< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مروارید

98/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الفاظ وصیغ عام

نظریه‌ی مرحوم شهید صدر؛ بررسی کلام آخوند در ارتباط با «کل» توسط شهید صدر رحمه الله

معلوم شد واضح‌ترین ابزار عموم در افاده‌ی عموم، کلمه‌ی کل و امثال آن است، لکن در کیفیت این دلالت بین اعلام اختلاف شده است.

گونه‌های دلالت «کل» بر عموم

مرحوم آخوند دو کیفیت نقل می‌کنند:

    1. کلمه‌ی «کل» دال بر استیعاب است لکن استیعاب نسبت به ما یراد من مدخوله.

    2. دال بر استیعاب نسبت به تمام «ما یصلح ان ینطبق علیه مدخوله» است.

كما لا ينافي دلالة مثل لفظ كل على العموم وضعا كون عمومه بحسب ما يراد من مدخوله و لذا لا ينافيه تقييد المدخول بقيود كثيرة نعم لا يبعد أن يكون ظاهرا عند إطلاقها في استيعاب جميع أفرادها.[1]

دو نکته باید در نظر گرفته شود.

    1. تفاوت ماهوی دو کیفیت.

    2. ثمره.

تفاوت ماهوی دو گونه

به جهت بیان تفاوت ماهوی دو کیفیت که مقدمه‌ی رد مرحوم آخوند نیز است بایستی اقسام دلالات را بررسی کرد که با استفاده از اصطلاحات شهید صدر ارائه خواهد شد.

مقدمه در بیان انواع دلالت

سه گونه دلالت وجود دارد

    1. تصوریه.

    2. تصدیقه که دو قسم است:

     استعمالیه.

     جدیه.

تصوریه

خطور معنای لفظ به مجرد شنیدن لفظ.

وجه تسمیه عبارت است از این که لفظ در این دلالت تنها معنا را به تصویر می‌کشاند و دیگر هیچ.

شروط دلالت تصوریه

این نحوه از دلالت تنها مشروط به علم به وضع است؛ خطور معنا به ذهن عالم به وضع قهری است؛ در این دلالت لازم نیست متلفظ ملتفت به تلفظ و یا معنا باشد و حتی در فرض صدور عن غفلة و حین النوم نیز باعث خطور معنا در ذهن مخاطب است، حتی اگر متکلم مرید معنای لفظ نباشد، حتی اگر مستعمع نیز بداند متکلم مرید معنا نیست، حتی متلفظ عاقل نباشد، حتی اگر این صوت از برخورد حجرین رخ دهد.

تصدیقیه

خود بر دو قسم است:

تصدیقیه‌ی اولی

وجه تسمیه: در این دلالت چون سامع تصدیق و اذعان می‌کند که متکلم معنایی را از لفظ و به این دلالت، دلالت تفهیمیه نیز گفته می‌شود زیرا لفظ دال بر اراده‌ی متکلم مبنی بر تفهیم معنای لفظ است؛ همچنین به آن دلالت استعمالیه نیز گفته می‌شود زیرا می‌فهماند که متکلم لفظ را به غرض تفهیم معنا استعمال کرده است.

بنابراین دلالت تصدیقیه اولی با سه اسمی که دارد، علاوه بر دلالت تصوریه که در بطنش موجود است، بر معنایی دیگر نیز دلالت می‌کند که عبارت باشد از اراده شدن معنا از لفظ توسط متلکم.

شروط دلالت تصدیقیه‌ی اول

لذا این دلالت علاوه بر علم به وضع مشروط به عقل و التفات متکلم است زیرا در فرض عدم عقل و یا عدم التفات نمی‌توان گفت که متکلم اراده‌ی تفهیم نموده است، همچنین مشروط است به عدم نصب قرنیه‌ی متصله بر عدم اراده معنا و الا بر فرض وجود قرینه متصله و یا چیزی که صلاحیت قرینه‌بودن را داشته باشد، دیگر ظهوری برای کلامش بر اراده‌ی تفهیم، منعقد نخواهد شد.[2]

البته اگر قرینه‌ی منفصله باشد مانع از انعقاد ظهور در اراده‌ی تفهیم معنا نخواهد شد بلکه ظهور منعقد می‌شود به انعقادی که پس از اطلاع از قرینه‌ی منفصله، آن ظهور منهدم نمی‌شود.[3]

روشن شد که دلالت تفهیمیه، دلالت حالیه‌ی سیاقیه‌ی است به این معنا که مستفاد از ملاحظه‌ی حال متکلم است که فردی عاقل و ملتفت است.

تصدیقیه‌ی ثانیه

به نام «جدیه» نیز شناخته می‌شود؛ این دلالت پس از دلالت تصدیقیه اولی ظاهر می‌شود یعنی پس از تحقق ظهور در اراده‌ی تفهیمیه.

تعریف: ظهور حال متکلم در این‌که آن‌چه را که اراده‌ی تفهیمش را داشته واقعا و جدا نیز مرادش بوده و قاصد حکایت از واقع بوده است؛ مقصود از دلالت تصدیقیه ثانیه، تطابق بین اراده‌ی تفهیمیه استعمالیه و اراده‌ی جدیه است؛ معنای ظهور نیز این خواهد بود که در فرض شک در تطابق بین اراده‌ی تفهیمیه و جدیه، بنای عقلا حمل بر تطابق است که از آن تعبیر به اصالة الجد می‌شود.[4]

روشن شد که این دلالت نیز حالیه سیاقیه بوده و مستفاد از ملاحظه‌ی حال متکلم است.

تفاوت استعمالیه با جدیه

بنابراین از این جهت (حالیه سیاقیه) با تصدیقیه‌ی اولی مشترک بوده، لکن بین این دو، سه تفاوت وجود دارد:

    1. مدلول دلالت استعمالیه این است که متکلم اراده‌ی تفهیم معنا از لفظ را دارد اما مدلول دلالت جدیه این است که متلکم قصد حکایت از واقع را دارد.

    2. در فرض عدم انعقاد ظهور در این‌که متکلم مرید تفهیم معنا در کلامش است (عدم ظهور در دلالت استعمالیه)، نوبت به دلالت جدیه نخواهد رسید؛ بنابراین رتبه جدیه متاخر از استعمالیه است لذا ثانیه نام گرفته است.

    3. در جدیه، ظهور حال متکلم بر تطابق با واقع منوط به عدم نصب قرینه‌ی منفصله است (قرینه بر عدم قصد تطابق) و الا با نصب قرینه‌ی منفصله، ظهور جدی در قصد از حکایت از واقع منهدم خواهد شد چه این‌که استظهار تطابق بین معنای استعمالی و جدی به جهت بنای عقلا است (بنای عقلا بر این‌که هر متکلم مرید تفهیم معنا، واقعا چنین اراده‌ای دارد) و این بنا زمانی است که متکلم قرینه‌ای منفصله عدم اراده‌ی جدیه نصب نکند.

تفاوت جدیه با استعمالیه و تصوریه

دلالت جدیه محقق نخواهد شد مگر با جمله‌ای تامه و مشتمله بر موضوع و محمول، اما در دو دلالت قبلی، تعقل آن در جمله‌ی ترکیبیه تامه و جمله‌ی ترکیبیه ناقصه و حتی مفردات ممکن است.[5]


[1] كفاية الأصول ( طبع آل البيت )، ص: 217.
[2] بنابراین شروط عبارتند از:الف) علم به وضع.ب) عاقل‌بودن متکلم.ج) التفات متکلم.د) عدم نصب قرینه‌ی متصله و یا امری که صلاحیت قرینه‌بودن را دارد.
[3] بر خلاف نظر شیخ انصاری.
[4] شرط دلالت جدیه (این شرط در تفاوت‌هایی که در ادامه مطرح شده، ذکر شده است): علاوه بر شروطی که برای دلالت استعمالیه ذکر شد، قرینه‌ی منفصله بر عدم اراده تطابق معنا با واقع نیز نبایستی نصب شود.
[5] دروس في علم الأصول ( طبع انتشارات اسلامى )، ج‌1، ص: 207.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo