درس خارج اصول استاد محمد مروارید
98/06/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفهوم غایت
مرحوم در محاضرات میفرماید: اگر حکم از معنای اسمی برداشت شود و بفرماید «یحرم الخمر الی ان تضطر» دو صورت دارد:
1. متعلق ذکر نشده است مانند مثال بالا.
2. متعلغ ذکر شده است: یحرم شرب الخمر الی ان تضطر.
در صورت اول، غایت قید برای حکم خواهد بود و طبق مبنای مرحوم خویی مفهوم خواهد داشت.
اما در صورت دوم مقید مجمل خواهد بود و معلوم نیست که غایت به حکم بر میگردد و یا متعلق، که نتیجه اجمال عدم دلالت بر مفهوم خواهد بود.
اشکال بر آخوندمرحوم آخوند میفرمود اگر غایت راجع به حکم باشد و حکم هم به نحو معنای اسمی آمده باشد که مثال آن «کل شی حلال حتی تعرف انه حرام» است یا «کل شی طاهر حتی تعلم انه قذر» مفهوم خواهد داشت.
اشکال این است که اگر چه در این جا مفهوم دارد حلیت و طهارت پس از حصول قید از بین میرود، لکن دلالت این قضیه بر مفهوم از جهت رجوع قید به حکم نیست، بلکه به جهت خصوصیتی در مقام است که عبارت باشد از این که عدم دلالت بر مفهوم مستلزم اجتماع ضدین است و در مثال «کل شی لک حلال حتی تعرف انه حرام» اگر مفهوم نباشد، باید با تحقق غایت که علم به حرمت است، کماکان بایستی شی حلال باشد، یعنی اگر شک در حرمت داشته باشی، حلال است و اگر علم به حرمت پیدا کردی باز هم حلال خواهد بود.[1]
و اما استشهاده (قدس سره) برواية: «كل شيء حلال حتى تعلم انه حرام ...»، فهو لا ينفع في إثبات المدعي، إذ انتفاء الحلية مع العلم بالحرمة عقلي لعدم إمكان اجتماع الحكمين المتضادين، هذا مع انه استعمال في مورد خاص علم المراد منه لا يكشف عن اطراده في مطلق الاستعمالات.[2]
در مثال کل شی طاهر نیز این چنین است.
اشکال دیگر بر مرحوم آخوند و خویی:[3] مفهوم به معنای انتفای سنخ حکم است و نه شخص آن، حال در ما نحن فیه که غایت قید برای حکم باشد اقتضا نمیکند مگر این که شخص حکم، مغیا به این غایت است، بنابراین با رفتن غایت این شخص منتفی میشود و دلیلی بر انتفای سنخ حکم نداریم: اگر گفته شود «یجب البقاء فی البلد الی آخر رمضان» دلالت نمیکند بر رفع وجوب بقاء پس از رمضان بلکه چه بسا پس از رمضان هم اقامت واجب باشد در برخی حالات، یعنی با رسیدن غایت شخص حکم منتفی خواهد شد اما انتفای سنخ حکم معلوم نیست.