< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمد مروارید

97/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه 34 چهارشنبه 7/9/97

استدراک؛ اشکالی از شهید صدر به تعریف آخوند

تا همین‌جا که تعریف آخوند را ذکر کردیم، شهید صدر اشکالاتی دارد که از باب نمونه یکی را ذکر می‌کنیم.

اگر مولا امر کرد، مدلول التزامی آن این است که آمر، ماموربه را دوست دارد، حال آن‌که «حب الآمر للفعل» از مفاهیم نیست.

همچنین مدلول التزامی نهی، بغض ناهی نسبت به منهی‌عنه است اما «بغض الناهی عن الفعل» مفهوم نیست.

همچنین مدلول التزامی طهارت متنجس به وسیله‌ی آب، طهارت نفس آب است .

تعریف قدما

آخوند در ادامه تعریف قدما از مفهوم را بیان می‌کند.

حاجبی: منطوق «ما دل علیه اللفظ فی محل النطق» و مفهوم نیز «ما دل علیه اللفظ لا فی محل النطق»

تفسیر عضدی: مقصود از «فی محل النطق» یعنی منطوق حکم برای مذکور است، و مقصود از مفهوم، حکمی است برای غیر مذکور.

آخوند: با تغییری تعریف ما نیز همین تعریف است؛ صحیح آن است که مفهوم را حکمی غیر مذکور بدانیم و نه حکمِ غیر مذکور.

فصح أن يقال (إن المفهوم إنما هو حكم غير مذكور لا أنه حكم لغير مذكور) كما فسر به.[1]

اشکال تفسیر عضدی: این تعریف مفهوم شرط را نمی‌گیرد، زیرا در «ان جائک زید فاکرمه»، موضوع زید است و همین زید موضوع حکم مفهوم است، پس مفهوم حکمی برای غیر مذکور نیست.

آیت‌الله خلخالی در تقریرات درس مرحوم خویی: این اشکال مردود است زیرا موضوع در قضیه مفهومیه، «زید» نیست بلکه «عدم مجیء زید» است، بنابراین این تعریف از جهت شرط، جامع است.

لکن اشکال تنها این نیست و قابل دفع هم نیستند و لذا مرحوم خویی نیز به دیگر اشکالات نپرداخته‌اند.

ثانیا مفهوم غایت را هم نمی‌گیرد، مثلا در «ثم اتموا الصیام الی الیل» منطوق این است که تا قبل لیل، شرب و اکل نکنید و مفهوم این است که ما بعد است اشکال ندارد که شرب داشته باشد، موضوع در این‌جا «لیل» است که در کلام ذکر شده است.

البته به لقب نقض نمی‌شود زیرا موضوع در مفهوم «زید کریم» «غیر زید» است که مذکور نیست.

این تعریف مانع اغیار نیز نیست، مانند فسأل القریه که به معنای «فسأل اهل القریه» است و موضوع ذکر نشده است اما به آن مفهوم نمی‌گوییم بلکه مجاز در حذف است، همچنین در بحث اقل حمل که به مجموع دو آیه فهمیده می‌شود و موضوع ذکر نشده است.

مرحوم آخوند تسامحی دیگر نیز مرتکب شده‌اند و این‌که مفهوم را «حکم» دانسته‌اند حال آن‌که مفهوم «انتفای حکم» است.

لذا برخی مبتدین دچار اشتباه می‌شوند و مثلا مفهوم «ان جائک زید فاکرمه» را «ان لم یجئک فلا تکرمه» در حال که مفهوم «فلا یجب اکرامه» است زیرا «لا تکرمه» خودش حکم است البته حکم سلبی.

تمام این اشکالات زمانی است که تفسیر عضدی برای حاجبی را بگیریم اما اگر خود تعریف حاجبی را اخذ کنیم «المفهوم ما دل علیه اللفظ لا فی محل النطق» این اشکالات وارد نمی‌شود.

آیا برای دفع این اشکالات قبل راهی وجود دارد؟ برای پاسخ توضیحی می‌آید.

دلالات مفهومیه دلالات لفظیه بوده و مفاهیم لازمه‌ی بالمعنی الاخص برای مدلول تطابقی است، حال دلالت اقتضا، تنبیه، اشاره داخل در چه قسم از دلالات است؟

پاسخ: گاهی مدلول مقصود می‌باشد و گاهی خیر، اگر مدلول مقصود باشد گاهی صدق و صحت عقلی یا شرعی متوقف بر آن مدلول است و گاهی خیر.

اگر مدلول مقصود نباشد برای متکلم به آن دلالت اشاره گویند مانند استفاده‌ی اقل حمل که از دو آیه برداشت می‌شود.

حال اگر مقصود باشد، و صدق کلام عقلا متوقف بر آن مطلب باشد، دلالت اقتضا خواهد بود مانند «و اسال القریه» که صحت از نظر عقل متوقف بر آن مطلب است.

و اگر صدق کلام عقلا متوقف بر مدلول باشد باز هم دلالت اقتضاء است مانند «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» که مقصود آثار ضرر است و الا خود ضرر امری تکوینی و غیر ممتنع است.

پس دلالت اقتضا این است که صدق عقلی و یا شرعی متوقف بر تقدیر باشد.

اما اگر صدق کلام بر آن محذوف متوقف نباشد به آن تنبیه یا ایماء گفته می‌شود مانند کسی که از معصوم علیه‌السلام سوال پرسید با همسرم در روز ماه رمضان هم‌بستر شدن، معصوم علیه‌السلام در جواب فرمودند کفاره بده.

در این‌جا استفاده می‌شود که وقاع در رمضان، ظرف برای کفاره است.

سوال: آیا تعریف مفهوم، این موارد را می‌گیرد؟

جواب: در تمام این موارد این‌چنین نیست که به مجرد شنیدن این نکات به ذهن رسد و لازم بالمعنی الاخص باشد، بلکه مثلا در دلالت اقتضا نیازمند ضم مقدمه‌ای از خارج است تا کلام حکیم، صحیح باشد.


[1] كفاية الأصول ( طبع آل البيت )، ص: 193.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo