< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مروارید

97/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

ادله و مسالک مثبتین مفهوم وصف

برای ثبوت مفهوم وصف به وجوهی استدلال شده است.

وجه اول؛ بنای عقلا بر دخالت وصف در حکم

عقلا افعال صادره از انسان را بر غرضی متعارف و نوعی حمل می‌کنند، تکلم نیز یکی از افعال بوده و غرض نوعی آن تفهیم و تفهم است، همچنین قیود ماخوذ در کلام بر غرض نوعی حمل می‌شود و غرض نوعی در قیود دخالت قید در حکم است و الا آوردن قید بدون دخالتش در حکم لغو خواهد بود، بنابراین ذکر «عالما» در «اکرم رجلا عالما» افاده‌ی دخالت این وصف در وجوب اکرام است و وجوب اکرام دائر مدار این وصف بوده و تنها قید برای موضوع نیست مقتضای این کلام ثبوت مفهوم برای وصف خواهد بود.

مفهوم وصف طبق این تقریب از باب بنای عقلا است و نه دلیلی لفظی، بر خلاف آن‌چه در مفهوم شرط گفته شد.

اشکال اول

فایده ذکر وصف منحصر در دخالت قید در حکم نیست تا مفهوم ثابت شود و اغراضی دیگر نیز متصور است مانند فی الغنم السائمة زکاة، قید «السائمة» چه بسا به این جهت باشد که سائل از غنم سائمه سوال نموده است لذا این‌گونه جواب داده شده است، یا شاید به این جهت است که سائمه افضل افراد غنم است و یا به جهت این‌که مصلحت برای جعل حکم برای معلوفه نیست و دیگر اغراض.

جواب

اغراض شمارش‌شده، اغراضی نوعیه که بنای عقلا بر آن قرار گیرد نیستند«إن الاغراض المذکورة لیست مما استقر بناء العقلاء علی حمل ذکر القیود علیها»، بلکه اغراضی شخصیه است.

اشکال دوم (لزوم اثبات علیت منحصره)

منکرین به مفهوم وصف پاسخ داده‌اند که این بنای عقلا تنها در مجرد دخالت این وصف در حکم است به عبارت دیگر علت برای حکم است اما صرف علیت برای مفهوم کفایت نمی‌کند زیرا در مفهوم‌گیری بایستی انحصار را نیز اثبات نمود و علیت منحصره است که سنخ حکم با آن منتفی خواهد شد، بنابراین در اثبات مفهوم وصف ناگزیر از اثبات علیت منحصره هستیم.

و عليته فيما إذا استفيدت غير مقتضية له كما لا يخفى‌.[1]

وجوه اثبات علیت منحصره

با سه وجه برای اثبات علیت منحصره تلاش شده است: وضع، انصراف و اطلاق.

وضع

آیا وصف و اوصاف وضع شده‌اند برای انحصار؟ خیر زیرا مشاهده می‌شود در غیر مفهوم کثیراما استعمال می‌شود بدون این‌که مجازیتی رخ دهد، از جمله:

    1. اگر وصفی قید موضوعی شخصی شود مانند اکرم زیدا العالم و نه رجلا عالما، انتفای عالم در این فرض به معنای انتفای موصوف یعنی زید است و در این صورت موضوع منتفی است و انتفای حکم، سالبه به انتفای موضوع است و مانند لقب خواهد بود، پس علیتی (حتی غیر منحصره) در کار نیست و مجازی نیز رخ نمی‌دهد.

    2. اگر وصفی قید برای نوع باشد مانند «و ما من دابة فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه»، «یطیر بجناحیه» صفت طائر بوده و با انتفای او طائری دیگر وجود ندارد.

    3. اگر توصیف برای شدت اهتمام باشد مانند «ایاک و الظلم الیتیم»، مقصود شخص یتیم است و از باب شدت اهتمام است و الا ظلم به همگان ممنوع است و نه تنها یتیم، در این مورد نیز مجازیتی رخ نداده است.


[1] كفاية الأصول ( طبع آل البيت )، ص: 206.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo