< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

99/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تمایز علوم / تعریف علم اصول / مباحث الفاظ- جلسه 113

سخن در این بود که تمایز علوم به چیست، سه نظریه را بیان کردیم و بررسی شد.

نظریه چهارم: مرحوم آقای بروجردی[1] می فرمایند: تمایز علوم به تمایز جامع محمولات مسائل است.

ایشان در ادامه می فرمایند مختار مشهور هم همین است، زیرا مشهور می گویند تمایز علوم به تمایز موضوعات است که مراد آنها جامع محمولات است.

بعد ایشان پنج مقدمه ترتیب داده اند که در دو مقدمه از این مقدمات اثبات کرده اند که تمایز به جامع محمولات است و سه مقدمه هم ذکر کرده اند بر اینکه مراد مشهور در تمایز علوم به موضوعات است، همین نظریه ما است.

ما به طور خلاصه فرمایش ایشان را بیان می کنیم.

ایشان می فرمایند اگر به علومی که تدوین شده مراجعه شود و در مسائل هر علمی بدون توجه به غرض آن علم و بدون توجه به جهت تدوین آن علم توجه کردیم، وجدانا می یابیم که تمام مسائل متباینه یک علم، یک جهت اشتراک دارند که بین این مسائل و مسائل علم دیگر، چنین اشتراکی ندارند. مثلا ایشان می فرمایند اگر مراجعه کردیم به کتب مدونه ای که در هر علمی تدوین شده است و دقت کردیم در مسائل هر علمی، بدون توجه به غرض آن علم و جهت آن علم، وجدانا می یابیم که همه مسائل متباینه یک علم، یک جهت اشتراک دارند.

پس با اینکه علم، مسائل متباینه دارند، اما یک جهت اشتراک با هم دارند که بین این مسائل و مسائل علم دیگر، جهت اشتراکی ندارند، بین مرفوع بودن فاعل و واجب بودن نماز، هیچ اشتراکی نیست.

مثلا وجه اشتراک مسائل علم نحو، مانند مرفوع بودن فاعل، منصوب بودن مفعول، مجرور بودن مضاف الیه و... همه اینها یک اشتراک و جامع دارند که این جامع، از حیث موضوع و محمول، حول یک محور می چرخند و آن این است که صیانة اللسان من الخطاء است. باید به حسب موضوع و محمول یکی باشند و نمی شود به لحاظ نسبت به آنها بنگریم، چون لحاظ نسبت، لحاظ آلی است.

از طرف دیگر با تتبع در علوم می یابیم که نوعا جامع، مشترک در محمولات است نه در موضوعات، موضوعات مختلف است اما محمولات، یکی است. می گوئیم فاعل مرفوع است، مبتدا مرفوع است، خبر مرفوع است و... محمول یکی است و موضوع مختلف است، محمول مرفوع است، اما موضوع یکی خبر است یکی مبتدا و یکی فاعل.

البته موضوعات مسائل با یکدیگر فرق دارند، امتیاز یک مسئله از مسئله دیگر، با هم فرق می کنند، لذا می فرمایند تمایز مسائل علم، به تمایز موضوعات است و تمایز خود علوم به تمایز جامع محمولات است.

این خلاصه فرمایش مرحوم آقای بروجردی در کتاب نهایة الاصول.

بعد خود ایشان اضافه می کنند: این را باید دانست که ما موضوع را جامع محمولات قرار دادیم، چون جامع محمولات مسائل هر علمی ابتدائا به ذهن می آید و منسبق به ذهن است، وقتی که علم نحو را صحبت می کنید، جامع مسائل آن به ذهن می آید بعد مسائل دیگر.

مثلا در علم نحو اولین چیزی که به ذهن می آید، اعراب آخر کلمات است که منصوب بخوانید یا مرفوع. اگر فاعل را مرفوع بخوانید، همه می خندند، مجرور را منصوب بخوانید، همه می خندند. کسی که علم نحو را می خواند باید اعراف کلمات درست باشد و این اولین چیز در علم نحو است. لذا در علم نحو دنبال یک خصوصیاتی می روند که به سبب آن اعراب تحقق پیدا کند. باید یک مبتدایی باشد که مرفوع باشد، مفعولی باشد که منصوب باشد.

اسم این جامع محمولات است که حیثیت مشترکه بین مسائل یک علم است. در همه علوم این وجود دارد.

لذا می گوئیم منسبق به ذهن نسبت به هر علمی، جامع محمولات است.

تا به اینجا مرحوم آقای بروجردی فرمایش خود را ثابت کرده و به بعد می گویند این جامع محمولات، همان موضوعی است که مشهور می گویند.

بر این حرف، اشکالاتی وارد شده است که در جلسه آینده بیان خواهد شد.


[1] «و الحق الحقيق بالتصديق هو ما اختاره القدماء: من أن تمايز العلوم بتمايز الموضوعات، و يتضح ذلك بتمهيد مقدمات: المقدمة الأولى: لا يخفى أنّا إذا راجعنا كل واحد من العلوم المدونة، و قصرنا النّظر على نفس مسائله، من غير التفات إلى ما يكون خارجا من ذات المسائل من المدون و الأغراض و نحوهما، علمنا علما وجدانيا باشتراك جميع تلك المسائل المتشتتة في جهة و حيثية لا توجد هذه الجهة في مسائل سائر العلوم، و تكون هذه الجهة جامعة بين تلك المسائل، و بسببها يحصل الميز بين مسائل هذا العلم، و بين مسائل سائر العلوم. و كذلك وجدنا في كل مسألة من مسائل هذا العلم جهة و خصوصية، تميّز هذه المسألة من غيرها من مسائل هذا العلم. مثلا: إذا راجعنا مسائل علم النحو، و قطعنا النّظر عن مدونه و الأغراض الباعثة على تدوينه، رأينا أن جهة البحث في جميعها كيفية آخر الكلمة من المرفوعية و المنصوبية و المجرورية، فهي خصوصية ذاتية ثابتة في جميع مسائله، مع قطع النّظر عن المدون و الأغراض و نحوهما. و هي الجهة الجامعة بين هذه المسائل المتشتتة، و بسببها تمتاز هذه المسائل من مسائل سائر العلوم. و مع ذلك رأينا أن في نفس كل مسألة منها خصوصية ذاتية بها تمتاز من غيرها من مسائله. و حيث لم تكن هاتان الجهتان خارجتين من ذوات المسائل بحكم الوجدان، فلا محالة ليستا خارجتين من الموضوع و المحمول، إذ النسبة معنى آلي، توجد في جميع القضايا بنحو واحد، و لا تختلف باختلاف المسائل. المقدمة الثانية: أنك إذا تتبعت العلوم المدونة، و دققت النّظر في مسائل كل واحد منها، رأيت أن بعض العلوم الموجودة يكون ما هو المحمول في جميع مسائلها أمرا واحدا كالعلم الإلهي بالمعنى الأعم، فإن المحمول في جميع مسائله مفهوم واحد و هو قولنا: «موجود» فيقال: اللّه موجود، العقل موجود، الجسم موجود، الجوهر موجود، الكم موجود، و هكذا. و أن بعضها مما يختلف المحمول في مسائله، لكنه توجد بين محمولاته المختلفة جهة جامعة، بل ربما يكون‌ المحمول في مسائل فصل منه أمرا وحدانيا، كعلم النحو، فإن المرفوعية (مثلا) تارة تحمل على الفاعل، و أخرى على المبتدأ، و تتحصّل بذلك مسألتان، و مع ذلك فالمرفوعية و إن كانت تغاير المنصوبية، لكن بينهما جهة جامعة ذاتية، حيث إن كلا منهما من تعيّنات الإعراب الحاصل لآخر الكلمة. و بالجملة: فليس المحمول يختلف دائما في جميع مسائل العلم. و أما موضوعات المسائل فهي مما تختلف دائما في جميع المسائل، من أي علم كانت. و حيث عرفت في المقدمة الأولى أن في كل مسألة من مسائل العلم توجد جهتان: جهة ذاتية جامعة بين جميع مسائل هذا العلم، و بها تمتاز من مسائل سائر العلوم، و جهة ذاتية بها تمتاز هذه المسألة من غيرها من مسائل هذا العلم. و عرفت «أيضا» أن الجهتين ليستا خارجتين من الموضوع و المحمول، فلا محالة تنحصر الجهة الأولى في المحمول، و الجهة الثانية في موضوع المسائل، لأنه الّذي يختلف في جميع المسائل بخلاف المحمول. و بعبارة أخرى: تمايز مسائل العلم بتمايز موضوعاتها، و تمايز العلوم بتمايز ما هو الجامع لمحمولات مسائلها»؛ بروجردی، سید حسین، نهایة الاصول، صص10 و 11.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo