< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/التيمم /مساله 35 و 36 از مسائل مربوط به تیمم و مستندات روایی در آن

 

سی و پنجمین مساله از مسائل مربوط به تیمم

مسألة ٣٥ : إذا كان جنباً ولم يكن عنده ماء وكان موجوداً في المسجد فإن أمكنه أخذ الماء بالمرور وجب ولم ينتقل إلى التيمم ، وإن لم يكن عنده آنية لأخذ الماء أو كان عنده ولم يمكن أخذ الماء إلا بالمكث فإن أمكنه الاغتسال فيه بالمرور وجب ذلك، وإن لم يمكن ذلك أيضاً أو كان الماء في أحد المسجدين أي المسجد الحرام أو مسجد النبي ( صلّى الله عليه وآله ) فالظاهر وجوب التيمم لأجل الدخول في المسجد وأخذ الماء أو الاغتسال فيه ، وهذا التيمم انما يبيح خصوص هذا الفعل أي الدخول والأخذ أو الدخول والاغتسال، ولا يرد الإِشكال بأنه يلزم من صحته بطلانه حيث إنه يلزم منه كونه واجداً للماء فيبطل كما لا يخفى. [1]

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: إذا كان جنباً ولم يكن عنده ماء. فرعی و فرضی بسیار نادری، فرد جنب است، و مسجدی است که در آن مسجد آب وجود دارد. آب جاری باشد یا شیر لوله‌کشی و جوی آب مانعی ندارد، امکان دارد. آب در مسجد است و فرد جنب است و در دسترس خود این فرد آبی نیست. ماء وكان موجوداً في المسجد فإن أمكنه أخذ الماء بالمرور وجب ولم ينتقل إلى التيمم، آب در مسجد است. این جنب چه کند؛ اگر ممکن باشد این جنب را که آب را از مسجد بردارد با مرور و گذر کردن از مسجد بدون مکث و توقف، این کار برایش واجب است. چون احکام مسجد این بود که جنوب می‌تواند برای کاری که داشته باشد از مسجد عبور کند به شرط اینکه مکث نکند، این کار واجب است که برود از مسجد آب بگیرد و وضویش بدل به تیمم نمی‌شود وإن لم يكن عنده آنية لأخذ الماء أو كان عنده ولم يمكن أخذ الماء إلا بالمكث. این در صورتی بود که ظرفی داشت و می‌توانست آب از مسجد بگیرد. بعد می‌فرماید که اگر ظرفی برای گرفتن آب از مسجد نداشته باشد و یا اینکه ظرف دارد ولیکن گرفتن آب در آن ظرف از مسجد، بدون توقف و مکث نمی‌شود. در حال مرور ممکن نیست. اگر اینجوری بود می‌فرماید: فإن أمكنه الاغتسال فيه بالمرور وجب ذلك وإن لم يمكن ذلك أيضاً أو كان الماء في أحد المسجدين أي المسجد الحرام أو مسجد النبي ( صلّى الله عليه وآله ) فالظاهر وجوب التيمم دیگر فرض عروه است اگر امکان داشت که غسل کند در حال راه رفتن، انگار بگویی که دوش روشن هست و می‌رود و حرکت می‌کند زیر آب، فرض عقلی است وجب ذلك وإن لم يمكن ذلك أيضاً و اگر این ممکن نبود، یا اینکه آب در یکی از دو مسجد بود، مسجد الحرام و مسجد النبی(ص) که در آن دو تا مسجد مرور هم جایز نیست. أو كان الماء في أحد المسجدين أي المسجد الحرام أو مسجد النبي ( صلّى الله عليه وآله ) آن وقت چه می‌شود؟ فالظاهر وجوب التيمم. چه کند با مرور غسل صورت نگیرد، با ظرف آب را از مسجد بدون توقف نتواند بیرون بیاورد باید تیمم کند، تیمم برای وارد شدن در مسجد، وأخذ الماء أو الاغتسال فيه ، که آب را از مسجد بگیرد یا بیاورد یا غسل در آن مسجد انجام بدهد، این تا به اینجا معلوم شد.

اشکال و جواب

بعد از این می‌فرماید گویا یک اشکالی و یک جوابی؛ وهذا التيمم انما يبيح خصوص هذا الفعل أي الدخول والأخذ أو الدخول والاغتسال، ولا يرد الإِشكال بأنه يلزم من صحته بطلانه حيث إنه يلزم منه كونه واجداً للماء فيبطل كما لا يخفى این تیممی که برای ورود در مسجد هست، فقط اباحه می‌کند همین ورود را الفعل أي الدخول والأخذ أو الدخول والاغتسال، بیش از این دیگر نقشی ندارد. ولا يرد الإِشكال بأنه يلزم من صحته بطلانه حيث إنه يلزم منه كونه واجداً للماء فيبطل كما لا يخفى گفتیم که تیمم اگر در اثر ضیق وقت باشد فقط همان نمازی را که به وسیله‌ی تیمم در ضیق وقت انجام می‌دهید، مباح می‌کند، مجاز می‌کند. جواز اختصاص به آن نماز دارد بیشتر از آن هیچ کار دیگری را نمی‌تواند اباحه کند چرا؟ برای اینکه هر مسوغی که تیمم را جایز اعلام می‌کند جواز آن تیمم ارتباط مستقیم به همان مسوغ دارد وجوداً و عدماً ضیق وقت که تیمم را جایز اعلام می‌کند این جواز به همان مجوز خودش که ضیق وقت باشد ارتباط دارد وجوداً و عدماً تا وقتی که ضیق وقت هست همان تیممش هست ولو نماز دیگری هم بیاید. اما اگر فرض کردم که فرض ما این بود که ضیق وقت نسبت به یک صلاة است و بعد آب هم دارد وقت هم دارد برای نماز. دیگر آنجا این مسوغ نیست. سالبه منتهی به ارتباط موضوع می‌شود. اشکالتان این است که چرا قرائت قرآن را در همان ضیق وقت تجویز نمی‌کند؟ جواب؛ ضیق وقت برای تیمم و آنچه که در متعلق آن مسوغ قرار دارد، متعلق مسوغ چه هست؟ فقط نماز است. آن هم واجبات نماز بیشتر از آن مسوغ نفوذ ندارد. نفوذش تا آن حد هست. بعد از این می‌فرماید که اشکال نشود، ولا يرد الإِشكال بأنه يلزم من صحته بطلانه اشکال نشود که از این تیمم که صحتش اعلام شد، که تیمم صحیح است. از این تیمم از صحتش بطلانش لازم می‌آید. حيث إنه يلزم منه كونه واجداً للماء فيبطل كما لا يخفى برای اینکه در صورتی که تیمم بکند وارد مسجد بشود، واجد ماء می شود. واجد ماء که بشود تیمم باطل است از صحتش بطلانش به وجود می‌آید صحت تیمم موجب بطلان تیمم می‌شود. این اشکال وارد نیست چرا؟ وجهش مخفی نیست، وجهی که در این رابطه گفته‌اند سید الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در کتاب تنقیح می‌فرماید

کلام سیدالخوئی در مساله و اشکال و جوابش

این اشکال وارد نیست چرا؟ وجهش مخفی نیست، وجهی که در این رابطه گفته‌اند سیدناالاستاد قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که این مسئله باید مورد توجه قرار بگیرد که وجدان ماء یا جواز غسل در صورتی که وجدان ماء می‌شود به وسیله‌ی تیمم نیست در این فرض مسئله اغتسال و وجود ماء محقق است. وجوب اغتسال و وجوب ماء محقق است. این مکلف در حقیقت واجب آن ماء هست اما تیمم فقط در حدّ مقدمه‌ی موصله برای این وجوب هست. این وجوب قبل از تیمم محقق است. نه اینکه این وجوب ماء و وجدان ماء و عدم التیمم و وجوب اغتسال بعد از تیمم صورت گرفته باشد. قبلاً محقق است به عهده‌ی مکلف است و ورود یک مانع دارد. و آن مانع، مانع مقدماتی است و مقدمات هم مانع میسور است مقدمه که میسور بود عملی که مقدور باشد بالواسطه یا بدون واسطه فرق نمی‌کند اغتسال مقدور است منتها به واسطه‌ی ورود پس اغتسال از قبل به عهده‌ی مکلف هست و محقق است. منتها این مقدمه را می خواهد این مقدمه بر اساس دلیل خاصّ خودش ورود بدون تیمم نمی‌شود. رفع این مانع که ورود جنب بدون تیمم جایز نیست. به وسیله‌ی تیمم صورت می‌گیرد و آن عمل مقدور که اغتسال است بعد از طی مقدمه فعلی می‌شود و تمام.[2]

سی و ششمین مساله از مسائل مربوط به تیمم

مسألة ٣٦ : لا يجوز التيمم مع التمكن من استعمال الماء إلا في موضعين :

أحدهما : لصلاة الجنازة ، فيجوز مع التمكن من الوضوء أو الغسل على المشهور مطلقاً ، لكن القدر المتيقن صورة خوف فوت الصلاة منه لو أراد أن يتوضأ أو يغتسل ، نعم لما كان الحكم استحبابياً يجوز أن يتيمم مع عدم خوف الفوت أيضاً لكن برجاء المطلوبية لا بقصد الورود والمشروعية.

الثاني : للنوم ، فإنه يجوز أن يتيمم مع إمكان الوضوء أو الغسل على المشهور أيضاً مطلقاً ، وخصّ بعضهم بخصوص الوضوء ، ولكن القدر المتيقن من هذا أيضاً صورة خاصة وهي ما إذا آوى إلى فراشه فتذكر أنه ليس على وضوء فيتيمم من دثاره لا أن يتيمم قبل دخوله في فراشه متعمداً مع إمكان الوضوء ، نعم هنا أيضاً لا بأس به لا بعنوان الورود بل برجاء المطلوبية حيث إن الحكم استحبابي. وذكر بعضهم موضعاً ثالثاً وهو ما لو احتلم في أحد المسجدين ، فإنه يجب أن يتيمم للخروج وإن أمكنه الغسل ، لكنه مشكل بل المدار على أقلية زمان التيمم أو زمان الغسل أو زمان الخروج ، حيث إن الكون في المسجدين جنباً حرام فلابد من اختيار ما هو أقل زماناً من الأمور الثلاثة ، فإذا كان زمان التيمم أقل من زمان الغسل يدخل تحت ما ذكرنا من مسوّغات التيمم من أن من موارده ما إذا كان هناك مانع شرعي من استعمال الماء ، فإن زيادة الكون في المسجدين جنباً مانع شرعي من استعمال الماء.[3] می‌فرماید تیمم جایز نیست با اینکه انسان امکان استفاده از آب را داشته باشد. در صورتی که استعمال آب ممکن باشد تیمم جواز ندارد مگر در دو مورد استثناء شده است. 1. نماز جنازه، که در نماز جنازه با اینکه مکلّف تمکن از وضوء داشته باشد می‌تواند با تیمم نماز جنازه بخواند البته سید می‌فرماید قدر متیقن صورت خوف فوت صلاة هست. اگر صورت خوف فوت از صلاة بود که استثناء نیست دیگر می‌شود مجوز، حالا نظر شریف سید چه بوده است، خودشان می‌فهمند لو أراد أن يتوضأ أو يغتسل ، نعم لما كان الحكم استحبابياً يجوز أن يتيمم مع عدم خوف الفوت أيضاً لكن برجاء المطلوبية لا بقصد الورود والمشروعية. می‌فرماید اگر حکم استحبابی بود یعنی امامی برای نماز جنازه بود، این فرد خواست به جماعتی که امام نماز جنازه می‌خواند، بپیوندد، حکم استحبابی می‌شود. در این صورت تیمم جایز باشد با این که خوف فوتی در کار نباشد. لکن باز هم احتیاط می‌فرمایند که این تیمم را به رجاء مطلوبیت انجام بدهند نه به قصد ورود و مشروعیت.

روایات در باب صلات جنازه بدون وضو و با تیمم

متن روایت اول: وعنه، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن أخيه الحسن، عن زرعة، عن سماعة قال: سألته عن رجل مرت به جنازة وهو على غير وضوء، كيف يصنع؟ قال: يضرب بيديه على حائط اللبن فليتيمم به. ورواه الشيخ بإسناده عن محمد بن يعقوب، وكذا الحديثان المذكوران قبله.[4] و عنه عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسین ابن سعید، عنهُ برمی‌گردد به محمد ابن یحیی که در سند قبلی آمده است. و عنهُ عن محمد ابن یحیی که شیخ کلینی هست، عن احمد ابن محمد ابن عیسی که از اجلا و ثقات هست، عن الحسین ابن سعید اهوازی و عن أخیه الحسن که برادران موثق هستند و اتباع آل البیت اجلا و ثقات عن زرعه عن سماعه که گفته‌ایم موثق و معتبر هستند. قال: سألته عن رجل مرت به جنازة وهو على غير وضوء، كيف يصنع؟ سؤال کردند از کسی که جنازه از کنار او می‌گذشت یا در کنار جنازه قرار می‌گرفت و او وضو نداشت، چه کند؟ قال: يضرب بيديه على حائط اللبن فليتيمم به فرمود اگر وضو ندارد به دیوار خشتی دستش را بزند و تیمم کند سند درست است دلالت هم مشکلی ندارد و مستند حکم می‌تواند این حدیث باشد.

متن روایت دوم: وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد بن عثمان، عن الحلبي قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام عن الرجل تدركه الجنازة وهو على غير وضوء، فإن ذهب يتوضأ فاتته الصلاة، قال: يتيمم ويصلي.[5] روایت دوم هم از نظر سند صحیحه است. صحیحه‌ی حلبی، از آن اسناد معروف و مشهور است. عن علی ابن ابراهیم عن ابیه ابی عمیر عن حماد ابن عثمان عن الحلبی أجلاء و ثقات. این روایت سندش درست است دلالتش هم خوب است ولی در این روایت ضیق وقت وجود دارد قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام عن الرجل تدركه الجنازة وهو على غير وضوء، فإن ذهب يتوضأ فاتته الصلاة، قال: يتيمم ويصلي این تیممی است که در اثر ضیق وقت تجویز شده این به درد ما نمی‌خورد این روایت را که اشکال می‌کنند در حقیقت ضیق وقت اعلام می‌کند اما روایت اول باز هم گفته می‌شود که اطلاق ندارد. روایت اول روایت شماره پنج 5 بود که این روایت را هم اشکال بکنند و اینکه این فرد در حالت اختیاری و سعه‌ی وقت نیست. جنازه عبور می‌کند دیگر وقت وسیعی ندارد و وضوء هم ندارد چه کند، به قرینه‌ی روایت دوم ضیق وقت است. دلالت بر مطلوب ندارند بنابراین حداقل دلالت بر مطلوب کامل نیست.

روایت دیگر و مورد استفاده: وعنه، عن أبيه، عن حماد، عن حريز، عمن أخبره، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: الطامث تصلي على الجنازة، لأنه ليس فيها ركوع ولا سجود، والجنب يتيمم ويصلي على الجنازة. ورواه الشيخ بإسناده عن سعد، عن أبي جعفر، عن ابن أبي نجران والحسين بن سعيد، عن حماد، عن حريز مثله.[6] و عنه عن أبیه عنهُ سند قبلی علی ابن ابراهیم است. عنه عن أبیه همان علی ابن ابراهیم عن حماد که حماد بن عیسی هست عن حریز، که حریز ابن عبدالله است عمن أخبرهُ ، کار خراب شد. عن ابی عبدالله(علیه السلام) می‌فرماید روایت سند تا خود حریز که درست است ولی حریز عمن أخبره می‌فرماید بعد از حریز آمده است عمن أخبره سند مرسل می‌شود. روایت مرسل است و بعد هم می‌فرماید که الطامث، زنی که در حال عادت هست، الطامث تصلي على الجنازة ، لأنه ليس فيها ركوع ولا سجود. می‌تواند نماز جنازه بخواند چون نماز جنازه در حقیقت یک دعا است رکوع و سجود ندارد والجنب يتيمم ويصلي على الجنازة. و جنب تیمم می‌کند و نماز بر جنازه می‌خواند می‌فرماید این روایت از لحاظ دلالت اطلاق دارد و کامل است. اما مشکل سند دارد که مرسل است و به این مرسل هم اعتماد مشکل خواهد بود. هر چند مؤید می‌تواند باشد به شرط اینکه ما روایات دیگری داشته باشیم که نداریم. در مجموع از این نصوص، یک استفاده‌ی در حدّ اندکی نه در حد کامل می‌شود به دست آورد و استفاده کرد که آن حدیث اول هم حدیث شماره 5 هم فرموده بود که اگر وضو ندارد تیمم کند اینجا هم که می‌فرماید جنب تیمم کند و نماز بر جنازه بخواند در اصل تا حدی می‌تواند مستند بشود برای آن مطلوب که در نماز جنازه با حالت اختیار می‌توان تیمم کرد و از طهارت ترابیه استفاده کرد از نظر ابناء عامه مذهب حنفی هم همین است که در صلاة جنازه با تیمم هم می‌شود نماز جنازه را اقامه کرد در هر صورت این استثناء و این نصوص، متن ما دغدغه را اعلام کرده‌اند که نماز اگر با تیمم انجام بگیرد به رجاء مطلوبیت باشد نه به قصد ورود. چون این نصوص از لحاظ دلالت و سند کامل نیست. مطلب تا اینجا کامل شد. آنچه که می‌خواهیم بگوییم که فتوایی که در متن آمده است مطابق با احتیاط هست و آن همان است که قدر متیقن صورت خوف از صلاة هست چون در آن صحیحه‌ای که روایت شماره 6 باب 21 باب صلاة جنازه بود، تصریح شده بود لذا عملاً به مدلول آن نصّ صحیح در صورتی که فوت باشد، می‌تواند تیمم کند و اگر نه، تیمم را به رجاء مطلوبیت انجام بدهد نه به قصد ورود.

مورد دوم از استثناء از مساله 36

مورد دوم از موارد استثناء؛ که تیمم در حال عادی ممکن است می‌فرماید: الثاني : للنوم ، فإنه يجوز أن يتيمم مع إمكان الوضوء أو الغسل على المشهور أيضاً مطلقاً ، وخصّ بعضهم بخصوص الوضوء ، ولكن القدر المتيقن من هذا أيضاً صورة خاصة وهي ما إذا آوى إلى فراشه فتذكر أنه ليس على وضوء فيتيمم من دثاره لا أن يتيمم قبل دخوله في فراشه متعمداً مع إمكان الوضوء ... این مسئله را هم فهمیدیم که گفته شده است که تیمم برای استراحت و خوابیدن در عوض وضوء، در حال اختیار هم جایز است و اگر که مکلف می‌خواهد با وضوء بخوابد، شما این مسئله را می‌بینید این یک نکته‌ی در ضمن دارد، نکته‌ی ضمنی‌اش این است که مکلف باید با وضوء بخوابد. در نصوص اخلاقی دارد که کسی با وضوء بخوابد و یک حمد و سه تا توحید بخواند و یک دعای مغفرت برای مؤمنین بکند و یک تسبیهات اربعه و یک صلوات بر پیامبر و انبیاء، ثوابش و اجرش در حدی است که یک عابد زاهد شب زنده‌دار آن ثواب را به دست بیاورد. پس مسلک و آداب طلبگی این شد که با وضو بخوابد منتها گفته شده است که با وضوء می‌تواند بخوابد می‌تواند در حال اختیار که آب هم در دسترش هست وضو نگیرد و تیمم کند. تیمم همان نقشی را دارد که وضوء دارد در این مورد. سید می‌فرماید که آنچه که قدر متیقن است این است که این تیمم در یک صورت خاصّی به درد می‌خورد. کی؟ وقتی که مکلف رفت و استراحت کرد داخل فراش خودش خوابید یادش افتاد که وضو نگرفته، همانجا تیمم کند به هر چیزی که در دور و برش هست، غبار لحاف و پتو و فرش... این روایت فقط در این مورد، قدر متیقنش فقط در این مورد است چرا؟ چون نصّی که داریم درست در این مورد آمده است.

روایتی در مورد صحیح بودن تیمم بدل از وضو قبل از خوابیدن

محمد بن علي بن الحسين، عن الصادق عليه السلام قال: من تطهر ثم آوى إلى فراشه بات وفراشه كمسجده، فإن ذكر أنه ليس على وضوء، فتيمم من دثاره كائنا ما كان لم يزل في صلاة ما ذكر الله.

ورواه الشيخ أيضا مرسلا. ورواه البرقي في (المحاسن) عن حفص بن غياث نحوه.[7] محمد ابن علی ابن حسین، عن الصادق(علیه السلام) شیخ صدوق از امام صادق(علیه السلام) مرسل صدوق، از آن مرسل‌های بسیار برجسته قال: من تطهر ثم آوى إلى فراشه بات وفراشه كمسجده، فإن ذكر أنه ليس على وضوء، فتيمم من دثاره كائنا ما كان لم يزل في صلاة ما ذكر الله البته دو روایت قبلی هم که داریم از شیخ صدوق هست و آن فقط فضیلت خوابیدن با وضوء را بیان می‌کند. این روایت مطلب را هم اعلام می‌فرماید که کسی که وضوء ندارد با تیمم بخوابد گویا بدل از وضوء درست خواهد بود. کسی که وضو بگیرد و برود به سوی بستر خواب خودش بخوابد، فرش و فراش و آن بستر و لحاف و تشکش می‌شود قال: من تطهر ثم آوى إلى فراشه بات وفراشه كمسجده، فإن ذكر أنه ليس على وضوء، فتيمم من دثاره كائنا ما كان لم يزل في صلاة ما ذكر الله این نکته را که سید هم در متن این را آورد اگر برود به بستر خوابش و ببیند که وضو ندارد آنگاه تیمم کند به همان پارچه‌هایی که در دور و برش هست كائنا ما كان این تیممش درست است و لم يزل في صلاة ما ذكر الله گویا در قلمرو رحمت خدا قرار می‌گیرد تا وقتی که یاد خدا را دارد. این تیمم و این استثنایی که شده است یک استثنایی است که طبق نصّ اختصاص دارد به کسی که رفته است استراحت کند و یادش آمده وضوء ندارد. اطلاقی در کار نیست. این مطلب تا اینجا گفته شد، اما می‌فرماید که نعم هنا أيضاً لا بأس به لا بعنوان الورود بل برجاء المطلوبية حيث إن الحكم استحبابي.تا اینجا مطلب کامل شد بعد فرع بعدی را عنوان می‌کند که ان‌شاءالله از مستثناعات برای شما فردا. سلامتی آقا امام زمان صلوات ختم کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo