درس خارج اصول استاد محمد مروارید
98/07/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفهوم استثناء
بحث در کلمهی توحید و مفاد آن بود.
مرحوم آخوند از اشکال وارد شده پاسخ دادند که «اله» را به معنای واجب الوجود میگیریم که مفاد تطابقی آن دال بر وجود خدا است و مفاد التزامی آن نفی امکان غیرش است، زیرا وقتی واجب الوجودی نباشد یعنی امکان خاص هم نداشته است و الا موجود میشد.
اشکال مرحوم بروجردی بر پاسخ آخوندچگونه «اله» را به معنای واجب الوجود گرفتهاید؟
مقدمهای که اساس پاسخ قرار گرفته مورد تامل است.
از نظر وضعی «اله» از «اله» گرفته شده و مصدر به معنا معبود است.
از نظر عرفی هم مرحوم بروجردی میفرماید: برداشت واجب الوجود از «اله» با متفاهم عرفی ناسازگار است زیرا چنین مفهومی از اصطلاحات فلسفیه است که ذهن عرب جاهل به آن برسد.
تفسير كلمة «إله» بمفهوم واجب الوجود مما ينافي المتفاهم العرفي، فإن مفهوم الواجب من المفاهيم المصطلحة في العلوم العقلية، و ليس مما ينساق إلى أذهان الأعراب الجهال الذين أمروا بذكر كلمة الإخلاص في صدر الإسلام.[1]
برخی دیگر اشکال کردهاند به اینکه مشرکین در صدر اسلام معتقد نبودند که آلهه متخذه توسط ایشان وجوب وجود داشته باشند زیرا وجدانی ایشان بوده که مصنوع دست ایشان چگونه میتواند خالق باشد و وجوب وجود داشته باشد لذا در قرآن میفرماید:
﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُون.﴾[2]
بلکه معتقد بودهاند که بتها مستحق عبودیتند و میگفتند:
﴿ أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّار.﴾[3]
پاسخ مرحوم بروجردیتحقیق این است که عرب در صدر اسلام در واجب الوجود مشرک نبودند بلکه صفات الوهیت تنها برای «الله» ثابت بود، لکن مشرک در عبادت بودند زیرا غیر الله برخی از تماثیل را نیز به گمان واسطهگری بین انسان و خدا، عبادت میکردند.
نتیجه اینکه کلمهی توحید برای ردع آنها از این فکر نادرست آمده است.
بنابراین مفاد کلمه توحید نفی عبودیت از ماسوی الله است و یرای اثبات توحید عبادی است و نه اصل الوهیت.
اشکال به مرحوم بروجردی و تقویت نظر آخونداولا: شما که «اله» را به معنای «معبود علی الاستحاق» میگیرد، خبر را به معنای موجود میگیرد و یا ممکن؟
اگر موجود بگیرید نفی نمیکند که استحقاق الوهیت از غیر نفی شده است.
اگر ممکن بگیرید، اثبات نمیکند که وجود اله مستحق الوهیت برای خدا را اثبات نمیشود.
بنابر گفته مرحوم بروجردی دیگر کلام آخوند مبنی بر وجود دو دلالت تطابقی و التزامی جاری نمیشود.
ثانیا: بلی اکثر عرب جاهلیت مشرک در الوهیت بودهاند و مشرک در خلق نبودهاند، لکن طائفهای به نام دهریه خالقیت را منکر بودهاند و وجوب وجود را از ذات پروردگار نفی میکردهاند و در قرآن از آنها حکایت شده که ﴿ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ﴾ .[4] [5]
پس کلمهی توحید باید معنایی داشته باشد که اعتقاد دهریه را نیز رد کند و مجرد نفی معبودیت از سوی الله کفایت نمیکند و باید دال بر اثبات واجب الوجود نیز باشد.
به عبارت دیگر اسلام یک دهری چگونه با گفتن کلمه توحید، قابل قبول است زیرا با این کلمه تنها معبودیت را از سوی الله نفی میکند اما آیا اثبات خالقیت برای الله میکند و یا خیر؟
طبق بیان مرحوم بروجردی اثبات خالقیت نمیکند.
بنابراین بهتر است همان فرمایش مرحوم آخوند را بگیریم لکن به این بیان که مقصود از «اله» همان معنای لغوی یعنی «معبود» است و مراد از «معبود به حق» وجود و ذاتی است که واجد جمیع کمالات است، و یکی از کمالات، وجوب در وجود است، پس واجب الوجود مصداق برای معبود به حق است.
البته طرقی دیگر نیز وجود دارد از مرحوم نایینی و مرحوم تبریزی که خواهد آمد.