درس خارج اصول استاد محمد مروارید
97/11/28
بسم الله الرحمن الرحیم
اشکال به مرحوم نایینی نسبت به مولفهی سوم بود، زیرا به طور مطلق فرمودند هرگاه شرط متعدد شد، هر شرطی علت مستقله (تامه) برای جزا است.
توضیح مختار و چند مثالبایستی تفصیل قائل شد بین زمانی که جزا برای مجازات باشد چه به نحو پاداش یا کیفر و بین زمانی که برای مجازات نباشد.
مثال برای جزا به عنوان پاداشدو مثال فرضی یکی عبارت است از اینکه مولا به عبدش میگوید «من انشد بیتا فی مدح اهل بیت فاعطه درهما» و در شرطیهی دوم میگوید «من قرأ القرآن فاعطه درهما»، سپس عبد هم شعری را انشاد نمود و قرائت قرآن نمود، این دو خطاب در نزد عرف ظهور در اعطای دو درهم دارد.
در این موارد همراه با مرحوم نایینی هستیم.
مثال دوم فرضی «ان جائک زید فاعطه درهما»، «ان اکرمک فاعطه درهما»، قرینهای نیز از خارج داریم که اعطای درهم در هر یک از این دو شرطیه به عنوان پاداش عمل او است.
مثال برای جزا به عنوان کیفرهمان مثال رایج «ان ظاهرت فاعتق رقبة»، «ان افطرت فاعتق رقبة»، در این صورت کفارهی عتق رقبه به عنوان کیفر است.
البته در این قسم وقتی به احکام شرعیه مراجعه میشود تفصیلاتی داده شده است که اکنون متعرض آن خواهیم شد.
بررسی تداخل در قذفبه طور مثال در مورد «قذف»، دو صورت کلی وجود دارد:
الف) جماعتی را قذف میکند، که خود دو کیفیت دارد:
الف-الف) گاهی با یک کلام همه را قذف میکند که خود دو صورت دارد:
الف-الف-الف) گاهی در مقام شکایت همه یکصدا نزد قاضی شکایت میکنند، در این صورت یک حد بیشتر ندارد که روایتش خواهد آمد.
الف-الف-ب) و گاهی در مقام شکایت به تدریج از او شکایت میکنند، در این صورت برای هر شکایت یک حد خواهد خورد که به معنای عدم تداخل است، گویا قذف واحد او منحل به چند قضیه شده است و برای هر شکایتی، قاذف حد میخورد.
الف-ب) و گاهی جماعتی را متفرقة قذف میکند مثلا وارد جلسهای شده و تک تک افراد را جداگانه قذف میکند که خود دو صورت دارد:
الف-ب-الف) در مقام شکایت نیز متفرقة شکایت میکنند، در این صورت برای هر شکایتی حدی خواهد بود.
الف-ب-ب) در مقام شکایت، همه با هم شکایت میکنند، در این صورت یک حد خواهد خورد.[1]
مدرک تمام این صور صحیحهی حسن عطار است.
34538- 2- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ الْعَطَّارِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ قَذَفَ قَوْماً؟ قَالَ بِكَلِمَةٍ وَاحِدَةٍ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ يُضْرَبُ حَدّاً وَاحِداً فَإِنْ فَرَّقَ بَيْنَهُمْ فِي الْقَذْفِ ضُرِبَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حَدّاً. [2]
جمعیتی را یکباره قذف نموده است، امام علیهالسلام نیز حکم به حدی واحد نمودهاند، البته ناظر به صورتی است که شکایت مجتمعا باشد و ذیل روایت ناظر به جایی است که شکایت نیز متفرقة باشد به دلیل صحیحهی جمیل بن دراج:
34537- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ افْتَرَى عَلَى قَوْمٍ جَمَاعَةً قَالَ إِنْ أَتَوْا بِهِ مُجْتَمِعِينَ ضُرِبَ حَدّاً وَاحِداً وَ إِنْ أَتَوْا بِهِ مُتَفَرِّقِينَ ضُرِبَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حَدّاً.[3]
این روایت ناظر به ذیل روایت قبل است.[4]
ب) شخصی واحد را مکررا قذف میکند که خود دو صورت دارد:
ب-الف) پس از قذف اول، مقذوف شکایت میکند، به عبارت دیگر تخلل کیفر شده است، در این صورت در قذفهای پس از کیفر امام علیهالسلام تفصیلی دادهاند که در روایت ذیل آمده است.[5]
ب-ب) تخلل کیفر رخ نمیدهد، در این صورت تنها یک حد بر او جاری میشود:
34536- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ وَ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الرَّجُلِ يَقْذِفُ الرَّجُلَ فَيُجْلَدُ فَيَعُودُ عَلَيْهِ بِالْقَذْفِ فَقَالَ إِنْ قَالَ إِنَّ الَّذِي قُلْتُ لَكَ حَقٌّ لَمْ يُجْلَدْ وَ إِنْ قَذَفَهُ بِالزِّنَا بَعْدَ مَا جُلِدَ فَعَلَيْهِ الْحَدُّ وَ إِنْ قَذَفَهُ قَبْلَ مَا يُجْلَدُ بِعَشْرِ قَذَفَاتٍ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ إِلَّا حَدٌّ وَاحِدٌ.[6]
بنابراین در مجازات کیفری اینچنین نیست که به صورت مطلق دوبار مجازات میشود، روایات در این مورد مختلف است، شرب خمر و زنا نیز مانند قذف است و تفصیلاتی در این موارد نیز مطرح است، اما مثالهای غیر کیفری برای جلسهی بعد.