درس تفسیراستاد مروارید
90/12/10
بسم الله الرحمن الرحیم
ازبحث نکاح بیرون میآییم وبحث آیات طلاق (روافع النکاح) را بیان میکنیم و آیات کریمه ای که در رابطه با طلاق وارد شده است با ترتیب موضوعی دسته بندی میکنیم.
شرایط طلاق (روافع نکاح):
مناسب این است که بحث اول را درشرایط طلاق مطرح کنیم (ما یعتبر فی صحه الطلاق ) از قبیل : زمانِ طلاق، حضورشاهدین در طلاق و آنچه که در آیات کریمه در رابطه با شرایط طلاق مطرح شده است چون بعضی از جهات هستند که در آیات به آنها تصریح نشده است اما عرف عقلا و روایات به آنها دلالت دارند و اما در کتاب به آن تصریح نشده، مثل این که طلاق نیاز به لفظ خاص و انشاء دارد که این مطالب مستفاد از سنت و عرف با امضای شارع است و از این قبیل زیاد داریم .
زمان صحت طلاق :
اما بعضی از شرایط است که در آیات کریمه آمده است طبیعتا ما همان ها را بیان میکنیم، فعلا یکی از مباحث در شرایط طلاق که از آیات کریمه استفاده میشود زمان طلاق است که طلاق در چه زمانی واقع میشود؟ منظور از زمان، شب و روز نیست نسبت به مطلقه یا شرایط مطلقه، شرایط زنی که باید طلاق داده شود باید در زمان خاصی باشد که طلاق صحیح باشد؟ بعبارت دیگر مقصود از شرط زمان شرط مطلقه است .
مثلا زمان طهر و حیض طلاق صحیح نیست، این شرایط به احوال زن بر میگردد که از شرایط طلاق است، آیه ای که در ارتباط با این جهت است: آیه 1سوره طلاق است :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا ( الطلاق : 1 )
البته بعد از زمان طلاق، احکام مطلقه است که از بحث ما خارج است گرچه بطور مختصر اشاره ای به آن مینماییم، فعلا در صدر آیه ی کریمه بحث داریم .
زمانی همسرانتان را طلاق دهید که آنها در عده طلاق باشند، وقتی که در آن زمان طهر زن متصل به عده باشد یعنی در طهر غیر مواقعه، در وقتی که عده شروع میشود آنها را طلاق بدهید در وقتی که بعد از طلاق بلافاصله عده شروع شود .
لِعِدَّتِهِنَّ: گفته اندکه این لام در لِعِدَّتِهِنَّ لام توقیت است، بیضاوی در تفسیرش گفته است که:
اللام الداخل علی الزمان و نحوه التوقیت، یعنی طلاق بدهید در وقت عده در زمانی که عده شروع شود، از این آیه استفاده کردهاند که طلاق باید در حال طهر باشد، و طهر هم باید طهر غیر مواقعه باشد، چون اگر در وقت حیض واقع شود این وقت عده نیست، در آن زمان زن نمی تواند عده نگه دارد چون عده ی زن عبارتست از سه طهر که با ضمیمه کردن آیه ی دیگر به این مطلب میرسیم : وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ
[1]
در این آیه سه قرء بمعنی سه طهر است بحسب روایات فقهای عامه هم قرء را بمعنی طهر معنی کردهاند، از فقهای عامه تنها ابوحنیفه قرء را بمعنی حیض گرفته، لذا طبق نظر اکثر عامه و اتفاق امامیه عده ی زن سه پاکی است و طلاق باید وقتی واقع شود که عده شروع شود، فطلقوهن لعدتهن .
در بعضی از روایات معتبره ما که در ذیل آیات کریمه وارد شدهاند این آیه را توضیح دادهاند، در آیه مطرح شده و در توضیحش طلقوهن لعدتهن را مطرح کردهاند مثل روایت کافی، تفسیر برهان در ذیل این آیه کریمه در ذیل طلاق چنین آوردهاند :
قال زراره فقلت لابی جعفر(علیه السلام) فسر لی طلاق العده و طلاق السنه، حضرت اول طلاق سنه را توضیح دادند :واما طلاق العده التی فقال الله تعالی فطلقوهن لعدتهن، فاذا اراد الرجل منکم ان یطلق کان یطلق امراته طلاق العده، فینتظر حتی تحیض و تخرج من حیضها ثم یطلقها .
طلاق عده این است که صبر کنند که زن حایض شود و از حیض خارج شود و بعد که از حیض خارج شد یطلقها تطلیقهً من غیر جماعٍ، اگر زن پاک شد و مباشرتی واقع نشد بعد طلاق واقع شود فیشهد شهاده عدلین و یراجعها من یومه ذلک ان احق او بعد ذلک .
بعد حضرت میگوید که این خصوصیت طلاق عده است که اگر به این نحوه واقع شد در طهر غیر مواقعه، اگر در طهر واقع شد مرد حق دارد به زن رجوع کند، اگر رجوع کرد حکمی بر آن مترتب نمی شود و... طلاق عده به این صورت مطرح است که از این طلقوهن بعدتهن استفاه میشود که طلاق باید در طهری باشد که در آن مواقعه صورت نگرفته است .
سوال:
اما آیا از آیه ی کریمه استفاده میشود که طهر هم باید غیر مواقعه باشد؟
جواب :
این چنین توضیح داده میشودکه ظاهر این است که عده عبارتست از سه طهر که در آن سه طهر مواقعه صورت نگرفته باشد چون اگر در یکی از این طهر ها مواقعه صورت گرفته شود، آن مواقعه رجوع میشود دوباره زن بودن همسرش برمی گردد، پس وقتی میتوانیم بگوییم زن عده نگه داشته است که سه طهر از او بگذرد و در بین این طهرها هم مباشرتی صورت نگرفته باشد چون بمجردی که شوهر در یکی از این طهر ها رجوع کند دوباره ازدواج بر میگردد به حالت قبل از طلاق، اما اگر رجوعی صورت نگرفت و عده تمام شد بعد زن میتواند با شوهر دیگری ازدواج کند، این عده ای که صبر کرد و بعد از آن میتوان ازدواج کند این عده عبارتست از مجموعه طهرهایی که: لم یواقع ها، و الا اگر این عمل انجام نشده باشد زوجیت بر میگردد، کما اینکه اگر زن در حیض باشد عده صدق نمی کند و طلاق باطل است . ایا م عده سه پاکی است که در آن پاکیها مباشرتی واقع نشده باشد و الا زوجیت شوهر اول بر میگردد.
بعد میگوید که فطلقوهن لعدتهن، طلاقی دهید که همسرتان در طهر باشد و مواقعه صورت نگرفته باشد که اگر مواقعه واقع شد این دیگر عده حساب نمی شود و اگر در عده مواقعه صورت گیرد عده محقق نمی شود چون باید طهر غیر مواقعه باشد تا طهر صدق کند، و باید عده متصل باشد و استظهار میشود استظهار عده، بعد که حیض تمام شد و طهر حاصل شد بعد طلاق میتواند بدهد .
باید دو طهر کامل بعد از طهر طلاق زن داشته باشد تا عده اش تمام شود و طهر اول از وقتی که طلاق داده شد حساب میشود بشرطی که قبلا مواقعه صورت نگرفته باشد، این مطلب را از جمع بین آیات استفاده کردیم .
تفاوت اهل سنت با امامیه در عده طلاق :
در بین عامه مذهب اصحاب ما که همین است، طهرهایی موصوف به صفت عده میشوند که در آن مواقعه نباشد، شافعی هم همین نظر را قائل است اکثر فقهای عامه هم گفتهاند که لازم است طلاق در طهر غیر مواقعه باشد اما اختلافشان با امامیه این است که امامیه طلاق در طهر مواقعه یا حیض را باطل میداند اما شافعی گفتهاند که این طلاق صحیح است اما کار حرام است و حمل بر وجوب تکلیفی میکنند نه حکم وضعی این اختلاف است و استدلال هم کردهاند که گفتهاند که از طلقوهن لعدتهن استفاده ی شرطیت نمی شود و بعد به یک روایت استدلال کردهاند (در روایات ما این روایت را بحث کردهاند که یا سندش خدشه دارد و یا اینکه اهل سنت مفهوم را بد فهمیدهاند در بسیاری از استدلالاتشان یا توجه نداشتهاند که چطور معنی کنند و از نظر فقهی برتری فقهی اهل بیت را میرساند و ریاست علمی اهل بیت را میرساند غیر از ریاست سیاسی است که دو بخش است که هر دو ی آنها اثبات میشود در هر حال اینجا از جاهایی است که مکرر از روایات طرق عامه ذکر شده است اما در کتب عامه هم عام نیست در این که طلاق را باطل میدانند مثل ابن بیّن و جوزی و ... اینها علمی بحث کردهاند و با سایر عامه مخالفت کردهاند و روایت عبدلله بن عمر را مطرح کردهاند و در موردش صحبت کرده ا ند، شیعه هم مباحثی در این خصوص وارد کرده است مثلا در وسایل الشیعه کتاب طلاق ج 22 باب هشتم، روایت سعید اعرج)
عبدالله ابن عمر برای طلاق همسرش نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمد .سمعت ابا عبدالله (علیه السلام) یقول طلق ابن عمر امراته ثلاثا و هی حائض و سال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امرُهُ، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در پاسخ فرموند که :ان یراجعها، یعنی طلاقت صحیح نیست، فقلت ان الناس یقولون انما طلقها واحدهً و هی حائض، مردم میگویند که یک بار طلاق داده و در حال حیض و بعد به پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) امر به رجوع کرده اند؟
و رجوع را معنی میکنند که وقتی که طلاق داد در حال حیض
حضرت امر به رجوع کردند یعنی در عده رجوع کن، یعنی طلاق درست نیست،
و لکن طلقها ثلاثا فامره رسول الله بان یراجعه، ان شئت فامسک و ان شئت فطلق .
خلاصه صورت این طور بوده است که او سه طلاقه کرده همسرش را اما حضرت به او فرمودند که برو رجوع کن اگر خواستی رجوع کن یا اگر نخواستی بعد طلاق بده .
روایت محمد ابن مسلم :
قال ابو جعفر (علیه السلام) من طلق ثلاثا فی مجلس علی غیر طهر لم یکن شیئا. فانما الطلاق، الذی امر الله عزوجل به، فمن خالف فلم یکن له طلاق، و ان ابن عمر طلق امراته ثلاثا فی مجلس فامره رسول الله بان ینکحها و لا یعتدّ بالطلاق .
اگر کسی زنش را در یک مجلس طلاق بدهد چیزی حساب نمی شود .
اما سنی ها یراجعها را معنی میکنند که طلاق دادی و طلاقت صحیح اما حق رجوع داری، اما تذکر به اشتباه سنی ها است . در هر حال منظور این است که خود آیه مطرح است که طلقوهن بعدتهن،
سوال :
از کجا شرطیت استفاده میشود ؟
جواب :
این بحث در اصول است وقتی که امر به عقود و ایقاعات میشود این انصراف از وجوب تکلیفی است، طلاق دادن که واجب نیست! مقصود این است که ارشاد به شرطیت است وقتی که طلاق بدهید که شروع در عده کنند، وقتی که مولی در مقام بیان حکم است و در حال بیان حکم عقدی است روایت اهل بیت است لذا از آیه به همین نحو استظهار میشود که یک حکم در مسئله این است اما بعضی از عامه هم با ما هم نظر هستند اما بعضی دیگر مخالفند.
[1] وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( البقرة : 228 )