درس خارج اصول استاد محمد مروارید
98/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کلیات عام و خاص
تفاوت بین مطلق و عام در کلام برخی این چنین آمده است که: اگر شمول از ناحیهی وضع باشد عام خواهد بود و اگر از ناحیه اطلاق و مقدمات حکمت باشد، مطلق نامیده میشود.
احل الله البیع مطلق است و احل الله کل البیع عام با اینکه هر دو شمول را میرسانند لکن یکی از ناحیهی مقدمات حکمت و دیگری از ناحیهی وضع.
مقصود از مقدمات حکمت این است که اگر فردی خاص مد نظر بوده، بر متکلم لازم است که او را ذکر میکرد زیرا در مقام بیان بوده است و اگر قیدی نیاورد و بنابر مبنای آخوند قدری متیقن هم در مقام تخاطب نباشد حمل بر اطلاق میشود.
بنابراین مطلق و عام در ناحیه شمول برابرند لکن تفاوت تنها از ناحیه منشا شمول است.
این تفاوت در کلام مشهور نقل شده است.
لکن چه بسا تفاوت به گونهای دیگر باشد زیرا عام و مطلق مفهوما مغایرند و عام لفظی است دال بر شمول و مفهوم لفظی او ناظر به افراد است مانند اکرم کل عالم ناظر به افراد عام و آن هم تمام افراد است و جعل حکم روی مصادیق عام شکل گرفته است اما در اکرم العام حکم روی طبیعت عام جعل شده است.
پس اینکه شمول عام به وضع است را میپذیریم اما اینکه شمول مطلق به مقدمات حکمت باشد پذیرفتنی نیست بلکه باید گفت حکم روی طبیعت رفته و نفس طبیعت (عاری از هر خصوصیتی) مطلوب است بر خلاف اکرم کل عالم که هر فرد فرد مطلوب است و نه طبیعت اما معنای اطلاق این است که متکلم در مقام بیان بوده است و خصوصیتی را نیز ذکر ننموده است بنابراین معلوم میگردد که نفس طبیعت مطلوب است.
نتیجه اینکه تقسیم شمول به وضعی و اطلاقی ناصحیح است زیرا مطلق رفع القیود است؛ قسمی از اقسام «شمول» نبوده و قسیم «عام» واقع نمیشود.
پس فرق بین مطلق و عام این است که حکم ثابت بر طبیعت مطلق است و حکم ثابت بر افراد عام است.
در اکرم کل العالم: «عالم» وجود دارد که اسم جنس است و «کل» نیز داخل بر آن شده که ناظر به افراد جنس است و به تعدد دال و مدلول باید گفت افراد این طبیعت (مدخول) مطلوب است.
اما اکرم العالم: طبیعت «عالم» مطلوب است و خصوصیات ملازمه و مقارنه و افراد دخیل در مطلوب نیست.
بنابراین نتیجهی مقدمات حکمت شمول نخواهد بود بلکه نتیجهی آن مطلوبیت «نفس الطبیعه» است.
سوال: چرا در مطلق هم تمام علماء را اکرام میکنند؟
زیرا امر به اکرام طبیعت نموده و طبیعت در ضمن هر فردی محقق میشود پس به جهت تحقق طبیعت باید اکرام نمود نه از این جهت که لفظ در «اکرم العالم» دال بر شمول افراد داشته باشد.
همچنین در مورد اطلاق بدلی مانند «جئنی برجل» خود «رجل» اسم جنس و دال بر طبیعت و تنوینش دال بر یک فرد از طبیعت است پس طبیعت مقیده به قید وحدت مطلوب خواهد بود و با تعدد دال و مدلول طبیعت مقید شد اما حکم روی فرد نرفته است، بلکه مطوب همان طبیعت است البته مقیده به قید وحدت.
همچنین در مانند «اکرم العالم العادل» طبیعت مقید به قید عدالت مطلوب است، پس آنچه مطلوب است باز هم طبیعت است البته مقیده و مضیقه به قیودی؛ حتی اگر این قیود به نحوی تکثیر شود که تنها یک فرد را شامل شود باز هم مطلوب طبیعت خواهد بود و به آن مطلق گفته میشود.
انواع عامدو نکته ذیل این عنوان باید ذکر شود:
تفاوت انواع1. جهت تقسیم.
2. انواع عام
عموم تقسیم میشود به:1. استغراقی.
2. مجموعی.
3. بدلی.
در عام استغراقی افراد به نحو کثرت ملاحظه میشوند و حکم اگر چه در مقام اثبات واحد است ولی در مقام ثبوت متعدد است به این معنا که منحل میشود به احکام متعدده و هر حکمی اطاعتی دارد و عصیانی، پس اگر گفته شد «اکرم کل عالم» مرجعش به اکرم زیدا، اکرم عمروا و ... است (در مقام اثبات واحد و در مقام ثبوت کثیر است).
ظهور «کل» و «جمع محلی به ال» هم در همین عام استغراقی است.
عام مجموعی عبارت است از این که افراد در نظر گرفته شده است اما برای مجموع آنها لحاظ وحدت شده و نه کثرت و برای مجموع حکمی جعل شده و نتیجه این میشود که هر فردی جزئی از مطلوب است و ثبوتا و اثیاتا تنها یک حکم داریم، اگر تمام افراد را اکرام کرد یک امتثال است و اگر تنها یک فرد را ترک کرد به عصیان میانجامد و هیچ امتثالی رخ نداده است بر خلاف استغراقی که هر فرد امتثال و عصیانی جداگانه دارد.
بنابراین در عام مجموعی، مطلوبی واحد مشتمل بر چند جزء وجود دارد و ثبوت هر فردی مرتبط است با ثبوت حکم در افراد دیگر و سقوط حکم در هر فردی مرتبط است با سقوط حکم در افراد دیگر؛ حکم که به طور ضمنی به افراد تعلق گرفته است ثبوتا و سقوطا با هم مرتبطند، مثلا اگر تکبیر واجب شد در همان فرض رکوع و سجود واجب است، نمیشود رکوع وجوب داشته اما تکبیر خیر، در سقوط نیز اینچنین است و اگر وجوب رکوع ساقط شود وجوب تکبیر هم ساقط خواهد شد و این سقوط زمانی رخ میدهد که جزء آخر را هم امتثال نماید و نتیجه اینکه در عام مجموعی تنها یک امتثال با اتیان جمیع حاصل میشود و عصیان با ترک یکی محقق خواهد شد.
نکته: لفظی که ظهور در عام مجموعی دارد کلمهی «مجموع» است و «کل» و «جمع محلی به ال» ظهور در عام استغراقی دارند البته میتوان با قرینه در عام مجموعی استعمال نمود مانند اینکه تخته سنگی سنگین وجود دارد و گفته میشود «حملته الرجال» که معلوم میشود مقصود مجموع رجال است با اینکه جمع محلی به ال است.