< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/التيمم /وجوب فحص- أقوال فقهاء- انواع وجوب-

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله و سلامٌ علی عباده الذین الصطفی و الصلاة و السلام علیک یا مولای یا أباصالح المهدی و رحمة الله و برکاته

 

أسعدالله ایامکم. سالروز امامت آقا بقیة الله الأعظم به عنوان عیدالزهراء سلام الله تعالی علیها بر همه پیروان ولایت أهل بیت، شما عزیزان حاضر میمون و مبارک باد. خداوند از برکات این عید حظ وافری برای همه این جمع عنایت کند انشالله. خداوند به برکات این ایام این بلیه (کرونا) را از بندگان خودش رفع کند.

وجوب فحص

درباره وجوب فحص از آب به عنوان مقدمة ی جواز یا وجوب تیمم بحث می کردیم. نصوص بحث شد و نتیجه هم به دست آمد که مفاد نصوص این است که باید فحص انجام گیرد. فالیطلب مادام فی الوقت.[1] که در صحیحه زراره بود.

کلام سیدالخوئی – أصل -

سیدنالاستاد قدس الله نفسه الزکیه درباره وجوب فحص به أصل عنایتی دارد. می فرماید که عمدة درباره وجوب فحص آن أدلة نیست که گفتند: إجماع و مقتضای کتاب و نصوص باشد که آن ادله تمام نیست و عمده أصل هست. منظور از أصل هم أصالت الإشتغال. أصالة الإشتغال به این معنا که مکلف علم إجمالی دارد بر اینکه یا مکلف است به وضو، طهارة مائیة، یا به طهارة ترابیة. و مقتتضای این علم اجمالی این است که باید فحص کند. اگر بدون فحص تیمم کند چه می شود؟ امتثال احتمالی. إمتثال احتمالی کافی نیست. بنابراین این أصل اشتغال است. می فرماید که اگر گفته شود که أصالت البرائت را به کار میبرید. أصل برائت است، وجوب طهارت مائیه، می فرماید که این أصل معارض است به أصالت عدم وجوب طهارت ترابیة. برائت تعارض دارد. اشتغال که تعارض ندارد و محکم است و مقتضایش می شود وجوب فحص. آنگاه می فرماید که اگر اشکالی بشود که در اینجا یک أصل دیگری وجود دارد و آن أصل عبارت است از أصل انجام عمل تا وصول به حدِّ یأس. این أصل در مورد شک در قدرت هست. ما که شک در قدرت داریم که آیا الان می توانیم آب بدست بیاوریم، می‌توانیم الان وضو بگیریم یا نمی توانیم. شک در قدرت است و أصل ما در مورد شک در قدرت مقتضای أصل مبادرت در عمل است تا حدِّ یأس و اطمینان به عدم قدرت. بنابراین نتیجه اش همان نتیجه میشود منتهی این براساس أصالة الإشتغال نیست. براساس شک أصلی است که در مورد شک در قدرت است. قبلاً گفتم که چرا در مورد شک در قدرت می گوییم که باید عمل را انجام بدهد و اصل را جاری نکند. و اما درباره این أصل سیدنالاستاد که سکاندار کشتی اصول در نجف أشرف بودند می فرماید این أصل قابل التزام نیست. چرا؟ چون اشتراط قدرت یک اشتراطی است که شرعاً و عقلاً ثابت است. هم به حکم عقل و هم شرع. پس از آنکه شرط شرعی شد طبیعتاً شرط شرعی خصوصیتش چیست؟ دخلی به ملاک پیدا می کند. شرطی که به حکم عقل باشد دخلی به ملاک ندارد. شرطی که از سوی شرع اعلام شده باشد دخل به ملاک دارد. وقتیکه به ملاک صحت وضو دخل داشت ما در این وضعیت شک میکنیم که وضو ملاک دارد یا ندارد؟ شک در ملاک می کنیم. پس از آنکه شک در ملاک کردیم اختلافی وجود ندارد که در مورد شک در ملاک أصل جاری است.برائت جاری می شود. تا اینجا تقریباً این بحث جمله معترضه بود برایشان. تا الان این نتیجه را گرفتیم در قلمرو أصل که أصالة الإشتغال محکّم است و جاری. بعد می فرماید که ولی این اصالت الاشتغال با این اشکالات صدمه نمی بیند ولی اشکال دیگری دارد. اشکال این است که ما در بحث وجدان ماء در حقیقت وجدان آب یا وجود آب یعنی تمکن مکلف از وضو. گاهی اوقات آب هست ولی غصبی است. اب هست مانع دارد. کسی می گوید دست نزن. گاهی آب هست ولی داخل چاه است و نمی توان آن را بیرون آورد. وجدان آب هست. پس منظور از وجدان و عدم وجدان تمکن است. تمکن که در اینجا موضوع بود ما درباره تمکن شک داریم. که تمکنی وجود دارد یا ندارد. تمکن را که شک کردیم استصحاب می‌کنیم. استصحاب می کنیم عدم تمکن را. چرا؟ چون تمکن از أمور حادثه است و أمری است که حادث میشود و ازلی نیست و هر أمری که ازلی نبود و دستخوش حادثه و زمان مند بود قابل استصحاب است. استصحاب می کنیم عدم تمکن را. بعد از استصحاب که تمکن را بیرون آوردیم علم اجمالی منحل میشود و فقط شک در وجوب وضو به معنای شک بدوی باقی می ماند. و آن شک بدوی را با برائت بر میداریم. لذا آن وجه عمده ما که إشتغال بود آن هم به جایی نرسید. در ادامه یک مطلبی را به عنوان یه حالت خاصی که منجر میشود به استصحاب قسم سوم هم یادآور میشود که فرض نادری است و نیاز به بحث ندارد. به خاط ندرت ما از آن بحث رفع ید می کنیم. مقتضای أصل تا اینجا این شد. [2]

تحقیق استاد در مورد أصل

اما تحقیق این است که أولاً درباره انحلال بگوییم ما از خود شما آموختیم که انحلال باید در وضعیتی باشد که یک قدر متقنی بماند و یک مشکوکی هم با أصل از منطقه خارج بشود اما اینجا ما این شکلی را در انحلال نمی بینیم. ثانیاً تمکن را که می فرمایید حالت ازلی ندارد و قابل استصحاب هست. استصحاب عدم. عدم ازلی بگوییم بله جا دارد ولی عدم ازلی مبنایی است . به مبنای سیدنالاستاد درست است. مبنای محقق خراسانی هم درست است ولی به مبنای محقق نائینی درست نیست و ما هم که فهمیدیم التزام به استحصاب عدم أزلی کار مشکلی است. دلیل مساعدت نمی کند تا جایی که می فهمیم. اما اگر استصحاب عدم نعتی بکنیم ملکف در صورتی که مکلف هست تمکن دارد. حالت سابقه اش وجود تمکن است نه عدم تمکن. استصحاب تمکن می شود. فهم قاصر ما این است. از دقت و کمال دقتی که سیدنا فرمودند استقبال می کنیم. أضف إلی ذلک که هم درباره این مطلب در عین حالی که استصحاب عکسش را نشان می دهد تمکن مطلب واقعی است ولی خارج از دلالت لفظ و آیه است. یک استخراجی است که با دقا به دست آمده است. نکته ای که با دقت به دست بیاید مورد أصل قرار نمی گیرد. و همینطور تحقیق درباره شک در قدرت که فرمودند برمی گردد به شک در ملاک. دقیقاً برگشت شک در قدرت به شک در ملاک درست و دقیق است منتهی دقیق است یعنی برگرفته از دقت است. آن دقت در چشم أنداز أصول نیست. او یک دقت عقلی بسیار بالایی است که لایدرکه إلی الخبراء. آن دیگر در وادی اصول به ان نکته های دقیق توجه اگر بشود دیگر لایستقیمٌ حجرٌعلی حجرٍ. نتیجه فهم قاصر ما این شد که در این رابطه هر چند وجوب فحص از طریق نصوص و إجماع برای ما ثابت بود اما أصل هم أصالت الإشتغال همانطور که سیدنا می فرماید درست است. مقتضای آن وجوب فحص است. و گفتیم که اختلاف در عمل نداریم. خود سیدنالاستاد در کتاب منهاج الصالحین می فرماید: و أما إذا احتمل وجود الماء و هو في الفلاة وجب عليه الطلب فيها بمقدار رمية سهم في الأرض الحزنة و سهمين في الأرض السهلة في الجهات الأربع.[3] فتوای ایشان هم طبق همین مشهور و مجمعٌ علیه است. مطلب یعنی وجوب فحص إجماعا و نصاً و عقلاً ثابت است که با فتوای متن در عروة هم همین است. ويجب الفحص عنه إلى اليأس.

 

مقدار فحص

بعد از فحص سید می فرماید ويجب الفحص عنه إلى اليأس. إذا كان في الحضر ، وفي البرية يكفي الطلب غَلوة سهم في الحَزنة ولو لأجل الأشجار وغلوة سهمين في السَهلة في الجوانب الأربعة [4] حال که فحص واجب شد مقدار فحص تا کجا باشد؟؟ نصوص و اقوال قدمای أصحاب درباره مقدار فحص

قدمای أصحاب: 1- شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: و من فقد الماء فلا يتيمم حتى يدخل وقت الصلاة ثم يطلبه أمامه و عن يمينه و عن شماله مقدار رمية سهمين من كل جهة إن كانت الأرض سهلة و إن كانت حزنة طلبه في كل جهة مقدار رمية سهم فإن لم يجده تيمم في آخر أوقات الصلاة عند الإياس‌ منه ثم صلى بتيممه الذي شرحناه.[5] باید اندازه فحص در زمین هموار دو رمیه تیر باشد. و در زمین ناهموار یک رمیِ تیر باشد. مطابق با روایت سکونی که روایت معتبری بود. روایت 2 باب 1 ابواب تیمم.

2- شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه همین مطلب را می گوید با توضیح بیشتر می فرماید: و الطلب واجب قبل تضيق الوقت في رحله و عن يمينه و عن يساره و سائر جوانبه رمية سهم أو سهمين إذا لم يكن هناك خوف فإن خاف لم يلزمه ذاك .[6] 3- محقق حلی در کتاب شرائع همین متن را با عبارت کوتاه بیان می کند. ويجب: عنده الطلب [7]

4- علامه حلی نیز می فرماید که این مطلب در این حد که باید جستجو بشود عند علمائنا.[8] مضافاً بر نصوص که استفاده از معتبره سکونی شده است اجماع هم هست. این حد را از نصوص و إجماع استفاده کردیم. مطلب تمام

تحقیق:

تحقیق این است که این بحث و این شرح، احتراماً لسلفناالصالح بود که در کتبشان آورده بودند و حتی در عروة هم آورده بودند اما واقع این است که برای این غلوة و غلوتین زمینه ای وجود ندارد. زمان قدیم بود که مسافرتها، قافله های زیارتی و تجارتی و کاروانها مسیرهای طولانی بود و دیگر وسائل نبود و حواشی بودند و چهارپایان و شتر و استر و غیره. در مسیر وقت نماز میرسید یک وقت آب نداشتند. چه گنن؟. خب برای آن موقع بود اما الان که هواپیما و قطار و ماشین هست و الان هم وضعیت ارتباطات کشورها و دهات هم فرق کرده است. دیگر غلوة و غلوتینی در کار نیست. زمینه ندارد. اشاره شد که جستجو جا دارد اما به غلوة و غلوتین نیست. چه طوری؟ یک وقت شما در هواپیما هستید سوال می کنید که آب دارد؟ معمولاً دارد. اما اگر گفت نه نیست. به خبر واحد اعتبار میشود در موضوعات و در احکام. کسی که از آن وضعیت خبر دارد اعتماد می کنیم و همینطور در قطار یا ماشین. سوال می کنیم که آب هست یا نیست؟ اگر آب نبد تیمم و اگر بود وضو می گیریم. و در شهر ها هم که اتفاق نادری است. اگر در منطقه ای آب قطع بشود زمینه برای تیمم مهیا نیست. برای اینکه امکان دسترسی از منطقه دیگر در وضعیت موجود امکان دارد. یک کمی هم اگر صعوبت داشته باشد در حد حرج نیست. فرض کردیم اگر سازمان آب گفت که قطع است کل شهر و مدتی هم وصل نخواهد شد. اعتماد می شود و تیمم و إلا زمینه برای غلوة و غلوتین وجود ندارد. پس ملا ما چیست؟ پس ملاک ما شنیدن خبر از اهل خبره که مامورین سازمان آب هستند و خدمةی در قطار و وسائل نقلیه که خبره به حساب می ایند و حجیت دارند هم از باب قول اهل خبره و هم از باب خبر واحد در موضوعات که سیرة به خبر آنها مستقرّ است. اما فرض نادری که فرض کنید که کوهنوردی است و کوهنوردان اگر متدین بودند می گوییم که از اول با وضو باش. اگر متدین نبود که ... . در درس طلبه بدون وضو نیست یا دأب طلبه نیست که از خانه بیرون برود بدون وضو. کلا و کلّا. لایناسب شأنه که بدون وضو باشد. بنابراین این مساله که گفته شد اصلاً زمینه بحث ندارد.

مطلب دیگر: وجوب فحص از چه نوع وجوبی هست- انواع وجوب-

سیدنالاستاد می فرماید اگر گفتید وجوبی هست این وجوب از چه نوع وجوبی هست؟ این شرحی که می دهند هم أثر عملی دارد و هم علمی که عناوینی را توضیح می دهد که انشالله مفید باشد.

وجوب چند قسم است: 1- وجوب نفسی. 2- وجوب شرطی 3- وجوب طریقی 4- وجوب ارشادی.

وجوب فحص از چه قبیلی است؟ 1- وجوب نفسیست؟ نه ظاهراً وجوب نفسی نیست. چرا؟ زیرا وجوب نفسی این است که یک حکمی که به یک عمل تعلق گرفته باشد آن عمل استقلال دارد و به تنهایی میشود انجام بگیرد. به تنهایی می تواند... بشود. عقاب و ثواب منحصر به خود آن عمل است و ارتباط و مقدمیت با وجوب دیگر ندارد. معلوم است که وجوب فحص وجوب نفسی نیست. 2- اما وجوب شرطی: منظور از وجوب شرطی در فقه وجوبی است که شرط صحت عمل باشد. هر وجوبی که شرط صحت عمل بود، وجوب شرطی می گوییم. مثل طهارت در صلات که شرط صحت صلات است که لاصلاة إلا بطهورِ. کلام فقهاء درباره وجوب شرطی بودن-وجوب فحص-

صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه که تقریباً تصریح دارد که وجوب طلب آب شرطٌ للصلاة هست[9] مضافاً براین خود شیخ الطائفه می فرماید: طلب الماء واجب، و من تيمم من غير طلب لم يصح تيممه.[10] شرط صحت شد. وجوب شرطی.

علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه گویا از بیان ایشان استفاده می شود که اینن شرطیت مورد اجماع علماء هم هست. ويجب معه الطلب عند علمائنا أجمع، فلا يصح بدونه. [11]

3- نوع سوم وجوب طریقی: منظور از وجوب طریقی وجوبی است که در طریق رسیدن به امتثال قطعی قرار داشته باشد مثل وجوب احتیاط. 4- اما وجوب ارشادی: وجوب ارشادی این است که یک حکم به توسط علم اجمالی قطعیتش ثابت شده باشد و عقل ارشاد کند. آنگاه می شود وجوب ارشادی.

توضیحی درباره وجوب ارشادی

شنیده اید که وجوب ارشادی نقش آن چنان و فایده ای ندارد. بعکس ذاک استعمله فانتبه. یک کم لطفی درباره وجوب ارشادی انگار شده باشد. أولاً وجوب ارشادی نقش وجوب ارشادی تنبّه و تاکید است. گاهی یک حکمی را عقل اعلام می کند ولی مکلف غافل است و گاهی هم غافل نیست و أمر که می آید تاکید می شود با جدیت بیشتر به انجام عمل مبادرت صورت بگیرد. پس نقش دارد. 2- فرضی که وجوب ارشادی و وجوب مولوی در کار است این است که شنیده اید أمر ارشادی یا وجوب ارشادی بار تکلیف ندارد. بار تکلیف ندارد یعنی اینکه تکلیف قبلاً بوسیله حکم عقل ثابت شده است این معنایش است نه اینکه بگوییم تلکیف ندارد یعنی هیچ است. 3- یا گفته می شود که مخالفت أمر ارشادی اشکال ندارد. این باز هم کم لطفی است. اشکال ندارد یعنی مخالفت أمر نیست ولی اشکال مخالفت حکم هست. 4- اینکه درباره وجوب ارشادی مثل خبر ضعیف که مثال می زدم برای شما که می گویند خبر ضعیف که شد یعنی طرد. دور انداختنی. نه اینطور نیست. بلکه اعتبار ابتدایی خودش را دارد. وجوب ارشادی تاکید و تنبّه و نقش هم دارد منتهی مخالفت تکلیف معنایش آن شد و امتثالش مثل أمر مولوی نیاز به قصد أمر ندارد.اگر أمر، أمرِ ارشادی بود درست است وجوب میشود وجوب عقلی. وجوب عقلی که بوسیله علم اجمالی ثابت شده است و أمر ارشادی هم رویش آمده است خوب است. سیدنا می فرماید که در بین این محتملات آنچه که به نظر میرسد این است که وجوب، وجوب طریقی باشد. برای اینکه ما اگر اصالة الإشتغال را قبول کنیم می شود وجوب ارشادی که أصالت الاشتغال قبول نشد و اگر اصالت البرائت را جاری کنیم. درست میشود ما می مانیم و یک وجوب محتمل برای احراز امتثال باید فحص کنیم و می شود وجوب طریقی. تا اینجا مطلب تمام.

تحقیق

عباراتنا شتی و حسنک الواحدٌ و کلٌ إلی ذاک جمال یشیرُ. عیبی ندارد. فقط وجوب نفسی که لاخلاف است که وجوب نفسی نیست. اما وجوب شرطی بودن که شرط صحت باشد، قدمای أصحاب گفته اند و أمر هم آمده است فالیطلب. این دیگر وجوب شرطی بودن و اشتراط ا این بالاتر. دیگر معونه ای ندارد. اشتراط نیاز به معونه دارد که معونه اش از متن صحیح به دست ماست. قدماء این را می گویند. نص هم این را می گوید. شرط صحت این است که طلب آب باید انجام بگیرد. در فتوا این شرط صحت بودن با فتوای سیدنالاستاد هم تفاوتی ندارد. مطلب تا اینجا تمام و کامل شد بحث.

سلامتی آقا امام زمن عج الله تعالی فرجه الشریف صلوات ختم کنید.

 


[2] التنقیح فی شرح عروة الوثقی، سید ابوالقاسم خوئی، ج10، صص77-80.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo