< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/التيمم /شرایط تیمم و شرط 1و2و3و4و5 به همراه أدلة

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله و السلام علی عباده الذین الصطفی و الصلاة و السلام علیک یا مولای یا أباصالح المهدی و رحمة الله و برکاته

 

بحث درباره ی شرایط تیمم

وأما شرائطه فهي أيضاً أمور :الأول : النية مقارنة لضرب اليدين على الوجه الذي مر في الوضوء ، ولا يعتبر فيها قصد رفع الحدث بل ولا الاستباحة. الثاني : المباشرة حال الاختيار.

الثالث : الموالاة وإن كان بدلاً عن الغسل ، والمناط فيها عدم الفصل المخل بهيئته عرفاً بحيث تمحو صورته. الرابع : الترتيب على الوجه المذكور. الخامس : الابتداء بالأعلى ومنه إلى الأسفل في الجبهة واليدين. السادس : عدم الحائل بين الماسح والممسوح. السابع : طهارة الماسح والممسوح حال الاختيار.[1] سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید شرط اول از شرایط تیمم نیت هست، الأول : النية مقارنة لضرب اليدين على الوجه الذي مر في الوضوء. شرط اول نیت است. نیت از مقومات عبادت است.

أقوال فقهاء و أدلة در مورد شرط اول از شرایط تیمم- نیت در تیمم -

از آنجا که عبادت بودن تیمم متسالم علیه هست، و مورد توافق کل فقها هست، لذا این عمل نیاز به نیت دارد. نیت همان قصد قربت، درباره‌ی نیت، محقق حلّی قدس الله نفسه الزکیه سه تا دلیل ذکر می‌کند، مسئلة: النية شرط في صحة التيمم..... لنا إجماع علماء الإسلام فإن خلاف المذكورين منقرض. و ما روي عن عمر عن النبي (صلى اللّه عليه و آله) «إنما الأعمال بالنيات و لكل امرء ما نوى» و عن الرضا (عليه السلام) «لا قول الا بعمل و لا عمل إلا بنيّة و لا نية إلا بإصابة السنة» و يجب أن ينويه للّه أي طاعة و امتثالا لقوله تعالى ﴿وَ مٰا أُمِرُوا إِلّٰا لِيَعْبُدُوا اللّٰهَ مُخْلِصِينَ﴾ و لا يتحقق الإخلاص من دون نية التقرب و الامتثال. و يجب استدامة حكمها حتى يفرغ من التيمم، لان الدليل دل على وجوبها، فلو وجب استصحابها لشق أو تعذر فاقتصر على استدامة الحكم دفعا للحرج، ليست التسمية شرطا فيه خلافا لأهل الظاهر و البحث فيه كما قلنا في الطهارة المائية.[2] 1. می‌فرماید نیت واجب است به اجماع علمای اسلام و2- لقوله تعالى ﴿وَ مٰا أُمِرُوا إِلّٰا لِيَعْبُدُوا اللّٰهَ مُخْلِصِينَ﴾خدای متعال در این آیه می‌فرماید که امر نشده‌اند مکلفین، مگر اینکه عبادت کند از سر اخلاص، می‌فرماید اخلاص بدون نیت نمی‌شود. اخلاص شرعی و فقهی، عبارت است از اینکه عمل بداعی أمر شرعی انجام بگیرد. داعی دیگر نداشته باشد. و شما که برخورده‌اید به معنای اخلاص که بسیار گفته می‌شود دشوار است و ریا بسیار خطرناک مثل حرکت مورچه‌ی سیاه در شب تاریک که روی نمدی سیاه، آن حدیث و آن بیان جنبه‌ی اخلاقی دارد. فقهی نیست، فقهی یعنی عمل بر اساس امر شرعی، داعی اگر أمر شرعی بود، قصد قربت است. و بعد از اینکه معنای قصد قربت را فهمیدیم، البته این نکته را کاملتر به ذهنتان بسپارید که گاهی در بحث‌های اخلاقی و تربیتی گفته می‌شود و با شدّت لحن هم اعلام می‌شود که قصد قربت بسیار دشوار است. در جواب گفته می‌شود که از لحاظ فقهی قصد قربت بسیار آسان است. آن قصد قربتی که بسیار دشوار است، منطبق است بر مسلک تصوّف، چون شکنجه و سختگیری و ناممکن بودن، کار صوفیه است و آن قصد قربتی که بسیار آسان است، فقهی است برگرفته از نصوص و روایات. در بیان صریح صاحب جواهر می‌فرماید که قصد قربت عبارت است از اینکه عمل به داعی شرعی، یعنی بر اساس أمر شرعی انجام بگیرد. این قربت و اخلاص بسیار هم ساده است. و با طبیعت شرع مطابق طبیعتی شرع، سمحة السهل؛ عکسش طبیعت تصوف وقتُ وأذیة؛ فشار و شکنجه. این مطلب را که گرفتیم، قصد قربت یعنی بداعی أمر الهی، محقق حلّی قدس الله نفسه الزکیه سه تا دلیل در این رابطه اعلام می‌کند، دلیل اول اجماع بود، بعد آیه‌ی قرآن دلیل سوم حدیث معروفی که مضمونش از طریق ابناء عامه آمده است اما آن متن درستی که از امام رضا(علیه السلام) آمده است. متن روایت: محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن محبوب، عن مالك بن عطية، عن أبي حمزة، عن علي بن الحسين عليه السلام قال: لا عمل إلا بنية. [3] دلالت این بیان شریف بر مطلوب هم واضح است. منظور از لا عمل إلا بنية. به تناسب حکم و موضوع، عمل عبادی است. عمل عبادی بدون نیت کامل و صحیح نیست. و همین‌طور علامه‌ی حلّی قدس الله نفسه الزکیه درست همان اجماعی را که محقق حلی اعلام می‌فرماید، علامه حلی می‌فرماید: ويجب فيه النية بإجماع علماء الإسلام.[4] که اشتراط نیت در تیمم، مورد اجماع علماء اسلام هست. نکته :

از لحاظ اقوال مشکلی نداریم. از لحاظ ادله هم که گفته شد، نکته‌ی اصلی همان بود که اشاره شد که طهارت ترابیه عبادت است، و عبادت متقوم به نیت.

می‌فرماید: أمور :الأول : النية مقارنة لضرب اليدين على الوجه الذي مر في الوضوء ، ولا يعتبر فيها قصد رفع الحدث بل ولا الاستباحة. نیت هم همراه و همزمان باشد با زدن دو دست به زمین، به تراب، به همان صورتی که در وضوء گفته شد، یعنی نیت همراه باشد با اولین جزء این طهارت که عمل در قلمرو نیت قرار بگیرد. یعنی طوری نباشد که نیت قبل از عمل باشد، یا عمل قسمتی انجام شده، بعد نیت محقق بشود. خیر؛ مقارن اگر متقدم باشد به عنوان توتین نفس، آمادگی؛ اشکالی ندارد. ولی آنچه که لازم هست همراه و همزمان با جزء اول عبادت، نیت هم محقق بشود. آنگاه سید می‌فرماید: که ولا يعتبر فيها قصد رفع الحدث بل ولا الاستباحة. در این نیّت که قصد قربت بود، بداعی أمر بود، همین مقدار کافی است. دیگر قصد رفع حدث، یا قصد استباحه‌ی برای صلاة لازم و معتبر نیست که در وجوه قربیه، بحث مفصل یا بحث کاملی داشته‌ایم، شاید که تمامی وجوه قربیه اگر با نیت همراه بشود، و ذکر بشود اشکالی ندارد. اما الزام ندارد. چون برای قصد قربت، ماهیتاً همین مقدار کافی است که عمل بداعیِ أمر إلهی و دلیلی برای اشتراط به آن وجوه قُربیه وجود ندارد. از نیت وجه و نیت تمیز و اینجا هم قصد رفع حدث و غیرها، دلیلی ندارد. و اما اشکالی هم در کار نیست.

أمر دوم از شرایط تیمم

الثاني: المباشرة حال الاختيار. أمر دوم؛ یا شرط دوم از شرایط تیمم می‌فرماید: باید مکلّف تیمم را که انجام می‌دهد در حال اختیار، خودش انجام بدهد. مباشرت داشته باشد. بالمباشرة باشد نه بالتسبیب، کسی دیگر برایش تمم را انجام ندهد.

کلام محقق اصفهانی درمورد شرط دوم از شرایط تیمم

دلیل این مطلب هر چند واضح است، برای تأیید فقیه اصفهانی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: لا خلاف فيه عندنا[5] که مباشرت شرط است اجماعاً. در باره‌ی اشتراط مباشرت اختلافی وجود ندارد بلکه می‌فرماید مورد اجماع هست. و اما این اجماع، اجماع خوبی است، دلیلی باشد، پشتوانه‌ای باشد لابحث به،

اما نقطه‌ی اصلی این است که اشتراط مباشرت برخواسته از خود أمر به تکلیف هست، یعنی یک عمل عبادی که برای یک مکلّف به عنوان یک تکلیف اعلام می‌شود، از خود آن مکلف خواسته می‌شود که انجام بدهد. أمر متعلق و متوجه به کسی دیگر نیست. به خود آن فرد هست، بنابراین مباشرت از خود أمر، استفاده می‌شود نیازی به دلیل دیگری هم نداریم. هر چند از روایات بیانیه می‌توان مباشرت را هم نصّاً استفاده کرد.

أمر سوم از شرایط تیمم

الثالث : الموالاة وإن كان بدلاً عن الغسل ، والمناط فيها عدم الفصل المخل بهيئته عرفاً بحيث تمحو صورته. می‌فرماید شرط سوم از شرایط تیمم، موالات هست که اجزاء تیمم پیوسته به هم، پشت سر هم انجام بگیرد، فاصله در بین این أجزاء به وجود نیاید. هر چند که تیمم بدل از غسل باشد. چرا اینجا را به عنوان یک تذکر آورده است؛ برای اینکه در غسل مشهور این است که موالات شرط نیست، اما بحث می‌کنیم که در غسل هم موالات شرط است. والمناط فيها عدم الفصل المخل بهيئته عرفاً بحيث تمحو صورته. مناط در این موالات، عدم ایجاد فاصله‌ای است که به هیئت و شاکله و ساختار تیمم، عرفاً صدمه وارد کند که در عرف بگویند الان این فرد دیگر تیمم نمی‌کند. دستش را می‌زند به زمین می‌رود بیرون برمی‌گردد و بعد به پیشانی‌اش می‌کشد، می‌گوید خوب این تیمم نیست، فاصله‌ ایجاد شد. فاصله را عرف در حدّی باید اعلام کند که هیئت محفوظ هست، فاصله خللی در شاکله‌ی تیمم ایجاد نکرده باشد. به گونه‌ای که صورت تیمم و ساختارش محو شود. دیگر تیمم کسی نگوید. این شرح را برای چه می‌دهند؟ برای اینکه اگر یک کمی فاصله بشود اشکالی ندارد. لازم نیست که با سرعت عضو و جزء دیگری را انجام بدهید. همین‌قدر که فاصله عرفی که به صورت و ساختار تیمم صدمه نزند، کافی است.

سوال:

جواب: اثبات موالات، وجوب موالات مطلبی است بر نقض موالات و خلل رساندن و صدمه زدن به موالات، مطلب دیگری است. صدمه‌ای که به موالات وارد بشود از عرف می‌پرسیم. اصل موالات بله از روایات استفاده می‌شود. الآن ادله مضافاً بر روایات بیانیه هم برای شما یادآوری می‌کنم.

اما دلیل موالات - موالات که شرط هست-

محقق حلّی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: الموالاة واجبة في التيمم ....... لنا انا بيّنا اختصاصه بآخر الوقت فتكون الموالاة من ضروريات صحته لتقع الصلاة في الوقت و على القول بالسعة يحتج بفعل النبي (صلى اللّه عليه و آله)، فإنه تابع بين أعضائه مبنيا عند السؤال فيكون تلك الكيفية لازمة، و يرجع في قدر الموالاة إلى العادة. [6] شرحی می‌دهد و می‌فرماید که ما فقهاً گفتیم تیمم باید در آخر وقت انجام بگیرد تا اطمینان حاصل بشود که الآن به طهارت مائیه دسترسی ندارد. در صورتی که در ضیق وقت تیمم صورت می‌گیرد طبیعتش این است که موالات باشد و پشت سر هم. وقت ضیق است و در آن ضیق وقت بدون توالی اصلاً محقق نمی‌شود و خارج وقت قرار می‌گیرد. این اولاً. و در سعه‌ی وقت که تیمم موالات لازم دارد، فعل شارع هست. روایات بیانیه در افعال پیامبر هم آمده است که طهارت ترابیه را که عملاً انجام می‌داده، متوالی بوده و فاصله‌ی بین اجزاء وجود نداشته. با این وضعیتی که گفته شد، مسئله‌ی موالات از لحاظ مستند، مشکلی ندارد. در این رابطه محقق ثانی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که: موالات واجب است و مرجعی در این رابطه إجماع هست.[7] برای این مسئله إجماع اعلام فرموده‌اند. موالات تا اینجا چه بود؟ گفتیم از روایات بیانیه با شرح محقق حلّی و همین‌طور محقق ثانی هم اجماع را اعلام کردند. موالات از لحاظ مستند تا اینجا مشکلی ندارد.

تحقیق استاد درباره موالات

اما تحقیق این است که موالات در عمل واحد ذی أجزاء، یک أمر ذاتی آن هست، یک خاصیت ذاتی عمل مرکب ذی أجزاء است. اگر یک عمل است. و دارای أجزاء هست؛ باید موالات داشته باشد، چون صدق وحدت، عمل واحد، وقتی محقق می‌شود که اجزاء با هم پیوسته باشد. عملُ واحدُ لهُ أجزاء؛ پس موالات مقتضا از اقتضائات ذاتی عمل مرکب ذی اجزاء هست. در غسل جنابت که گفته شد مشهور این است که موالات شرط نیست، شرح دادیم که آنجا هم موالات شرط است. با همین شرطی که در اینجا گفتیم که غسل عملُ واحدُ، اگر کسی سرش را اول صبح بشورد، پاهایش را بعد از ظهر، وسط بدنش را در شب، به نیت غسل؛ مگر می‌شود غسل کرد؟ عرفاً صحت سلب دارد. عملی که مرکب است از أجزاء اقتضای ذاتی آن عنوانش (واحد بودن، وحدت) این است که اجزاء پشت سر هم محقق بشوند، ایجاد بشوند. بنابراین موالات در این حدّ در استحکام هست.

سوال و جواب

درباره‌ی غسل گفته شد که موالات شرط نیست یک روایتی بود که گفته شده بود، یک خانمی که در إحرام، سرش را بشوید صبح و بعد از ظهر غسل إحرام انجام بدهد، آن روایت را در آنجا شرح دادیم و گفتیم که آن شستن سر به معنای تنظیف و پاکیزه کردن است که مطابق است با ظاهر بانوانی که موی سرشان را به مصاق یک أموری آرایش می‌دهند، شستنش یک فرصت مستقلی می‌طلبد. آن جدای از غسل هست، و سرش را قبلاً می‌شوید و اینکه بدنش را بعد بشوید این به این معنا نیست که در وقت غسل، دیگر سرش را نشوید. نخیر؛ شستن سر یک مقدمه‌ای می‌تواند باشد که نیاز به یک شستشوی خاصی دارد که آلوده به مواد آرایشی و غیرها می‌شود و آن را قبلاً شستشو کند و بعداً هم غسل و تمام. بنابراین أضف إلی ذلک که در سیره‌ی متشرعه معنای عرفی غسل، قطعاً دیده می شود که غسل اجزایش پشت سر هم و متوالی است. نمی‌شود یک جنب، نصف بدنش را قبل از ظهر بشوید، نصف دیگر را بعد از ظهر و بگویید غسل کرده. می‌گویید نخیر. نصف بدنش را شسته. غسل صحت سلب دارد. معنای عرفی غسل، و سیره‌ی متشرعه و اقتضای ذاتی طبیعت عمل مرکب ذی اجزاء جز موالات چیزی نیست. أضف إلی ذلک که این بنده‌ی حقیر خدای متعال، خلاف مشهور و خلاف إجماع نگفته‌ام. چرا؟ برای اینکه آن مشهور و إجماع، غسل دارای موالات را قطعاً قبول دارند. و غسل را اگر با موالات انجام بدهد، هیچ مخالفتی در این رابطه وجود ندارد. و خیلی اگر تنزل بکنیم می‌گوییم قدر متیقن می‌شود. و تمام.

أمر چهارم از شرایط تیمم

الرابع : الترتيب على الوجه المذكور. چهارمین شرط نسبت به تیمم ترتیب هست بر همان وضعیتی که گفته شد، چه بود وضعیت؟ که در اجزاء تیمم گفتیم اول دستها را به زمین بزند، بعد پیشانی و بعد دست راست، بعد دست چپ. آن ترتیبی که گفته شد، همان ترتیب واجب هست، علامه‌ی حلی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: الترتيب واجب في التيمم يبدأ بمسح الوجه ثم بالكف اليمنى ثم اليسرى فلو غيره وجب أن يعيد على ما يحصل معه الترتيب،ذهب إليه علماء أهل البيت.[8] این از لحاظ آراء، ترتیب مورد اجماع هست. اما از لحاظ نصوص که گفتیم روایات بیانیه، روایات بیانیه هر جزئی را سر جای خودش قرار داده و آن ترتیب باید رعایت بشود که جای بحثی در آن وجود ندارد. سید علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که؛ کسی که ترتیب را در طهارت مائیه اعلام می‌کند، باید در طهارت ترابیه هم آن را اعلام کند، برای اینکه قول به فصلی وجود ندارد. معنای عدم قول به فصل یعنی إجماع مرکب. بنابراین مسئله‌ی ترتیب از إجماع و سیره‌ی متشرعه و روایات بیانیه، به طور کامل ثابت می‌شود.

سوال: ترتیبی که ما دیدیم در روایات بیانیه، از آن ترتیب یا از آن عمل الزام استفاده می‌شود یا خیر؟

جواب: أصل ترتیب که استفاده می‌شود منتها الزام از آن استفاده می‌شود یا نمی‌شود، این نکته‌ای است قابل ذکر که برای شما جوابش را می‌گویم. اولاً قبل از اینکه از خود آن ترتیب عملی استفاده کنیم، در آن رابطه دو مورد اجماع یادآور شدیم که اجماع وجود دارد که ترتیب در کار هست، ذهب إليه علماء أهل البيت؛ إجماعی در کار بود، آن ترتیب به زمینه‌ی إجماع، طبیعتاً الزام‌آور خواهد بود. اما آن که به ذهن شما خوب جا می‌افتد این است که در عمل امام، عمل تقریر است. عمل پیامبر و تقریر پیامبر اگر در مقام بیان تکلیف بود، باید خلاف آن یا غیر آن اگر جائز بود، اشاره می‌کرد. بعد از اینکه می‌بینیم همان صورت را منحصراً اعلام کرده است، استفاده می‌شود که صورت به طور انحصاری این هست. ترتیب به طور صریح در عمل اعلام شده است، ترتیبی که در عمل اعلام شده است، آن ترتیب یعنی بیان، یعنی اعلام شاکله‌ی عمل. شاکله‌ی عمل برای مکلف از سوی خود معصوم بیان شده، آن شاکله هر جزعی را سر جای خودش قرار داده که عین ترتیب است. و در آن تردیدی نیست.

أمر پنجم از شرایط تیمم

الخامس : الابتداء بالأعلى ومنه إلى الأسفل في الجبهة واليدين. شرط پنجم الابتداء بالأعلى یعنی باید تیمم را از قسمت بالای پیشانی، به این صورت باید انجام بدهیم، نه بالعکس، نه از کنار، از قسمت بالای پیشانی باید تیمم را انجام داد. و همین‌طور به طرف پایین جبهه، و دست‌ها هم همین‌طور از بالا به طرف پایین.

أقوال فقهاء در مورد شرط پنجم

در این رابطه دلیلی که می‌توانیم اعلام بکنیم، محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه وجوب ابتداء را اعلام می‌کند.[9] چرا این را گفتند محقق حلی؟ در شرایع به دلیل حکم عمدتاً اشاره نشده مگر در بحث قضاء که گاهی به دلیل اشاره شده باشد. اما چیزی که استفاده می‌شود این است که متن شرایع، مشهور فقها است. از آن بیان استفاده می‌شود که این متن فتوای مشهور است ولی صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که گفته شده است که این ترتیب شروع از قسمت بالای پیشانی من دین الامامیه.[10] این از دین إمامیه است. از این بیان و بیان محقق حلی استشمام می‌شود توافق و إجماع. برای تکمیل مطلب، محقق ثانی که همان محقق کرکی هم می گویند؛ می‌فرماید که ترتیب از اعلا یعنی از بالای پیشانی به طرف پایین به طرف ابروها، مورد اجماع هست.[11] اجماع را صریحاً اعلام می‌کند.

نص موجود در مورد أمر پنجم

متن روایت: وهو أن تضرب بيديك على الأرض ضربة واحدة، ثم تسمح بهما وجهك من حد الحاجبين إلى الذقن، وروي: أن موضع السجود من مقام الشعر إلى طرف الأنف [12] در فقه رضوی ترتیب یا شیوه‌ی تیمم را از قسمت بالای پیشانی رو به پایین صریح بیان کرده است اما فقها درباره‌ی فقه رضوی اشکالی دارند که از لحاظ سند اعتبارش زیر سوال هست ولی در تحقیقی که ما داشتیم گفتیم اشکالی که می‌شود این است که این را می‌گوید فتاوای خود شیخ صدوق باشد. ما آنجا گفتیم که فتاوای ایشان اگر باشد، که ایشان نسبت به خودش می‌داد. در صورتی که نسبت به امام رضا(علیه السلام) داده است، معلوم می‌شود که اگر فتوای ایشان هم باشد، مستقیماً برگرفته از کلام مولا آقا امام رضا(علیه السلام) است. از این رو ما برای فقه رضوی اعتباری قائل هستیم در حد فهم خودمان و مطلب تا اینجا تمام. تیمم از طرف بالا نسبت به سمت و سوی ابروان کشیده بشود و همین‌طور در باره‌ی مسح یدین که ان‌شاءالله مابقی فردا. برای سلامتی اقا امام زمان صلوات ختم کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo