درس خارج اصول استاد محمد مروارید
97/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
کلام در تداخل اسباب و مسببات بود، دو مطلب در جلسهی قبل گفته شد، یکی توضیح محل بحث، و دیگری تحریر محل نزاع، مطلب سوم نقل اقوال و نظریات در مساله است.
اقواللکن مقدمتا نکتهای را باید گفت که در درک اقوال موثر است: جایگاه بحث از تداخل مسببات کجاست؟
اگر قائل به عدم تداخل اسباب شده و هر سبب، موجب مسببی شمرده شود و دو واجب جمع شود، در این صورت بحث از تداخل مسببات پیش خواهد آمد.
مثال: هم ظهار اتفاق افتاده است و هم افطار، هر کدام وجوب عتق رقبه را مقتضی است، آیا در مقام امتثال میتوان تنها یک رقبه را آزاد کرد و موجب اسقاط هر دو واجب نیز باشد؟
کفایت یک عتق به معنای تداخل مسببات بوده و لزوم عتق دو رقبه به معنای عدم تداخل است.
لکن اگر در بحث تداخل «اسباب» قائل به تداخل و وجوب یک واجب شدیم، دیگر بحث از تداخل مسببات بیمعنا است زیرا تعدد مسببی وجود ندارد تا تداخل فرض شود.
مشهورعدم تداخل اسباب و عدم تداخل مسببات؛ لذا گفتهاند اگر آیهی سجدهدار را مکرر قرائت نمود و سجدهای نیز ننموده چند سجده واجب میشود، همچنین در مقام امتثال نیز چند سجده لازم است، در نماز آیات نیز چنین حکمی دارند.
شیخ طوسی[1] و محقق نراقی
اگر آیهی سجده متعددا قرائت شد، پس اگر برای قرائت اول سجده نمود و بعد از آن قرائت تکرار نموده (تخلل امتثال و سجده) بایستی سجده را نیز تکرار کند، لکن اگر سجدهای تخلل نکرد، یک سجده کفایت میکند به جهت قول به عدم تداخل.
لو تعدّدت قراءة موضع السجدة فلو تخلّل بينها السجود يتكرر السجود قطعا.و لو لم يتخلل فهل تكفي سجدة واحدة للجميع أم لا؟.الظاهر: نعم، لما بيّنّا في موضعه من تداخل الأسباب.و قيل: لا، لأصالة عدم التداخل «4»، و هي ممنوعة. و لصحيحة محمّد المتقدمة في صدر المسألة «5»، و هي غير دالّة.[2]
وقتی قائل به تداخل اسباب شده باشند، طبیعتا تداخل مسببات نیز بیمعنا است زیرا تعدد مسبباتی وجود ندارد.
برخی؛ تفصیل بین سبب و مسبباصل در اسباب عدم تداخل و در مسببات تداخل است.
ابن ادریس؛ تفصیل بین وحدت جنس شرط و تعدد آناگر گفته باشد ان جائک زید فاعطه درهما، ان جائک زید فاعطه درهما، در اینجا اصل تداخل اسباب است، اما اگر افراد شرط از جنس واحد نبودند مثلا ان جائک زید فاعطه درهما و ان سلم علیک فاعطه درهما، در این صورت اصل عدم تداخل هم در اسباب و هم در مسببات است.
قلنا: إن كانت المرات من جنس واحد، فمرّة واحدة يجب سجدتا السهو، مثلا تكلم ساهيا في الركعة الأوّلة، و كذلك في باقي الركعات، فإنّه لا يجب عليه تكرار السجدات، بل يجب عليه سجدتا السهو فحسب، لأنّه لا دليل عليه، و قولهم عليهم السّلام: من تكلّم في صلاته ساهيا يجب عليه سجدتا السهو، و ما قالوا دفعة واحدة أو دفعات.فأمّا إذا اختلف الجنس، فالأولى عندي بل الواجب، الإتيان عن كلّ جنس بسجدتي السهو، لأنّه لا دليل على تداخل الأجناس، بل الواجب إعطاء كلّ جنس ما تناوله اللفظ.[3]
پس این مساله سابقهی طولانیای دارد.
فخر المحققین؛ تفصیل بین معرف و موثرحکم به تداخل و عدم تداخل اسباب وابسته به بنای ما در این دارد که اسباب شرعیه را معرف میدانیم و یا موثر و علل حقیقیه.
معرف: علت امری واحد داشته و آنچه در لسان شارع آمده تنها مشیر و معرف آن علت هستند و خود هیچ نقشی در حدوث وجوب ندارند، اگر اسباب شرعیه را معرفات دانستیم، قائل به تداخل اسباب خواهیم شد زیرا شروط مذکورهی متعدده تنها معرفاتی بوده برای علت واحده، پس تنها یک سبب نیست، وجهی ندارد به تعدد حکم معتقد شیم.
موثر و علل حقیقیه: در این صورت قائل به عدم تداخل خواهیم بود زیرا معلول وقتی علتش متعدد شد، خود آن نیز متعدد میشود.
أقول: ذهب الشيخ في المبسوط الى التداخل مطلقا لتعلق وجوبهما على السهو من حيث هو هو و الأمر المعلق على شرط أو صفة لا يتكرر بتكررها الا بدليل خارج و ليس.و ذهب ابن إدريس إلى التداخل في المتفق لا المختلف.قال المصنف كل واحد سبب تام مع الانفراد فكذا مع الاجتماع لانه لا يخرج الحقيقة عن مقتضاها و لاستلزام التداخل خرق الإجماع أو تخلّف المعلول عن علته التامة لغير مانع أو تعدّد العلل التامة مع تشخّص المعلول أو الترجيح من غير مرجح أو عدم تساوى المتساويات في اللوازم و الكل محال، و التحقيق انّ هذا الخلاف يرجع الى ان الأسباب الشرعية هل هي مؤثرة أو علامات.[4]
در این جهت بایستی دو اصل را تاسیس نمود: عملی، لفظی.