< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/التيمم /مساله 21 از مسائل تیمم و مورد چهارم و پنجم (4و5) از موارد جواز تیمم

 

أسعدالله أیامکم . سالروز ورود پر نور حضرت معصومه سلام اللع غلیها را بر این شهر تبریک عرض میکنم. انشالله به برکت حضرت معصومه خداوند متعال به همه ماها توفیق و ارتقای درجه عنایت کند انشالله. حضرت معصومه سلام الله علیها کرامات زیاد و عنایات فراوانی دارد که انشالله خود شما هم اطلاعات اجمالی داشتهت باشید. حقیقتاً حضرت معصومه سلام الله علیها. حضرت معصومه سلام الله تعالی علیها به تصریح خود امام رضا علیه السلام دارای عصمت است چون خود امام رضا علیه السلام فرمودند که أختی المعصومة. شاعری هم براین شعر آورده است که معصومه بانویی است که به قم می دهد .../ هر کس که منکر است بگو روبرو کند/ آن کس که در جوار تو (او) سکنا گزیده است/ کفران نعمت است که خُلد آرزو کند/ آن کس که شک به عصمت معصومه می کند/ آید به درس مصطفوی گفت و گو کند. شادی حضرت معصومه صلوات ختم کنید.

مساله بیست و یکم از مسائل مربوط به تیمم-عدم بطلان وضو بعد از وقت با حدث أصغر-

مسألة ٢١ : لا يجوز للمتطهر بعد دخول الوقت إبطال وضوئه بالحدث الأصغر إذا لم يتمكن من الوضوء بعده كما مرّ ، لكن يجوز له الجماع مع عدم إمكان الغسل ، والفارق وجود النص في الجماع ، ومع ذلك الأحوط تركه أيضاً. [1] جایز نیست برای کسی که وضو دارد و وقت هم داخل شده است وقت نماز هم رسیده است جایز نیست که وضوی خودش را باطل کند به حدث أصغر، که اگر وضو گرفتن بعد از آن برایش ممکن نباشد در این مطلب هر چند نصّ خاصی نداریم ولیکن معلوم است که کسی که عمداً وضوی خودش را ابطال کند، مشمول نصوص جواز تیمم نمی‌شود. برای اینکه جواز تیمم در صورتی بود که مکلّف واجد ماء نباشد بلااختیارٍ، اما اگر کسی عن اختیارٍ فاقد ماء بشود دلیل جواز تیمم این مورد را شامل نخواهد شد پس اصلاً وظیفه‌اش تیمم نیست ولی سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که از آنجا که إجماع قطعی بلکه به عنوان یک تسالم و ضرورت فقهی این مطلب را داریم که الصلاة لاتترک بالحال؛ پس از آنکه فاقد آب شد و توان تیمم دارد باید با تیمم نمازش را بخواند و بعد از آن که تیمم کرد و نمازش را خواند، گفته شد که مجزی است ولو أحوط إعادی است وجه أحوط هم همین باشد که گفتم. و اما مضافاً بر این، از لحاظ تحلیلی حکم عقل و اهتمام به شرع اعلام می‌کند که کسی که وضو دارد و وقت نماز رسیده باید وضویش را حفظ کند، اقتضای اهتمام به شرع و حکم عقل این هست که باید وضویش را حفظ کند، این از باب حکم عقل قطعی است. بنابراین جایز نیست که کسی پس از دخول وقت وضوی خودش را باطل کند در صورتی که توان و تمکن وضوی جدید را نداشته باشد. تا اینجا واضح بود و گفته بودیم.

لكن يجوز له الجماع مع عدم إمكان الغسل ، والفارق وجود النص في الجماع ، ومع ذلك الأحوط تركه أيضاً و بعد می‌فرماید: برای این فردی که آب در اختیار ندارد و غسل برایش ممکن نیست، لكن يجوز له الجماع مع عدم إمكان الغسل. با آنکه غسل ممکن نباشد، والفارق وجود النص في الجماع. فرقی بین این دو تا مطلب وجود نص هست،

نصوص و أقوال علماء در مورد جواز جماع در صورت نبودن آب برای غسل و عدم جواز بطلان وضو در صورت نبودن آب

لكن يجوز له الجماع مع عدم إمكان الغسل ، والفارق وجود النص في الجماع ، ومع ذلك الأحوط تركه أيضاً و بعد می‌فرماید: برای این فردی که آب در اختیار ندارد و غسل برایش ممکن نیست، لكن يجوز له الجماع مع عدم إمكان الغسل. با آنکه غسل ممکن نباشد، والفارق وجود النص في الجماع. فرقی بین این دو تا مطلب وجود نص هست، یعنی این جواز جماع بر اساس نصّ خاص هست، این جماع مضافاً بر نصّ محقّق حلّی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که این جماع ولو در صورتی که تمکن از وضو ندارد، جایز است اجماعاً. [2] و مضافاً بر این نصوصی داریم که در این نصوص تصریح شده است که فردی که دسترسی به غسل ندارد می‌تواند در این شرایط هم جماعی بکند و جماع برایش جایز است بر اساس نصّ خاصّ.

متن روایت اول: محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن علي بن السندي عن صفوان، عن إسحاق بن عمار قال: سألت أبا إبراهيم عليه السلام عن الرجل يكون مع أهله في السفر فلا يجد الماء، يأتي أهله؟ فقال: ما أحب أن يفعل ذلك إلا أن يكون شبقا، أو يخاف على نفسه. ورواه ابن إدريس في (آخر السرائر) نقلا من كتاب محمد بن علي بن محبوب مثله.[3] موثقه‌ی اسحاق ابن عمار؛ محمد ابن حسن به اسناده عن محمد ابن علی ابن محبوب، عن علی ابن سندی عن صفوان عن اسحاق ابن عمار، سند شیخ طوسی به ابن محبوب درست است عن علی ابن السندی که معتبر است عن صفوان که فوق اعتبار است می‌فرماید؛ قال: سألت أبا إبراهيم عليه السلام عن الرجل يكون مع أهله في السفر فلا يجد الماء، يأتي أهله؟ فقال: ما أحب أن يفعل ذلك إلا أن يكون شبقا، أو يخاف على نفسه؛ در این روایت می‌بینیم که جواز جماع برای کسی که توان غسل را نداشته باشد آمده است ولی در حدّ مکروه، این روایات را هم که خواندیم، دلالت بر کراهت که ما أحبه یکی از تعابیری است که که درباره‌ی کراهت کأنما تصریح می‌کند. واما نصوص دیگری که جواز جماع را در وضعیتی که آب در اختیار مکلّف نباشد صریحاً اعلام می‌کند باز هم نصوصی داریم که این نصوص را هم برای شما بیان می‌کنم که در این نصوص دو تا صحیحه آمده است و در هر دو صحیحه مطلب به طور واضح بیان شده است.

و روایات امروز ناقص ماند و انشالله فردا. و اما رأی فقها هم محقق حلی در همان منبع فرمودند که این مسئله مورد اجماع است. ومع ذلك الأحوط تركه أيضاً. با این وضع احتیاط ترک این جماع است. و ترک جماع احتیاطاً بر اساس همان نکته‌ای که الآن برایتان گفتم إهتمام به شرع، براساس اهتمام به شرع باید خودش را جنب نکند اگر ضرورتی در کار نباشد. عنوان ثانوی اگر حاکم نشده باشد. و ثانیاً تخصیص در قاعده در حکم عقل نیست. حکم عقل قطعی داریم و قاعده‌ی عقلی قطعی داریم. و تخصیص عقلی و تخصیص شرعی داریم. قاعده‌ی عقلی قابل تخصیص نیست حکم عقلی غیر از قاعده‌ی عقلی است. و بعد هم تخصیص عقلی نمی‌آید اما یک جایی که از سوی شرع یک تخصیصی آمده باشد آنجا ما نمی‌توانیم قاعده إعمال کنیم حکم شرع فوق قاعده است. اما اضافه کنید در باب قواعد عقلی، حکم شرع هم نیامده است قواعد عقلی را باطل کنید، قواعد عقلی قطعی غیر از حکم قطعی، در حقیقت حکم قطعی همان قطع است. اسمش حکم قطعی عقلی است. در حقیقت قطع است چرا؟ سببش راه طریق تحقق آن قطع عقل شده ولی در حقیقت همان قطع است و چیز دیگری نیست.

 

چهارمین مورد از موارد جواز تیمم

الرابع : الحرج في تحصيل الماء أو في استعماله وإن لم يكن ضرر أو خوفه.[4] بعد می‌فرماید که چهارمین مسوغ از مسوغات تیمم، حرج است. حرج در تحصیل آب، یا در استعمال آب، وإن لم يكن ضرر أو خوفه؛ أصلاً ضرری نباشد، خوف ضرر هم نباشد ولی حرج باشد، حرج با ضرر فرقش چه هست، حرج روحی است و ضرر جسمی است. الضرر بدن والحرج الروحی؛ آدم به مشقّت روبه رو بشود. برایش از نظر روحی دشوار باشد. مثلاً فرض کنید کسی که خانه‌اش را بفروشد، مکّه برود و بعد یک خانه‌ی کوچکی برای خودش بگیرد که برایش سخت باشد در تنگنا، می‌شود حرج، این ضرر نیست. حرج متعلق به روح آدم می‌شود و ضرر متعلق به جسم و بدن آدم. حرج هم نفی حکم می‌کند. حرج و ضرر هیچگاهی تکلیف را ساقط نمی‌کند، همیشه اثرشان نفی تکلیف است و آن هم امتناناً. حرج در تحصیل آب هست، مثلاً آب از کسی که بخواهد بگیرد، بسیار برایش سخت است فردی که صاحب آب هست، آدم خیلی مغرور و بد برخورد و ذلّت‌پذیری است اگر برود پیشش و آب ازش بخواهد، این حرج است، حرجی که شده، حرج نتیجه‌اش نفی حکم است، طهارت مائیه دیگر وجود ندارد. طهارت که وجود نداشت، حرج نفی کرد طهارت مائیه را. چه باقی می‌ماند؟ یا اصلاً نماز نخواند یا اینکه نماز را با تیمم بخواند طبیعتاً متعیّن است که نماز را با تیمم بخواند مضافاً بر اینکه نصوصی که قبلاً در باب شماره 17 بهش اشاره کردیم، تقریباً تصریح دارد بر اینکه اگر طهارت مائیه در دسترس نبود، طهارت ترابیه متعیّن است. حرج قطعاً رافع طهارت مائیه می‌شود و متعین است طهارت ترابیه و بحثی هم ندارد در این قسمت اختلافی هم وجود ندارد هر چند نصّی هم نداریم ولی مسئله از قطعیات هست، فقط خود دلیل حرج برای ما کافی است که طهارت مائیه را رفع می‌کند.

پنجمین مورد از موارد جواز تیمم

الخامس : الخوف من استعمال الماء على نفسه أو أولاده وعياله أو بعض متعلقيه أو صديقه فعلاً أو بعد ذلك من التلف بالعطش أو حدوث مرض بل أو حرج أو مشقة لا تتحمل ، ولا يعتبر العلم بذلك بل ولا الظن ، بل يكفي احتمال يوجب الخوف حتى إذا كان موهوماً، فإنه قد يحصل الخوف مع الوهم إذا كان المطلب عظيماً فيتيمم حينئذٍ ، وكذا إذا خاف على دوابّه أو على نفس محترمة وإن لم تكن مرتبطة به ، وأما الخوف على غير المحترم كالحربي والمرتدالفطري ومن وجب قتله في الشرع فلا يسوّغ التيمم ، كما أن غير المحترم الذي لا يجب قتله بل يجوز كالكلب العقور والخنزير والذئب ونحوها لا يوجبه وإن كان الظاهر جوازه ، ففي بعض صور خوف العطش يجب حفظ الماء وعدم استعماله كخوف تلف النفس أو الغير ممن يجب حفظه وكخوف حدوث مرض و نحوه ، وفي بعضها يجوز حفظه ولا يجب مثل تلف النفس المحترمة التي لا يجب حفظها وإن كان لا يجوز قتلها أيضاً ، وفي بعضها يحرم حفظه بل يجب استعماله في الوضوء أو الغسل كما في النفوس التي يجب إتلافها ، ففي الصورة الثالثة لا يجوز التيمم وفي الثانية يجوز ويجوز الوضوء أو الغسل أيضاً وفي الأولى يجب ولا يجوز الوضوء أو الغسل.[5]

الخوف من استعمال الماء على نفسه أو أولاده وعياله أو بعض متعلقيه أو صديقه فعلاً أو بعد ذلك من التلف بالعطش اینها همه را بیاورید و با کلمه‌ی العطش مربوطش بکنید، خوف را قبلاً خوانده‌اید در مسوغ سوم، این مسوغ پنجم باز هم خوف را آورد فرقش چه هست؟ فرقش این است که آن خوف، خوف ضرر بود و این خوف برخواسته از عطش است و فقط در مورد عطش آمده. در مورد عطش را حدوث مرض، اگر درباره‌ی خوف عطش اگر آبی را مصرف بکنیم که بعداً احتمال بدهیم که عطش فشار می‌آورد استعمال آن آب جایز نیست، وظیفه تیمم است.

نصوص و إجماع فقهاء درمورد جواز تیمم در صورت عدم استعمال آب موجود لخوف العطش

اگر درباره‌ی خوف عطش اگر آبی را مصرف بکنیم که بعداً احتمال بدهیم که عطش فشار می‌آورد استعمال آن آب جایز نیست، وظیفه تیمم است. این مطلب از لحاظ اقوال مورد اجماع هست. محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: علیه اجماعٌ علما.[6]

و اما نصوصی که در این رابطه هست. همان کتاب وسائل الشیعه باب 25 ابواب تیمّم، صحیحه‌ی عبدالله ابن سنان و صحیحه حلبی و هم موقه‌ی سماعه است که آن موثقه برای ما کمک بیشتری می‌کند.

روایت اول: محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن النضر، عن ابن سنان يعني عبد الله، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال: في رجل أصابته جنابة في السفر وليس معه إلا ماء قليل ويخاف إن هو اغتسل أن يعطش، قال: إن خاف عطشا فلا يهريق منه قطرة وليتيمم بالصعيد، فإن الصعيد أحب إلى. ورواه الكليني، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن عبد الله بن المغيرة، عن ابن سنان مثله.[7] محمد ابن حسن به اسناده عن الحسین بن سعید که اسناد شیخ به حسین ابن سعید که حسین ابن سعید اهوازی هست؛ همیشه صحیح است. عن النضر ابن سوید که نضر آورد اینجا که نضربن سوید هست از اجلا هست توثیق خاصّ دارد عن ابن سنان که عبدالله ابن سنان هست و از اصحاب امام صادق(علیه السلام) و أجلاء. عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال: في رجل أصابته جنابة في السفر وليس معه إلا ماء قليل ويخاف إن هو اغتسل أن يعطش. سند که صحیح بود متن هم کامل درست هست، کسی که در سفر هست و آب اندکی دارد که اگر از آنها استفاده کند برای غسل، بعد از آن به تشنگی شدیدی روبه رو می‌شود، عطش به او فشار می‌آورد؛ چه کند؟ امام فرمود قال: إن خاف عطشا فلا يهريق منه قطرة وليتيمم بالصعيد، فإن الصعيد أحب إلى. اگر خوف عطش و تشنگیِ شدیدی در کار باشد، از آن آب یک قطره نریزد باید تیمم کن وليتيمم بالصعيد یعنی وجه الارض، دیدید سند درست و دلالت هم بسیار واضح و کامل بود.

روایت دوم: وعنه، عن محمد بن سنان، عن عبد الله بن مسكان، وعن فضالة، عن حسين ابن عثمان، عن عبد الله بن مسكان، عن محمد الحلبي قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: الجنب يكون معه الماء القليل، فان هو اغتسل به خاف العطش، أيغتسل به أو يتيمم؟ فقال: بل يتيمم، وكذلك إذا أراد الوضوء.[8] صحیحه محمد حلبی هست، وعنه عن محمد ابن سنان، عنهٌ یعنی عن محمد ابن حسن به اسناده عن محمد ابن سنان؛ محمد ابن سنان بر اساس مسلک ما توثیق دارد و معتبر است هر چند سیدناالاستاد نسبت به ایشان نقد و نظری و ملاحظه‌ای دارند. محمد ابن سنان عن عبدالله ابن مسکان که از اصحاب إجماع هست، وعن فضالة که فضالة ابن ایوب هست از أجلاء و ثقات، عن حسین ابن عثمان که معتبر است. دو تا سند هست من این دو تا را تحت یک سند گفتم؛ یک سند این است که عنهٌ عن محمد ابن سنان عن عبدالله ابن مسکان؛ سند دوم؛ عنه عن فضاله عن حسین ابن عثمان عن عبدالله ابن مسکان، عن محمد ابن حلبی که همان حلبی معروف ماست. از أجلاء و ثقات. سند درست است و مشکلی نداریم. این سند را که درست می‌گوییم به خاطر فضاله است. محمد ابن سنان را سیدالاستاد اشکال می‌کند. قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: الجنب يكون معه الماء القليل، فان هو اغتسل به خاف العطش، أيغتسل به أو يتيمم؟ سند که درست شد، دلالت هم واضح از امام صادق سؤال کرد که جنب با آب اندکی همراهش هست، اگر غسل بکند خوف عطش او را گویا تهدید می‌کند آیا غسل کند یا تیمم. آقا فرمود فقال: بل يتيمم، وكذلك إذا أراد الوضوء؛ باید تیمم کند دلالت این دو تا روایت در نسبت به مطلوب کافی است که خوف عطش از مسوغات تیمم است.

روایت سوم: وعنه، عن الحسن، عن زرعة، عن سماعة قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الرجل يكون معه الماء في السفر فيخاف قلته، قال: يتيمم بالصعيد ويستبقي الماء، فإن الله عز وجل جعلهما طهورا: الماء والصعيد. [9] این روایت سندش هر چند موثقه هست، ولیکن دلالتش کامل‌تر هست یعنی می‌فرماید که اگر آب در حدّ کافی نباشد خوف داشته باشد از کمی آب که برای عطش یا برای ضرورت دیگر که در متن فتوا آمده به کار برود چه کند؛ می‌فرماید آب را نگه دارد و تیمم کند. نصوص از لحاظ سند و دلالت کامل بود فتوا هم اختلافی ندارد بلکه محقق حلی فرمود اجماع اهل علم بر این محقق است این فرد تا اینجا از لحاظ مستند کامل شد شرح مسئله و ملحقات بعدی ان‌شاءالله فردا. سلامتی اقا امام زمان صلوات ختم کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo