< فهرست دروس

درس اخلاق استاد سید کاظم مصطفوی

1401/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: راه‌های اصلاح نفس/پایبندی به واجبات و محرمات /کنترل خشم

 

گفتیم تربیت، رشد و رسیدن به معنویت بدون ولایت اهل بیت محقق نمی‌شود. فردی از پیروان امیرالمؤمین (ع) به همسرش گفت برو خدمت حضرت صدیقه طاهره (س) و بگو که از مولی علی (ع) سؤال کند آیا من واقعا از پیروان شما هستم یا نه؟ حضرت زهرا (س) پرسید. حضرت فرمود بگو به شوهرش بگوید اگر به واجبات و محرمات پایبند هستید، پیرو ما هستید و اگر نیستید، پیرو ما نیستید. شاخصه پیروی از اهل بیت (ع) پایبندی به واجبات و محرمات است. طبق روایت کسی که گناهی از او سرزده، قبل از گذشتن هفت ساعت، اگر توبه کند اثر وضعی و بد بیاری او را بر می‌دارد. امام باقر (ع) می‌فرماید: «مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبٍ»[1] هیچ گرفتاری و نکبتی برای انسان پیش نمی‌آید مگر به وسیله‌ی گناه.

نکته‌ی اخلاقی که امشب می‌خواستم بیان کنم این است که راه اصلی اصلاح نفس، خود آدم است که کارهایش را خودش بررسی کند و تشخیص دهد. تشخیص خوب و بد فطری است ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾.[2] اگر نتوانستید تشخیص دهد، سؤال کند ﴿فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾.[3] استاد، محیط، مدرسه و حرم نیز عوامل اصلاح نفس هست؛ ولی عامل اصلی اصلاح نفس خود آدم است. ﴿لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾.[4]

وقتی عامل اصلی برای اصلاح نفس خود آدم است ﴿عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾[5] استاد، مشاور، رفیق خوب، این ها هم عوامل فرعی است. امام سجاد (ع) می‌فرماید با صلحاء رفاقت داشته باشید و با آنان روفت و آمد کنید، صلحا ادب آموزی دارند و از همراهی با آنان، ادب بیاموزید. با فاسق دوست نشوید و با جاهل هم در ارتباط نزدیک نباشید ﴿وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾.[6] معیار اول رفاقت و دوستی، پایبندی به واجبات و محرمات است.

در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است صُراحیِ میِ ناب و سفینهٔ غزل است

آنگاه نسبت به نکته‌های اخلاقی به اهلش مراجعه کند و از کسانی که اهل اند و اهلیت دارند یا نصوصی که در باره‌ی اخلاق آمده، مراجعه کند.

نکته‌ی اصلی در برخوردها با خانواده، دوستان، شاگردان، شاگردان، جامعه و ... این است که با احساسات و تندی برخورد نکنید. «عنوان صحيفة المؤمن حسن خلقه»[7] پیشانی بند مؤمن حسن خلق اوست. خوش برخوردی و خوش اخلاقی و با پیشانی باز با مردم صحبت کنید. این مسلک طلگبی است و از مولای ما و از خود رسول خدا ص آمده است. امام سجاد اسوه‌ی حلم و بردباری است که فرزدق در مورد او چنین سروده:

سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَا يُخْشَى بَوَادِرُهُ‌ يَزِينُهُ اثْنَانِ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الشِّيَمِ‌[8]

ما قال لا قَطُّ إلا في تشهّدِهِ‌لو لا التَّشهّدُ كانت لاؤُهُ نَعَم[9]

يغضي حياء ويغضي من مهابته فلا يكلم إلاّ حين يبتسم[10]

ما باید پیرو مولی باشیم که اسوه‌ی انسانیت و فلسفه بعثت ارائه‌ی اسوه‌ی کامل انسانی است. پیامبر (ص) و امام (ع) اسوه‌ی کامل انسانی و الگو است.

امام سجاد (ع) در باره‌ی زندگی و برخورد آن امام معصوم آمده است که چهل بار به زیارت کعبه مکرمه مشرف شد، در این چهل بار با یک شتری که داشت طی مسیر می‌کرد و در این چهل بار، یک تازیانه به شترش نزد.

فقهای عظام همین گونه است. در باره‌ی خود امام خمینی (ره) گفته می‌شود که ایشان قبل از انقلاب آن چنان روحیه‌ی عرفانی، نرم، ساکت و برخورد آرامی داشت که احتمال داده نمی‌شد این سید انقلاب کند، قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ﴾.[11] امیر المؤمنین حضرت علی (ع) یک وقتی از جایی عبور می‌کرد دید که فردی خانواده اش را اذیت می‌کند و ظالم است، مولی فرمود همسرت را اذیت نکن. او گفت به تو چه. بار دوم گفت اذیت نکن، باز قبول نکرد، بار سوم فرمود اذیت نکن. آن فرد بی ادب گفت به تو چه. حضرت هم او را بر زمین کوبید.

فقهاء و مراجع وقتی عنوان مرجعیت بگیرد چند حیثیت دارد: یکی حیثیت شخصیه که شخص خودش است و یک حیثیت اضافیه دارد که نیابت عامه از ارباب است و به خاطر این حیثیتش با یک جسارت به او ولایت آدم را قطع می‌شود. در اصول کافی روایتی به همین مضمون آمده.

در مسجد خضراء آقای خویی درسی داشت که چند صد نفر مجتهد در آنجا وجود داشت. فردی نامه نوشت «قد اذهبتم طیباتکم» آقای خویی چیزی نگفت و نامه را گرفت و فرمود با خود در قبر می‌گذارم و به مولی عرضه می‌کنم، ما حساب و کتاب داریم؛ اما فحش نداد.

آیت الله العظمی گلپایگانی گفته می‌شود یک بار در عمرش عصبانی نشد.

هزار نکته‌ی باریک تر زمو اینجاست نه هر سر بتراشد قلندری داند

غضبناک نشوید، هر موقع عصبانی شدید در حالت عصبانیت تصمیم نگیرید. وقتی که عصبانی شدید راه کنترلش این است که «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» بگویید و مکان تان را تغییر دهید ﴿إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾.[12] در وقت احساسات عصبانیت را کنترل کنید و با مراقبت جلوی آن را بگیرید. اگر کسی در حال عصبانیت تصمیم بگیرد، تصمیمش عقلانی نیست و حیوانی است. کسانی که آدم می‌کشند از روی عصبانیت، بعد پشیمانی به آنان دست می‌دهد.

یکی از عرفا می‌خواست در مسیر سیر و سلوک برود، عصبانی شد، بیست سال عقب افتاد.

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «الْحِدَّهُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکِمٌ»[13] حدت و عصبانیت یک نوع دیوانگی است برای این که بعد از مدت کوتاه پشیمان می‌شود که چرا این کار را کرد و اگر کسی پشیمان نشود دیوانه زنجیری است. برای یک روحانی سبک و لباس معنوی روحانی برخورد نرم و سخن‌های شیرین است.

سخن‌های شیرین برد غم ز دل که باران برون آورد گُل ز گِل

با آرامش و حسن خلق برخورد کنید که از نظر روانشناسی گفته می‌شود قبل از وارد کردن حرف خود در دل طرف، خود را در دل او جا دهید.

خشونت هیچ کجا جواب نمی‌دهد؛ حتی افراد زیر دست به دل می‌گیرد و یک روزی آن را جواب می‌دهد. خشونت کینه کاشتن است. حسن خلق در هر شرایطی جواب می‌دهد.

انسان موجودی است که با برخورد با حوادث و با مردم گاهی تحریک احساسات می‌شود و این احساسات وقتی که حاکم شود، چراغ عقل خاموش می‌گردد و حرکت، حرکت حیوانی است و کار دست آدم می‌دهد. راهکار این است که در مراقبت و در تعقیبات نماز صبح، ابتدا یک بسمله بگویید و بعد دعا کنید «اللهم موفقنی لما تحب و ترضی» بعد یک صلوات بگویید. بسم الله دعا را بالا می‌برد و صلوات به اجابت می‌رساند و این کار یک ترمزی است که انسان را در طول روز از عصبانیت مصون نگه می‌دارد.

غضب دستخوش شیطان است و آدم رابه جایی می‌برد که کنترلش، کار مشکلی است.

دومین راه مهار غضب این است که انسان توکل و توسل را در ادامه مراقبت ضمیمه کند. خدا آن قدر عنایت و لطف دارد و دقیق مدیریت دارد که آدم اگر خودش و کارهایش را به او بسپارد، مثل این است که اگر با چشم بسته هم به سمت پرتگاه برود، خداوند او را نگه می‌دارد ﴿وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾[14] اگر کسی مشکلی دارد از ضعف ارتباطش با خداوند است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo