درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1400/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/التيمم /مساله 31 و 32 و 33 و 34 از مسائل مربوط به تیمم و نظر استاد و همچنین 8 هشتمین مورد از موارد جواز تیمم
سی و یکمین مساله از مسائل مربوط به تیمم
مسألة ٣١ : لا يستباح بالتيمم لأجل الضيق غير تلك الصلاة من الغايات الأخر حتى في حال الصلاة، فلا يجوز له مس كتابة القرآن ولو في حال الصلاة ، وكذا لا يجوز له قراءة العزائم إن كان بدلاً عن الغسل ، فصحة واستباحته مقصورة على خصوص تلك الصلاة.[1]
سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: لا يستباح بالتيمم لأجل الضيق غير تلك الصلاة من الغايات الأخر حتى في حال الصلاة ترجمهاش را عنایت فرمودید میفرماید استباحه به وجود نمیآید به وسیلهی تیمم، تیممی که در اثر ضیق وقت باشد. این تیممی که در اثر ضیق وقت هست اختصاص دارد به همین نمازی که در این وضیعت ضیق وقت انجام میشود و استباحه به مباح بودن عبادات به وسیلهی تیمم، فراتر از این صلاة وجود ندارد. غایات دیگر را که غایات طهارت و تیمم هست، فرا نمیگیرد حتی در حال صلاة هم غایات دیگری که نیاز به تیمم و طهارت دارد مورد استباحه نیست. مثلاً در حال نماز مسح کتابت قرآن جایز نیست ولو در حال صلاه باشد. و همینطور جایز نیست قرائت عزائم بدل از غسل که این تیمم بدل از غسل باشد. بنابراین صحت این تیمم و استباحهاش منحصر است به همین صلاتی که الان در ضیق وقت واقع میشود و تیمم برای همین صلاة مسوّغ داشته است. این ترجمه را فهمیدیم.
سوال و جواب
سؤال این است که دربارهی تیمم یک قاعدهی فقهیه داریم مختص باب تیمم، که محقق حلّی و صاحب جواهر و مشهور غریب به اتفاق این است که المتيمم يستبيح ما يستبيحه المتطهر بالماء.[2] این قاعدهی فقهیهی مربوط به تیمم است. مفاد قاعده چه میشود؛ به تیمم هر چیزی که به وسیلهی طهارت مائیه مباح و جایز میشود به وسیلهی تیمم هم مباح و جایز است. این قاعده است که اختلافی هم در آن نیست و غریب به إجماع هست، با این قاعده این مورد را چگونه میتوانیم توجیه کنیم. اینجا میفرماید که فقط این تیمم اختصاص دارد به جواز همین صلاة، از این فراتر نمیرود. سرّ این مطلب چه هست؟ در جواب گفته میشود که این قاعدهای که در باب تیمم آمده است قاعدهی درستی است و استثناء برایش نیامده، این مورد هم استثناء نیست این مورد تخصیص نیست، این مورد تخصص است. قاعدهی تیمم مربوط است به مسوغاتی که آن مسوغات برای همهی غایات به عنوان مسوّغات هستند مثل بیماری، مثل ضرر، مثل حرج، مسوّغاتی که برای همهی موارد تیمم مسوّغ هستند نه مسوّغی که فقط اختصاص به مورد خاص داشته باشد، ضیق وقت با سایر موارد تطبیق نمیکند. فقط ضیق وقت همان موردی را میگیرد که در قلمرو ضیق وقت است. با اطلاق کاری ندارد اصل قضیه اگر توجه کردید، که اشکال اصلی همان قاعده بود. قاعدهی کلی بود که هر کجا که تیمم هست، یعنی طهارت مائیه است. تیمم کارش کار طهارت مائیه است. المتيمم يستبيح ما يستبيحه المتطهر بالماء این است که آن قاعده نسبت به مسوغاتی است که در باب تیمم به عنوان مسوغ آمده است. فقدان ماء، عدم استعمال آب به خاطر ضرر و حرج، و عدم وصلت و دسترسی به آب، آن مسوغات ابواب تیمم است. اگر به وسیلهی عدم وجدان ماء، کسی تیمم بکند نسبت به یک صلاة، صلاة بعدی هم نسبت به همان تیمم میشود انجام بدهیم چرا؟ چون مسوغ، مسوغ باب تیمم است. و اما اگر ضیق وقت که فقط یک مورد را میگیرد، مسوغ خاصی است مختص مورد خودش است، ضیق وقت است. ضیق وقت که آمده اینجا و مسوغ است، دربارهی صلاة یا عبادت دیگری که در ضیق وقت نیست، مسوغ نخواهد بود. مسوغ خاصی است و استحاضه و جواز خاصی دارد. بنابراین این استثناء را که گفتیم تخصیص نبود بلکه تخصص است موضوعاً تیممی که به وسیلهی ضیق وقت هست، جدا از تیممی است که به وسیلهی مسوغات تیمم به وجود میآید در حقیقت به عبارت دیگر، ضیق وقت در حقیقت از مسوغات تیمم به حساب نمیآید یک مورد خاصّی است که تیمم آنجا صورت بگیرد و آن صلاتی که در ضیق وقت هست انجام گیرد لذا در بیان قدما ضیق وقت جزء مسوغ عنوان نشده است. ضیق وقت یک تکمله و مکملی است که ضیق وقت هم میتواند در همان مورد خودش مسوغ باشد. لذا میفرماید فلا يجوز له مس كتابة القرآن ولو في حال الصلاة ، وكذا لا يجوز له قراءة العزائم إن كان بدلاً عن الغسل ، فصحة واستباحته مقصورة على خصوص تلك الصلاة فقط خود آن صلاة را میگیرد که مقصور است.
سی و دومین مساله از مسائل مربوط به تیمم
مسألة ٣٢ : يشترط في الانتقال إلى التيمم ضيق الوقت عن واجبات الصلاة فقط ، فلو كان كافياً لها دون المستحبات وجب الوضوء والاقتصار عليها ، بل لو لم يكف لقرءة السورة تركها وتوضأ لسقوط وجوبها في ضيق الوقت.[3] دربارهی ضیق وقت باید عنایت کنید که منظور از ضیق وقت این است که وقت برای انجام واجبات صلاه کافی نباشد. و اما مستحبات را ضیق وقت شامل نمیشود. مثلاً اگر کسی نماز را فقط حدّ واجباتش را انجام بدهد و مستحباتش را انجام ندهد، داخل وقت است. اما اگر مستحباتش را انجام بدهد خارج وقت قرار میگیرد این جا ضیق وقت نیست چون ضیق وقت اختصاص دارد به واجبات که واجبات در مضیقه باشد. بعد از این میفرماید که فلو كان كافياً لها دون المستحبات وجب الوضوء والاقتصار عليها اگر وقت کافی باشد برای واجبات، دون مستحبات وجب الوضوء، باید وضو بگیرد و اقتصار کند به واجبات فقط واجبات را انجام بدهد. در این بیان فتوا، یک اشارتی هم برای ما طلبهها هست که در وقتی که فرصت هست و سعهی وقت هست، مستحبات باید انجام بگیرد که اشارهی خیلی واضحی دارد که مستحبات وظیفهتان است مستحبات را دست کم نگیرید لذا گفتهایم که در حکمت نظری ازکار یونسیه را بخوانید و در حکمت عملی مستحبات عمل کنید آن هم ممکن است آدم را به یک شهودی برساند و این امکان دارد انسان را به کسی برساند، او ممکن است انسان را چشم بصیرت بدهد و این ممکن است تشرف بدهد، فرقش این است. آنهایی که اهل تشرف هستند ملتزم به رعایت مکروهات و مستحبات هستند آنهایی که چشم بصیرت کمابیش دارند ممکن است از آن طریق ازکار یونسیه و امثال یک بصیرتی به دست بیاورند، اشارت واضحی است که واجبات و مستحبات در کار است، اما اگر ضیق وقت بود، تنها به واجبات اکتفا کند، کسی نگوید برای سید یزدی که آقا معمولاً نمازها فقط به واجبات است، مستحبات را خیلی رعایت نمیکنند، نه سید ذهنش این است که با مستحبات رعایت میشود ولی اگر وقت ضیق بود، اکتفاء به واجبات بشود، این نکته بسیار مهم بود.
بل لو لم يكف لقرءة السورة تركها وتوضأ لسقوط وجوبها في ضيق الوقت. اشاره فرمودند که سوره را همیشه در موقع ضیق وقت نخواند تا واجبات در داخل وقت واقع بشود. مثلاً اگر سورهی توحید یا سورهی قدر را در نماز بخوانید وقت کم است فقط به سورهی حمد اکتفا بشود در وقت ضرورت، اشکالی ندارد که در این رابطه دربارهی ترک سوره عند الاستعجال، نصی هم داریم. متن روایت: وعنه عن أحمد بن محمد عن ابن أبي عمير عن حماد بن عثمان عن عبيد الله بن علي الحلبي عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال لا بأس بأن يقرأ الرجل في الفريضة بفاتحة الكتاب في الركعتين الأولتين إذا ما أعجلت به حاجة أو تخوف شيئا.[4] میتواند در أوَلَتین فقط اولَتَین فریضه فقط به خواندن حمد اکتفا کند و سوره را نخواند نصّ خاصّ هم داریم فتوا هم همین است و استحباب سوره وجوب سوره وجوبی است که در وقت ضرورت میتواند به ارکان صلاة صدمهای وارد نکند بدون سوره هم از ارکان صلاة محفوظ میماند. بل لو لم يكف لقرءة السورة تركها وتوضأ لسقوط وجوبها في ضيق الوقت.
سی و سومین مساله از مسائل مربوط به تیمم
مسألة ٣٣ : في جواز التيمم لضيق الوقت عن المستحبات الموقتة إشكال فلو ضاق وقت صلاة الليل مع وجود الماء والتمكن من استعماله يشكل الانتقال إلى التيمم.[5]
در بارهی جایز بودن تیمم به جهت ضیق وقت از انجام مستحبات موقّته اشکال وجود دارد بعد شرح میدهد که منظور از مستحبات موقّته و ضیق وقت چه باشد. فلو ضاق وقت صلاة الليل مع وجود الماء والتمكن من استعماله يشكل الانتقال إلى التيمم اگر وقت نماز شب تنگ شود ولی با وجود آب، آب هست و تمکن از استعمال آب هم موجود هست مشکل است در این صورت انتقال طهارت مائیه به طهارت ترابیه و تیمم؛ در این رابطه که فرمودهاند اشکال هست ما در بحثهایمان همانطور که شما در جریان هستید.
توضیح وجه تأمل و اشکال در مساله و بیان کلام سیدالحکیم و سیدالخوئی و تحقیق استاد
وجه تأمل را که داشتید، ما وجه أحوط و اشکال را شرح بدهیم؛ در بارهی اشکال که فرمودهاند یک شرحی را سید الحکیم میگوید و شرح دیگری را سید الاستاد و یک فهمی هم از این بنده حقیرخدا و آن شرحی که سید الحکیم میفرماید این است که ممکن است أهمیّت وقت که در صلوات واجبه ثابت شد، نسبت به طهارت که گفته شد در وضعیت تزاحم بین حفظ وقت و طهارت مائیه حفظ وقت مقدم است به دلیل اینکه طهارت مائیه بدل دارد. و این ترجیح که در واجبات بود و این اهمیت که در واجبات بود، ثابت نیست که در مستحبات هم همین باشد. ممکن است در مستحبات تعارض وقت و تعارض طهارت مائیه در یک حدّ باشند یعنی تزاحم. منظور از تعارض که گفتم یعنی تزاحم. درگیری و اصطکاک بین وقت و طهارت مائیه ممکن است در یک حدّ باشد و ترجیحی وجود نداشته باشد. از این جهت گفته میشود اشکال، و اما سیدالاستاد میفرماید که نخیر، این اشکال اینجا وجهی ندارد. برای اینکه در مستحبات و مخصوصاً صلاة لیل، خود دستور به صلاة لیل دستوری است که ترخیص داده و استفاده میشود وقت استحبابُ فی استحبابٍ رعایت وقت استحباب؛ اگر وقت رعایت نشود ذات مستحب موجود است و میشود آن را انجام داد لذا در کتب اخلاقی آمده است که کسی که قضای نماز شب را انجام بدهد، خدای متعال به ملائکهی خودش میفرماید که ببینید مباحات میکنم به عبد خودم که نماز شب را قضا میکند یعنی نماز شب را به صورت قضایی انجام میدهد بنابراین از اساس مشکلی وجود ندارد تا بگوییم که دربارهی مستحبات موقته ضیق وقت میتواند مجوز تیمم بشود؟ نخیر. باید از طهارت مائیه استفاده کند و انتقال به تیمم وجهی نداشته باشد. گفتیم که دو تا توجیه گفته شده بود
تحقیق استاد در مساله
و اما آنچه که تحقیق میکند اعلام بکند، این است که مستحبات موقته در حقیقت مخصوصاً صلوات، در وقت خودش أمری دارد و در خارج از وقت خودش هم أمری دارد در صورتی که أمر به إتیان مستحبات در خارج وقت وجود داشته باشد، جایی برای انتقاد وجود نخواهد داشت.
سی و چهارمین مساله از مسائل مربوط به تیمم
مسألة ٣٤ : إذا توضأ باعتقاد سعة الوقت فبان ضيقه فقد مرّ أنه إذا كان وضوؤه بقصد الأمر المتوجه إليه من قبل تلك الصلاة بطل لعدم الأمر به وإذا أتى به بقصد غاية أخرى أو الكون على الطهارة صح ، وكذا إذا قصد المجموع من الغايات التي يكون مأموراً بالوضوء فعلاً لأجلها ، وأما لو تيمم باعتقاد الضيق فبان سعته بعد الصلاة فالظاهر وجوب إعادتها، وإن تبين قبل الشروع فيها وكان الوقت واسعاً توضأ وجوباً ، وإن لم يكن واسعاً فعلاً بعد ما كان واسعاً أوّلاً وجب إعادة التيمم.[6]
إذا توضأ باعتقاد سعة الوقت اگر کسی وضو بگیرد به اعتقاد سعهی وقت، وقت هست وضو میگیرم کشف شد که ضیق بوده، فبان ضيقه در این صورت اگر وضویش به قصد أمری بوده که از سوی این نماز برایش متوجه میشود، باطل است. چرا؟ چون چنین أمری ندارد. فقد مرّ أنه إذا كان وضوؤه بقصد الأمر المتوجه إليه من قبل تلك الصلاة بطل لعدم الأمر به یک عملی که بدون أمر باشد، جایی برای صحت وجود ندارد. وإذا أتى به بقصد غاية أخرى أو الكون على الطهارة صح. باز هم گفتیم اگر این وضوء به قصد یک قرض دیگری باشد قرآن خواندن أو الكون على الطهارة صح وضو که درست بود سعهی وقت هم که کشف شده درست است. و همینطور است چیزی که اضافه آمد، که عین مطلب تکرار نشده باشد این قسمت است. همین طور است وكذا إذا قصد المجموع من الغايات غایاتی که وضوء دارد التي يكون مأموراً بالوضوء فعلاً لأجلها، که وضوء به خاطر همان غایات انجام بگیرد، اگر سائر غایات را قصد کند همینطور است وضویش صحیح است که به جهت غایات دیگر قصد شده، اگر به جهت أمر برخواسته از نمازی که پیش رو هست، قصد شده باشد وضو باطل است که أمر ندارد. وأما لو تيمم باعتقاد الضيق فبان سعته بعد الصلاة فالظاهر وجوب إعادتها، و اما اگر تیمم بکند به اعتبار ضیق وقت، وقت ضیق است و باید تیمم کرد، بعد از نماز کشف شد که وقت وسعت داشته ظاهر این است که این صلاة را اعاده کند. این هم درست مثل فرع قبلی أمر نداشته، تیمم آن موقع أمر نداشته و تیمم مشروعیت نداشته یک عملی که مشروعیت نداشته باشد اجزاء زمینه ندارد. در قاعدهی اجزاء این نکته را در نظر بگیرید، عملی که انجام بشود عن الاقل احتمال مشروعیتش وجود داشته باشد. جایی که عمل قبلاً انجام شده و وجه شرعی نداشته و احتمال مشروعیت وجود نداشته جایی برای قاعده اجزاء نیست لذا قاعدهی إجزاء اینجا جاری نمیشود و ظاهر وجوب اعادهی این صلاة هست. وإن تبين قبل الشروع فيها وكان الوقت واسعاً توضأ وجوباً و اگر روشن بشود قبل از شروع در نماز، که وقت واسع است و وقت هم وسیع باشد، نیاز به شرح ندارد. برایش معلوم شد وقت هست، آب هم در اختیار دارد باید وضوء بگیرد شرحی لازم ندارد. ، وإن لم يكن واسعاً فعلاً بعد ما كان واسعاً أوّلاً وجب إعادة التيمم. اگر وقت واسع نباشد وقت وسعت نداشته باشد بعد از انتباه، بعد از توجه بعد از کشف، یک مرتبه دید که دقایقی گذشت وقت وسعت داشته و او نفهمیده الان دیگر وقت وسعت ندارد چه کند؟ در این صورت وجب إعادة التيمم، تیمم را باید اعاده کند آن موقع تیممش وجه شرعی نداشت و موجب اجزاء نمیشد در این شرایط که الآن وقت میداند که وسعت ندارد، زمینه برای تیمم آماده شده است باید تیمم کند تا اینجا مطلب تمام.
هشتمین مورد از موارد جواز تیمم
الثامن : عدم إمكان استعمال الماء لمانع شرعي ، كما إذا كان الماء في آنية الذهب أو الفضة و كان الظرف منحصراً فيها بحيث لا يتمكن من تفريغه في ظرف آخر أو كان في إناء مغصوب كذلك فإنه ينتقل إلى التيمم ، وكذا إذا كان محرم الاستعمال من جهة أخرى.[7]
هشتمین مجوز از مجوزهای تیمم عدم امکان استعمال آب هست به جهت مانع شرعی، عقلاً آب هست استفاده ممکن است ولی مانع شرعی دارد مثل چه، كما إذا كان الماء في آنية الذهب أو الفضة و كان الظرف منحصراً فيها بحيث لا يتمكن من تفريغه في ظرف آخر أو كان في إناء مغصوب چنانکه آب در ظرف نقره و طلا باشد به گونهای که ممکن نباشد که آب را از آن ظرف بیرون بیاورد و در ظرف دیگر قرار بدهد یا اینکه أو كان في إناء مغصوب كذلك یا آب در ظرف مغصوبی باشد به همین گونه که انتقالش از این ظرف به ظرف دیگر ممکن نباشد فإنه ينتقل إلى التيمم. اینجاست که آن وضوء بدل میشود به تیمم چرا، چون مجوز عدم امکان استعمال شرعی وجود دارد به اصطلاح فقها معجز مولوی در کار هست الممنوع شرعاً کالممنوع عقلاً وكذا إذا كان محرم الاستعمال من جهة أخرى. همین طور است مثل غصب و مثل آنیة ذهب و فضه هست اگر استعمال حرام باشد از جهت دیگر، جهت دیگر مثلاً مال یتیم هست که محرم الاستعمال هست، استعمالش جایز نیست ابتدائاً اگر یک وقتی حاکم و قیم مصلحتی در کار باشد بله والا ابتدائاً استفاده از آبی که در ظرفی هست که مالک آن ظرف این باشد، جایز نیست. ظرف اگر امانت باشد فرق میکند امانتی که به عنوان عاریه باشد که استفادهاش جایز است. اگر به عنوان ودیعه باشد که استفاده از آن جایز نیست. سلامتی آقا امام زمان صلوات ختم کنید.