درس تفسیراستاد مروارید
90/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
[1]
دنبالهی آیهی کریمه را که عرض کردیم که سه چهار فرازش برای حجاب است و ابتدای آیه بحث نظر است که اشاره خواهیم نمود :
قبلا گفتیم که لایبدین زینتهم الا لبعولتهن ،این بقرینهی صدر ،مقصود زینت غیر ظاهر است ،زینت ظاهر که استثناء شده مثل صورت و کفین، جملهی دیگری که قبل از این است را تکرار میکنیم که:
َلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ
زنها خمارهاشان را بر گریبانهایشان بزنند .آنچه در برخی روایات ذکر شده که در
[2]
آمدهاست :
روایت 4در کافی است که نقل میکند از سندی از سیف بن عمیره عن سعد الاسکاف عن ابی جعفر (علیه السلام)که روایت معتبری است اما نیاز به مراجعه دارد :
قال استقبل شابٌ من الانصار امراهً بالمدینه .
جوان انصاری مواجه با یک زنی در مدینه شد ،و کان النساء یَتَغَنَّعنَ خلف آذانهن ،زنها عادت داشتند که مقنعه را پشت گوش میانداختند طوری که گردن و گوشهایشان ظاهر شد ،فنظر الیها و هی مقبله ،فلما جازت ،نظر الیها ، دخل فی زقاقٍ قد سماه ببنی فلان فجعل ینظر خلفها واعترض وجهه ....فشق وجهه .
هنگام عبور زن هی به او نگاه میکرد تا آن زن وارد یک کوچه شد و مرد به پشت سرش هم نگاه کرد اما متوجه شیشه یا استخوانی که از دیواری بیرون زده بود نشد و در صورتش جراحتی ایجاد شد و او برای گلایه از زن پیش امام باقر (علیه السلام)رفت:و امام فرمودند: در زمان رسول الله شخصی نزد ایشان رفتند و در رابطه با نامحرمان صحبتی داشتند و این آیه توسط جبرئیل نازل شد که :
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ
[3]
در این آیه کریمه (سوری نور) در حقیقت و وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ مقنعه را پشت گوش نصب نکنند بلکه در گریبان نصب کنند .آیه دلالت دارد که بازگذاشتن گردن و گوش شرعا جایز نیست و زنان به پوشاندن آنها مامورند ،و از جهت ترخیص صورت استثناء میشود . اگر ستر صورت واجب بود باید توضیحی داده میشد که نصب خمر بر گریبان تنها واجب نیست بلکه باید نقاب هم بزنند اما چنین امری اینجا نشدهاست .و این دلالت دارد بر اینکه واجب نیست این کار صورت گیرد.
بین تودهی مردم متعارف نبوده که گردن و گوش را بپوشانند اما همین مطلب(پوشاندن گردن و گوشها) در بین اشراف مرسوم بودهاست اما آیه برای شعر و گردن و ... آمده که پوشیده شود .
در تفسیر مجمع چنین آمدهاست که :
و الخمر :المقانع جمع خمار ،و هو قطاع راس المراه، المنسد علی جیبها و اُمِرنَ بالقاءِ المقانع علی صدورهن تقطیهً لنهورهن .
قیل که :انهن امرن بذلک لیسترن شعرهن و قرطهن باعناقهن .که موها و گردنها و گوشواره هایشان پوشیده شود .
در کنزالعرفان :
و المراد بضربها ،اسدادها علی الصدر و العنق ستراً لهما و تغییرا لعاده الجاهلیه و فی لبس المخانق مع کشف الصدر و ما فوقه .
عادت جاهلیت چنین بوده که گردنبند را میپوشیدند و سینه و گردن مکشوف بوده که در آیه امر به پوشیدن شدهاست .جیب بمعنی گریبان است .
ادامهی آیه :
وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ
روشن است که بر بعل و اب و پسر شوهر ،و برادران و فرزندان برادران و خواهران ،از جمله مستثنیات هستند اما اینکه زنها میتوانند از زنهایشان (أَوْ نِسَائِهِنَّ) ستر نکنند ،معنی چیست ؟
ظاهرا بمعنی زنهای مسلمان است که زن مسلمان از زن مسلمان لازم نیست حجاب و ستر نمایند.کنایه از این است که در مقابل زنهای یهود و نصارا و کفار باید حجاب را مراعات کنند .
در روایتی هم بدین مطلب اشاره شدهاست ، در
[4]
باب عدم انکشاف المراه، صاحب وسائل از کافی نقل میکند که از ابی عبد الله (علیه السلام)ذکر کردهاند :
قال لا یبنغی للمراه ان تنکشف بین یدی الیهودیه و النصرانیه فان هن یصفن ذلک لازواجهن ،که تعبیرش بخاطر حکمت است ،گاهی وقتها برای محرمات لا ینبغی بکار میرود ،لا ینبغی بمعنی : لا یمکن لا یتیسر ،شیئ غیر ممکن را میگویند لا ینبغی که این معنی ،بحث دقیق لغوی اش است .
در خیلی از ابواب مثلا در رباج که حرمتش مسلم است تعبیر لا ینبغی بکار رفتهاست اینکه از این تعبیر به کراهت کنیم اصطلاح است اما به حسب لغت لاینبغی برای حرمت است مگر قرینه ای باشد.
در نساءهن هم به نساء مومنات معنی کرده اند.
در مجمع بطور مسلم گفته که لا یحل لها ان یتجردن لیهودیهٍ او نصاریهٍ او مجوسیهٍ.
ادامهی آیه :
أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ
از جمله مستثناهایی که ستر زن در مقابل آنها جایز نیست ،آن افرادی هستند که ملک یمین اند، رقّ هستند ،یعنی بحث است که بنده یا کنیز ،کسانی که تحت رقیت این زنها هستند اشکال ندارد که این زنها از آنها ستر نکنند ،او ماملکت ایمانهن، اختلاف در تفاسیر است که مقصود از ملک یمین ،شامل عبد و کنیز میشود .زن حر و آزاد لازم نیست از بنده اش رو بپوشاند ،که قول شافعی هم همین است ،البته صورت و گردن و متعارفها ،از این حکم مستثنی هستند .
سعید بن مصیب و جمع دیگری قائلند که مراد از این آیه خصوص کنیز است ،می خواهند بگویند که کنیز ولو کافر هم باشد ولو کنیزش باشد اشکال ندارد ،استثناء از نسائهن ،مثلا از جملهی قبل استفاده میشد که زنان مسلمان باید از زنان کافر ستر خود را سترکنند و فقط از زنان مسلمان میتومانند خودشان را نپوشانند ،زنان کافر چه آزاد باشند و لو چه کنیز باشند باید از آنها روگرفت اما در این آیه میگوید که کنیزان استثناء شدهاند و زنان مسلمان لازم نیست که از زنان کنیز کافر رو بگیرند از باب ملک یمین استثناء شدهاست که این مطلب را برخی گفتهاند ،همچنین در کنز العرفان گفته شده که این کنیزها تحت رقیت هستند که شوهر ندارند که بروند و برای شوهرانشان تعریف نمایند و لازم نیست که از آنها ستر نمایند .
بحسب روایات ما ،روایات در اینجا مختلف هستند که چند روایت داریم که دال بر این است که عبد محرم است با مولی اش ،زن حره لازم نیست از عبدش ستر نمایند ،البته گفته شده که حمل بر تقیه میشوند .
روایت بن عمار
[5]
قلت لابی عبد الله (علیه السلام):المملوک یری شعر مولاته و ساقها؟ قال لا باس، (تبعا بدون شهوت است)
روایت قاسم صیقل :کتبت الیه ام علی ،(امام هادی یا امام جواد (علیه السلام))تسئل عن کشف الراس بین یدی الخادم ،(مقصود مملوک است)، و قالت له ،ان شیعتک اختلفوا علیَّ .(در این مسئله)فقال بعضهم لا باس و قال بعضهم لا یحل، فکتب علیه السلام ،سالتَ عن کشف الراس بین یدی الخادم، لا تکشفی راسک بین یدیه فانّ ذلک مکروه. اینکه مکروه به چه معنی است ،حرمت است یا کراهت ؟بحث است .
روایت دیگری
[6]
،عن معاویه ابن عمار قال: کنا عند ابی عبد الله نحلا من ثلاثین رجلا ،در خدمت حضرت حدود سی نفر بودیم ،اذ دخل ابی فرهب به ،فقال (علیه السلام) له هذا ابنک ؟قال نعم ،گمان میکند که اهل مدینه کاری میکنندکه حلال نیست که زن قرشی و هاشمی سوار میشد و قرار میداد دستش را بر سر غلام سیاهش و دو ذراعش را به گردن مملوکش قرار میدهد و سوار میشود و امام (علیه السلام)فرمود که :اما تقرا القرآن ،بلی ،اقرا هذه الآیه :
لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آَبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا
[7]
ثم قال لاباس ان یری المملوک، الشعر و الساق ،در این حد اشکال ندارد اما اگر بخواهد کشف مطلق کنت صحیح نیست و روایات دیگری هم هست که دال بر این مطلب هستند .
بعضی روایت هست که :
لایحل للمراه ان ینظر عبدها الی شیئٍ من جسدها الا الی شعرها غیر متعمدٍ لذلک.
که فقط موها آن هم غیر متعمد باشد اشکال ندارد.
بحسب فتوا نوعا این روایات مجوزه را حمل بر تقیه کردهاند .
[1] ( النور : 31 ).
[2] وسایل ج 20 باب 104 از مقدمات نکاح ص 192.
[3] ( النور : 30 )
[4] باب 98وسائل ج 20 ابواب مقدمات نکاح و آدابش ،ص 84
[5] باب 124 ج 20 ص 223
[6] روایت 5 این باب
[7] ( الأحزاب : 55 )