست. یکی همان روایت عمار بود که دیروز برای شما یادأور شدیم که صاحب جواهر فرمودند که روایت اجمال دارد. دوم؛ روایت شماره 3 باب 11 بود که امروز حل شد بر تیممی که بدل از وضوء باشد.
کلام سید علم الهدی
اما در نهایت سید علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه یک بیانی دارد که تقریباً جمع بین این دو رأی را اعلام میکند. در کتاب شرح رساله میفرماید که أولی این است که بگوییم واجب در تیمم اطلاقاً مرة الواحده هست و مرتین برای تیمم بدل از غسل، به صورت استحباب، این تقریباً یک جمعی است مطلوب و جالب. و أضف إلی ذلک که سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در آخر بحث هم میفرماید که مرّهی واحده از حیث دلیل درست به نظر میرسد، ولیکن احوط همان است که مشهور فرمودهاند. بنابراین ما با همهی این پیچ و خم آخر سر رسیدیم که قول مشهور هم از حیث ادله در وضعیت استحکام قرار دارد و هم از حیث فتوا.
متن عروة
مسألة ١٨ : المشهور على أنه يكفي فيما هو بدل عن الوضوء ضربة واحدة للوجه واليدين ، ويجب التعدد فيما هو بدل عن الغسل ، والأقوى كفاية الواحدة فيما هو بدل الغسل أيضاً وإن كان الأحوط ما ذكروه ، وأحوط منه التعدد فيما هو بدل الوضوء أيضاً ، والأولى أن يضرب بيديه ويمسح بهما جبهته ويديه ثم يضرب مرة أخرى ويمسح بها يديه ، وربما يقال : غاية الاحتياط أن يضرب مع ذلك مرة أخرى يده اليسرى ويمسح بها ظهر اليمنى ثم يضرب اليمنى ويمسح بها ظهر اليسرى.[9] سید میفرماید والأقوى كفاية الواحدة فيما هو بدل الغسل أيضاً وإن كان الأحوط ما ذكروه ، وأحوط منه التعدد فيما هو بدل الوضوء أيضاً ، والأولى أن يضرب بيديه ويمسح بهما جبهته ويديه ثم يضرب مرة أخرى ويمسح بها يديه. سید میفرماید که أقوا این است که ضربهی واحده در تیمم بدل از غسل هم کفایت میکند اقوا و احوط بر اساس مسلک ما وجهی میخواهد مثل وجه تأمل. وجه أقوی قول سید علم الهدی و نصوص و نصوص بیانیه که در بارهی تعلیم عمار آمده است عمدتاً عمّار سؤالش از تیمم بدل از غسل بوده، در آنجا بیان این هست که تیمم ضربهی واحده کافی است. این وجه أقوائیّتی که در متن آمده است اعلام میشود. و بعد میفرماید که وإن كان الأحوط ما ذكروه بعد میفرماید أقوی این شد ولی أحوط آن است که مشهور آن را ذکر کردهاند که برای تیمم بدل از غسل، مرتین باشد.
احوط دوم؛ وأحوط منه التعدد فيما هو بدل الوضوء أيضاً این أحوط دوم هم این است که در تیمم بدل از وضوء و تیمم بدل از غسل، در هر دو، ضربتین به کار برود. یعنی مرتین در ضربهی دست زمین یا متیمم به. وجه أحوط دوم همان قولی است که محقق اردبیلی فرمودهاند که روایت شمارهی یک باب 12 میشود.
متن روایت: محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن صفوان بن يحيى، عن العلا، عن محمد، عن أحدهما عليهما السلام قال: سألته عن التيمم، فقال: مرتين مرتين، للوجه واليدين.[10] روایتش این است و قول هم قول محقق اردبیلی است که فرموده است روایت سندش هم صحیح است. این یک استفادهای که به این صورت بشود که مرتین مرتین دارد، برای وجه و یدین. آن هم متن را باید دقت بکنیم که فقط کلمهی مرتین اول روایت است. مرتین دوم کلام راوی است. والاّ لازمهاش این میشد که چهار ضربه باشد مرتین مرتین. راوی چه گفته است؛ امام که میفرماید مرتین، راوی ترجمه میکند که این مرتین یعنی مرتین للوجه واليدين ، این قول، قول غیر معروف است که منسوب است به محقق اردبیلی و أحوطی که در اینجا آمده است، اشاره به این قول دارد که هم برای تیمم بدل از وضوء و هم برای تیمم بدل از غسل مرتین باشد. آنگاه میفرماید که ، والأولى أن يضرب بيديه ويمسح بهما جبهته ويديه ثم يضرب مرة أخرى ويمسح بها يديه، بله در این أولی هم مطلب دیگری میفرماید، فرق بین أقوی و أحوط و أولی چیست؟ أقوا من حیث الفتوا است. أحوط من حیث الامتثال هست، أولی من حیث المستند هست. این اصطلاح را که گرفتیم، میفرماید أولی این است که مضافاً بر آن وضعیتی که گفته شد باید دست خودش را به زمین بزند به عنوان عمل تیمم و مسح کند، جبهه و یدیه خودش را آنگا ثم يضرب مرة أخرى ويمسح بها يديه دست چپش را تنها به زمین بزند و روی دست راست خودش مسح کند و بعد دست راست خودش را روی زمین بزند و بعد روی دست چپش مسح کند که این دیگر غایت احتیاط است. غایت إحتیاط یعنی آن احتمال ضعیفی که در جهت تحقق امتثال وجود دارد هم رعایت شده باشد. این غایت احتیاط این است، مقتضای روایت شماره 5 باب 12 که حدیث محمد ابن مسلم بود که برای شما گفتم.
مساله نوزدهم از مسائل مربوط به تیمم
مسألة ١٩ : إذا شك في بعض أجزاء التيمم بعد الفراغ منه لم يعتن به وبنى على الصحة ، وكذا إذا شك في شرط من شروطه ، وإذا شك في أثنائه قبل الفراغ في جزء أو شرط فإن كان بعد تجاوز محله بنى على الصحة ، وإن كان قبله أتى به وما بعده ، من غير فرق بين ما هو بدل عن الوضوء أو الغسل ، لكن الأحوط الاعتناء به مطلقاً إلى حالة أخرى على ما مر في الوضوء خصوصاً فيما هو بدل عنه.[11] این بحث مربوط میشود به بحث قاعدهی تجاوز و قاعدهی فراغ. مشهور و معروف از قاعدهی تجاوز این است که در اثناء عمل مرکب جاری میشود و مشهور و معروف این است که قاعدهی فراغ بعد از اتمام عمل مرکب جاری میشود. و در این رابطه میفرماید که اگر مکلّف شک کند در أجزاء تیمم بعد از فراغ، تیمم انجام شده، شک میکند که یک گوشهای از پیشانیاش مورد مسح قرار گرفته یا قرار نگرفته است، قاعدهی فراغ جاری میشود و حکم به صحت میشود. و همینطور اگر شکّ در شرط از شروط تیمم بکند. شروط تیمم که طهارت تراب و إباحه تراب و غیرهما بود. اگر شکّ بکند که طهارت داشت آن ترابی که تیمم کردم، یا طهارت نداشت؛ ولی بعد از فراغ از تیمم هست، باز هم حمل بر صحّت میشود. بر اساس قاعدهی فراغ. اما اگر در اثناء عمل شک صورت بگیرد، جزء باشد یا شرط، جزء را هم معنا و مصداقش را گفتیم، اگر در اثناء باشد، بعد از تجاوز محلّ مثلاً به مسح دست رسیده، شک میکند که یک گوشهای از جبههاش مسح شده یا نشده، از محل تجاوز کرده است. بر اساس قاعدهی تجاوز، اعتنا نکند و حمل بر صحت کند. وإذا شك في أثنائه قبل الفراغ في جزء أو شرط فإن كان بعد تجاوز محله بنى على الصحة. مثلاً شرط داخل هیکل تیمم، شرط مثلاً ترتب، شرط مثلاً ترتیب، شرط مثلاً موالات، شک بکند در شرط در اثناء همان که گفتیم وإذا شك في أثنائه قبل الفراغ في جزء أو شرط فإن كان بعد تجاوز محله بنى على الصحة ، وإن كان قبله أتى به وما بعده ، من غير فرق بين ما هو بدل عن الوضوء أو الغسل. چرا ، من غير فرق بين ما هو بدل عن الوضوء أو الغسل میگوید؛ برای اینکه تیمم بدل از وضوء ممکن است بر اساس عموم بدلیت محلّ إجراء قاعدهی تجاوز نباشد که به یاد دارید قاعدهی تجاوز در عمل مرکب جاری میشود در اثناء بعد از تجاوز محل، مگر در وضوء که در وضوء تخصیص آمده که قاعدهی تجاوز در وضوء جاری نیست. لذا ممکن است بر اساس عموم بدلیت تیمم بدل از وضوء هم اگر شک در اثنایش وارد بشود، محل برای قاعدهی تجاوز وجود نداشته باشد. برای این احتمال سید میفرماید ، من غير فرق بين ما هو بدل عن الوضوء أو الغسل. چون بدلیت به تمامها و کمالها نیست. بدلیت به این معنا هست که در حال اختیار طهارت مائیه وضوء هست و در حال اضطرار تیمم هست. عنوان بدلیت هست، بدل از وضوء نیت میشود اما به این معنا نیست که تمام آن خصوصیتی که وضوء داشته باشد، تیمم داشته باشد. أضف الی ذلک و آن این است که هر استثناعی که بر خلاف قاعده باشد، فقط به مورد خاصّ اکتفا میشود. و آن استثناعی که دربارهی وضوء آمده است که خلاف قاعده هست، خلاف قاعدهی تجاوز. اکتفا میشود فقط به همان مورد. از مورد خودش پا فراتر نمیگذارد. لكن الأحوط الاعتناء به مطلقاً إلى حالة أخرى على ما مر في الوضوء خصوصاً فيما هو بدل عنه. لکن أحوط این است که در تیمم هم همان حکمی که دربارهی وضوء آمده بود رعایت بشود. یعنی چه؟ یعنی اگر تجاوز از محل صورت نگرفته، باید إعاده بشود و اگر تجاوز از محل هم صورت گرفته باشد جا برای قاعدهی تجاوز نیست چنانکه در وضوء قاعدهی تجاوز جاری نمیشد أحوط این است که عموم بدلیت را رعایت کند که تیمم به صورت کامل و صحیح صورت بگیرد. هذا ما فهمتُ.