< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مروارید

97/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام نایینی

سخن ایشان با بیان دو امر کامل خواهد شد.

دخول وحدت جنس در محل نزاع

در امر اول به دنبال اثبات این مطلب هستند که شرط چه از نظر جنس متعدد باشد (افطار و ظهار) و چه واحد باشد (دو بار خوابیدن)، داخل در بحث خواهد بود، و بحث تنها مختص به تعدد جنس نیست.

اشکالی در این نیست که هر قضیه‌ی شرطیه، به قضیه‌ای حقیقیه رجوع می‌کند، همچنان‌که هر قضیه‌ی شرطیه به حملیه قابل رجوع است، عکس آن نیز امکان دارد، به عبارت دیگر یک معنا وجود دارد و دو گونه تعبیر.

حکم در قضیه حقیقیه منحل می‌شود، به انحلال موضوعش به احکام متعدده، اگر فرمود «الخمر حرام»، به تعداد افراد حرمت روی هر فردی از موضوع می‌رود زیرا مفروض این است که فرض وجود موضوع، فرض ثبوت حکم برای او است.

در قضیه شرطیه نیز حکم به انحلال شرطش منحل خواهد شد، زیرا ادوات شرط وضع شده‌اند برای مدخول خود را موضوع فرض و تقدیر قرار دهند.

بنابراین بین شرطیه و حملیه از جهت انحلال تفاوتی نیست، نتیجه‌ی این سخن این‌که اگر شرط ما حقیقتا یک چیز بود مانند نوم اما وجودا متعدد بود، باز هم داخل در بحث است زیرا به تعداد افراد نوم، حکم منحل خواهد شد و فرقی ندارد که بگوید یجب الوضوء بعد النوم، یا اذا نمت فتوضأ.

لذا این مورد نیز داخل در بحث است و لو دلیل خارجی آمده و تداخل را رسانده است.

اما زمانی که جنس مختلف است برای دخول در بحث نیازمند به انحلال نیستیم، زیرا خود شرط‌ها متعدد است.

بنابراین اگر حکم از نظر جنس متعدد بود، از ظهور هر یک از این دو جمله‌ی شرطیه استفاده می‌شود که هر کدام دو شرط در ترتب جزا مستقل است.

عدم تعلق حکم به صرف الوجود

این‌که مرحوم آخوند فرموده اجتماع مثلین می‌شود و اجتماع مثلین زمانی است که دو طلب به صرف الوجود تعلق گیرد، این سخن را با چه مبنایی بیان کرده‌اید؟

هیچ موجبی برای اخذ صرف الوجود در متعلق طلب نداریم، نه مدلول هیئت است و نه مدلول ماده.

ماده مانند «ع‌ت‌ق» تنها برای نفس ماهیت (مفهوم) وضع شده است.

هیئت نیز تنها دلالت بر طلب ایجاد ماده و نقض عدم ماده، دلالت می‌کند.

البته در مقام امتثال منطبق بر اولین وجود (صرف الوجود) است، اما در مقام جعل وقتی می‌گوید «اعتق» نگفته است که صرف الوجود عتق مطلوب من است.

بنابراین دالی بر تعلق حکم بر صرف الوجود نداریم.

نتیجه این‌که طلب در مرحله سابق بر طلب بر صرف الوجود وارد نشده است، بلکه پس از ورود طلب، در مرحله‌ی امتثال، امتثال با صرف الوجود انجام می‌پذیرد.

بنابراین اگر دو طلب به طبیعت واحده تعلق گرفت، هر بعث، مبعوث‌الیه جداگانه‌ای را می‌طلبد، بنابراین اجتماع مثلینی وجود ندارد.

ایشان در ادامه می‌فرماید تاکید را نیز نمی‌توان برداشت نمود؛ اگر مولا دو مرتبه فرمود اذا نمت فتوضا، نمی‌توان حمل بر تاکید نمود.

بنابراین اگر فرض شود جمله‌ی شرطیه در انحلال، ظهور داشته (در فرض وحدت جنس)، یا تعدد شرطیه فی نفسها فرض شود (جنس‌ها متعدد باشد) ظهور قضیه در تعدد حکم نیز خواهد بود و نتیجه‌اش اجتماع مثلین نیز نخواهد بود.

خلاصه: قضیه‌ی شرطیه در انحلال حکم به انحلال شرط ظهور دارد، تعلق طلب به شیئی مقتضی تعدد مبعوث‌علیه نیز می‌باشد، اجتماع مثلین نیز لازم نمی‌آید، یکبار شارع اعتبار نموده که اگر خوابیدی وضو بگیر، دوباره نیز می‌گوید.

پس نیازی به قید «مرة اخری» نیست و انحلال بی‌نیاز کننده است.[1]

این‌ها خلاصه‌ی کلام مرحوم نایینی است.

 


[1] محاضرات ج5 ص118.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo