درس خارج اصول استاد محمد مروارید
98/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفهوم لقب
عام و خاصمفهومشناسی عام
ابتدا به بیان کلام آخوند خواهیم پرداخت.
بررسی کلام آخوندمرحوم آخوند: تعاریف فراوانی برای تعریف «عام» مطرح شده لکن اکثر آنها دچار اشکالاتی است.
ایشان در ادامه به دفاع از تعاریف مطروحه برآمده میفرمایند این تعاریف، تعاریف لفظیهاند که در جواب «ما الشارحة» واقع میشوند.
مرحوم آخوند تعریف لفظی را مساوی با شرح الاسم گرفتهاند تبعا لملای سبزواری.
ایشان دو دلیل برای لفظیبودن تعاریف ارائه میدهند:
شاهد اول: معنای مرتکز در اذهان از «عام» واضحتر از تعاریف مطروحه است و نیازی به تعریف نیست و همین معنای مرتکز مقیاس برای مصداقشناسی است.
عصارهی این گفتار این است که معرِّف بایستی اجلی باشد حال آنکه در مانحن فیه «معرَّف» اجلی است پس نمیتوان این تعاریف را حقیقی دانست.
شاهد دوم: غرض از تعریف عام بیان حقیقت و ماهیت (که شان تعریف حقیقی است) نیست زیرا احکام عام به مفهوم «عام» تعلیق نگرفته بلکه به مصادیق و افراد تعلق گرفته است.
یکی از احکام عام حجیتش در باقی پس از تخصیص است، این حکم به عام آن هم با مفهوم شامل برای تمام مصادیق تعلق نگرفته و تنها و ناظر به باقی است.
بنابراین تعریف لفظی کفایت میکند و همین که بتواند مشیر به افرادی که موضوع احکام هستند باشد کافی است.
مرحوم آخوند در ادامه خود تعریفی ارائه میکنند:
«هو شمول المفهوم لجميع ما يصلح أن ينطبق عليه».[1]
وقتی گفته میشود «کل عالم» عام است به این معنا است که «عام» صلاحیت انطباق بر تمام اموری که مفهومش بر آن صادق است، لکن با آمدن «کل» این صلاحیت به فعلیت میانجامد.
اشکالات کلام آخونداشکال اول: ایشان تعریف لفظی را مساوی با تعریف شرح الاسمی دانستهاند که البته از ملاهادی سبزواری تبعیت نمودهاند، حال آنکه منطقیها تعریف لفظی را غیر از تعریف شرح الاسمی میدانند که به منطق مظفر مراجعه شود.
اشکال دوم: دفاعی که آخوند از تعاریف اصولیها ارائه میکند بر خلاف مشی خود اصولیها است زیرا بارها مشاهده میشود که اصولیها در مقام دفع اشکالات برآمدهاند.
اشکال سوم: در شاهد دوم غرض تعریف را ناظر به «حقیقت عام» ندانسته و علت را این بیان کردند که احکام متوجه مصادیق عام است، حال آنکه برخی احکام متوجه خود عام است مانند «الفاظ و صیغ عام»، «حجیت عام بعد از فحص».