درس خارج اصول استاد محمد مروارید
98/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجیت عام پس از تخصیص
مرحوم آخوند برای اظهار نظر در حجیت عام در باقی، میفرماید ابتداء بایستی در مجازیت عام مخصص بحث شد.
ایشان و کثیری از اصولیین قائل به عدم استعمال مجازی عام مخصص هستند چه مخصص متصل باشد و چه منفصل.
در جلسهی گذشته عدم مجازیت استعمال عام در فرض مخصص متصل توضیح داده شد.
البته در تخصیص متصل به «استثناء» بحث است و برخی مرجع آن را «غیر» دانستهاند که در این صورت مجازیتی رخ نخواهد داد، زیرا در حکم مخصص متصل است.
مختار: اگر «الا» به معنای «غیر» بود، در حکم وصف و مخصص متصل است، اما اگر «استثنائیه» بود، مشتمل بر دو جمله یکی اثباتی و دیگری نافیانه است (حال چه کلام موجب باشد و جه مسلوب)؛ وقتی گفته میشود اکرم کل عالم الا زیدا به این معنا است که اکرم کل عالم و لا تکرم زیدا؛ پس جدای از جملهی گذشته بوده و منفصل است.
لکن باید دید مناط مخصص منفصل چیست، آیا وقوع مخصص در کلامی واحد به همراه عام لکن در جملهی تامهی جداگانه، به معنای انفصال مخصص از عام است؟
برخی از محققین چنین مخصصی را متصل دانسته و مناط انفصال را فاصلهی بین عام و مخصص بیان کردهاند.
حال فارغ از بحث مصداقی، برای اثبات عدم مجازیتِ استعمال عام مخصص به منفصل مقدمهای نیاز است (البته در جلسات گذشته نیز متعرض آن شدیم).
انواع دلالتبرای هر کلام سه قسم دلالت وجود دارد:
دلالت تصوریه؛ انسیهبرخی مانند مرحوم خویی از آن تعبیر به دلالت انسیه کردهاند، این دلالت به محض صدور کلام و لفظ حاصل میشود و لو لفظ از فردی نائم و غافل و یا حتی از برخورد جمادات صادر شود؛ این دلالت مستند به وضع نبوده زیرا غرض از وضع تفهیم و تفهم بوده و مراد واضع این نیست که الفاظ صادره از نائم و غالط را برای معانی وضع کند زیرا غرض از وضع تفهیم و تفهم مرادات است.
پس لفظی که در حالات غفلت و امثال آن صادر میشود، دلالت بر معنا دارد اما آن معنا موضوع له آن صوت نیست؛ این دلالت از انس شنونده به دلالت وضعیه ناشی شده است، زیرا واضع لفظ (صوت) زید را برای ذات زید وضع نموده است و کثیرا این لفظ در مقام تفهیم و تفهم برای ذات زید استعمال شده است، لذا هرگاه این لفظ (صوت) شنیده میشود این معنا به ذهن خطور میکند، لکن صرف خطور به ذهن غرض واضع نبوده است.[1]
تصدیقیهی اولیدلالت تفهیمیه نیز نام دارد، مقصود از آن دلالت لفظ بر قصد متکلم نسبت به معنای الفاظ است (متکلم الفاظ را به کار برده تا معنایی را افاده دهد و غفلتا نبوده است)؛ گاهی معنایی به وسیلهی اشاره یا کتابت یا علائمی دیگر ابراز میشود و گاهی معنا به واسطهی لفظ افاده میشود.
بنابراین مقصود از مدلول تصدیقیهی اولی عبارت است از اینکه متکلم با بیان الفاظ ارادهی افادهی معنایی را دارد.
در کلمات مرحوم خویی از این دلالت تصوریه تعبیر شده است، لکن شهید صدر تعبیر به تصدیقیه اولی و تفهیمیه (و استعمالیه) مانند زید قائم که دلالت میکند بر اینکه بیان قیام زید مقصود و مراد متکلم است.
این دلالت مستند به وضع بوده و واضع در مقام وضع لفظ زید را برای ابراز معنای زید تا کسی که قصد ابراز معنای زید را دارد از لفظ زید استفاده کند، پس واضع برای ابراز مقاصد و مفاهیم این الفاظ را وضع نموده است و نه برای غالط و نائم.
تصدیقیهی ثانیهگاهی قصد بیان و ابراز یک معنا به واسطهی لفظ (مدلول تصدیقی اول)، مطابق با ارادهی جدیه نیز هست و گاهی به داعی ارادهی جدیه نیست و چه بسا به جهت تقیه و یا تمسخر و یا تعجیز است مانند «فاتوا بسورة من مثله».
اگر به داعی ارادهی جدیه باشد، مدلول تصدیقیهی ثانیه نام دارد.
در این قسم باز هم باعث مجازیت در عام نخواهد شد، تنها مبرز مراد جدی متلکم است و به بنای عقلا بوده و نه وضع واضع؛ عقلا کلام متکلم را بر جد حمل میکنند و حمل بر تقیه و دیگر امور نیازمند قرینه است.
حجیت ظهورات ناظر به همین قسم سوم است زیرا عقلا معنای ظاهری را مطابق با مراد جدیه میدانند لذا با همان با مولا محاجه خواهند کرد و مولا نیز میتواند با همان با عبد محاجه کند.
اثبات عدم مجازیت بر فرض انفصال توسط آخوندبا این مقدمه باید گفت که قرینهی متصله مانع دلالت تصدیقیه اولی (استعمالیه) است، قرینه منفصله مانع دلالت جدیه است و نه اینکه موجب استعمال مجازی عام شود، خیر عام کماکان در معنای حقیقی استعمال شده است و قیام قرینهی منفصله بر خلاف مدلول استعمالی موجب استعمال لفظ در معنای غیر حقیقی نشده و تنها مانع از دلالت لفظ بر ارادهی جدیه است.