موضوع: تمایز علوم / تعریف علم اصول / مباحث الفاظ- جلسه 114
کلام در این بود که تمایز علوم به چیست که چهار نظریه را بیان کردیم:
نظریه اول: مشهور
نظریه دوم: صاحب کفایه
نظریه سوم: مرحوم امام در تهذیب
نظریه چهارم: مرحوم آقای بروجردی
هر یک از این نظریات برای تمایز علوم مطلبی را فرموده بودند که بیان شد.
نظریه پنجم: مرحوم آقای خویی در محاضرات[1] در مسئله تمایز علوم می فرمایند: تمایز علوم نه به موضوعات است که مشهور می گویند و نه به اغراض است که آخوند می گویند. یعنی اطلاق کلام هر دو ناتمام است. چون تارة از تمایز از علوم این اراده می شود که تمایز در مقام تعلیم و تعلم است تا محصِّل بتواند اقتدار پیدا کند بر تمییز هر مسئله ای و بداند که آیا مسئله اصولی است یا فقهی و یا نحوی.
و تارة تمایز در مقام تدوین است، یعنی بدانیم داعی و سبب اینکه مدوّن این علم، این مسائل را تحت عنوانی در خود جمع کرده است، مدوّن این علم، چرا این مسائل را تحت یک عنوان جمع کرده است؟ مدوّن علم نحو چرا هزاران مسئله متفاوت، صدها قضیه متباین را تحت عنوان علم نحو جمع کرده است و آنها را تحت علم واحد قرار داده است و برای چه غرضی بوده است؟
به عبارت دیگر، به چه غرضی برای آنها یک علم تدوین کرده است به نام علم نحو، علم صرف، فقه یا اصول.
پس ما دو نوع یا دو قسم داریم:
قسم اول: این قسم تمایز در مقام اول است، یعنی تمایز در مقام تعلیم و تعلم است، می تواند از ناحیه موضوع باشد یا از ناحیه محمول باشد یا از ناحیه غرض باشد و همچنین می شود از ناحیه بیان فهرست مسائل یا ابواب آن علم باشد و لو اجمالا.
جهت این حرف روشن است، چون حقیقت هر علمی همانطور که گفتیم، حقیقت اعتباری است، وحدت آن هم اعتباری است، ذاتی و حقیقی نیست.
حال تمییز مرکب اعتباری از مرکب اعتباری دیگر به یکی از این امور است که گفتیم می شود باشد: یا موضوع یا محمول و یا غرض و مشکله ای هم ندارد.
قسم دوم: این قسم تمایز در مقام تدوین است که تمایز در اینجا به غرض است، اگر برای علم غرض خارجی باشد که مترتب بر آن شود که اکثرا هم اینگونه است مانند علم فقه و اصول، زیرا آنچه که داعی شده است مدوِّن علم عده ای از قضایای متباینه را دور هم جمع کند و علم نحو یا اصول را مثلا تشکیل دهد، چیزی نیست مگر اشتراک این امور متباینه و مسائل مختلف در تحصیل غرض خاصی که مدوِّن آن علم در نظر داشته است، پس تمایز به اغراض است و الا اگر بخواهد به موضوعات باشد، همان اشکال مرحوم آخوند پیش می آید که لازم می آید صدها علم داشته باشیم به تعداد مسائل هر علمی، علم مستقل داشته باشیم.
و اگر برای علوم غرض خارجی نباشد که آن علم را تدوین کند بلکه غرض علمی باشد، مانند علم جغرافیا که گفتیم اینجا تمایز می تواند به موضوع باشد یا محمول، در نتیجه روشن شد که صحیح نیست به طور مطلق بگوئیم تمایز علوم به موضوعات است یا به اغراض، بلکه می تواند به موضوعات باشد یا به اغراض باشد یا به هر دو باشد و می تواند به محمولات باشد.
این نظریه تقریبا جمع بین نظریات مشهور، آخوند و مرحوم بروجردی است.
البته بر فرمایش مرحوم آقای خویی هم اشکالاتی شده است که ما بیان نمی کنیم.
تا به حال نظریه پنجم هم توضیح داده شده و تتمه آن در جلسه بعد ذکر خواهد شد.