< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

99/12/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موضوع علم / تعریف علم اصول / مباحث الفاظ- جلسه 111

کلام در تمایز علوم بود که چند قول وجود داشت.

قول اول که مشهور می گفتند، تمایز علوم به تمایز موضوعات است و بیان شد.

قول دوم که مرحوم آخوند فرمودند، تمایز علوم به تمایز اغراض است.

ایشان در اثبات مطلب خود، اینگونه می فرماید: علم عبارت است از مجموع مسائل متعدد که جمیع این مسائل، دخیل در غرضی است که برای آن علم تدوین شده است. مثلا مسائل علم نحو اگرچه فراوان و متکثر است و لکن همه آنها دخیل در غرض است که موجب تدوین علم نحو شده است. غرض از تدوین علم نحو، نگه داشتن زبان از خطا است، پس من محوری که مسائل در اطراف آن جمع شده اند، غرض است و با توجه به اینکه در هر علمی یک غرض فقط وجود دارد، باید گفت تمایز علوم به اغراض است.

و اگر نسبت به مسئله ای شک کردیم، مثلا آیا از مسائل علم نحو است یا خیر، از کجا تشخیص دهیم که از مسائل علم نحو است؟

می گویند بر غرض عرضه می کنیم، ببینیم آن غرضی که دخیل در علم نحو بود، در این مسئله وجود دارد یا خیر، اگر غرض از این مسئله، نگهداری زبان از خطا باشد، داخل در مسائل علم نحو قرار می گیرد، البته چه بسا در یک مسئله، دو غرض باشد، هم نگهداری زبان از خطا و هم نگهداری فکر در خطا که این مانعی ندارد و در دو جا می توان از آن بحث کرد.[1]

نکته ای را که باید دقت داشته باشیم این است که غرض بر دو نحو است:

1. غرض در تدوین علم است که موجب شده است یک علم تدوین شود و علم واحد محسوب گردد.

2. غرض در مقام تعلّم است نه تدوین علم، یعنی متعلم و دانش آموز بتواند تشخیص دهد که کدام مسئله داخل در این علم است و کدام مسئله داخل نیست، بداند کدام مسئله، مسئله اصولی است یا فقهی است یا نحوی.

نتیجه اینکه مرحوم آخوند می فرمایند مراد از غرض، غرض در تدوین است و این را اضافه می کند که علم محقق نمی شود مگر بعد از تدوین آن.

این خلاصه فرمایش صاحب کفایه که می فرمایند موضوع تمایز علوم به تمایز اغراض است.

اشکال: بر این فرمایش اشکالات وارد شده است:

اشکال اول: می گویند غرض هایی که مترتب بر علوم است، متاخر از علوم است به چند مرحله، یعنی علم می آید، موضوع می آید، مسائل هم می آید و یک غرض هم دارد. حال این غرض، قبل از موضوع نبوده است و بعدها آن حاصل می شود که نگهداری زبان از خطا می باشد. حال غرضی که به چند مرحله متاخر است، چگونه می توان موضوع علم قرار بگیرد و مقدم باشد؟

مثلا در علم نحو ابتدائاً باید مسائل علم وجود داشته باشد، بعد آن مسائل را یاد بگیرد سپس به آن عمل کند تا آن غرض مترتب شود، یعنی باید مسائل علم باشد، مسائل را یاد بگیرد و کار کند، وقتی تمام اینها را یاد گرفت و به آن عمل کرد، غرض حاصل می شود که صون اللسان من الخطا باشد.

پس غرضهایی که مترتب بر علوم است، متاخر از علوم به چند مرحله است.

حال اشکال این است که چگونه می شود تمایز علوم به امر متاخری به نام غرض باشد، در حالی که باید تمایز علوم در رتبه خود مسائل باشد یا قبل از آن.

خلاصه اشکال این شد که غرض متاخر است و نمی تواند موضوع علم قرار بگیرد و نمی شود تمایز علوم به غرض باشد.

جواب: می توان از این اشکال اینگونه جواب داد: در اینجا بین وجود غایی غرض و بین وجود ذهنی غرض، خلط شده است. درست است غرض، موضوع علم است اما دو نوع غرض داریم، یکی غایی و دیگری ذهنی، حال آنچه که موضوع علم قرار گرفته است و تمایز علوم به آن است، غرض ذهنی است که مقدم است و در رتبه مسائل و موضوع است و آنچه که شما تصویر کردید که غرض در رتبه متاخر است که باید علم را یاد بگیرید و به آن عمل کند تا غرض مترتب شود، غرض غایی است.

پس آنچه که متاخر است، علت غایی است و آنچه که مقدم است، وجود ذهنی است، لذا خود صاحب کفایه هم تصریح کرده است تمایز اغراض که داعی برای تدوین علم شده است، وجود ذهنی است نه غایی.

این اشکال اول به مرحوم آخوند و جواب از آن.

اشکال دوم بر قول مرحوم آخوند در جلسه بعد بیان خواهد شد.


[1] «و قد انقدح بما ذكرنا أن تمايز العلوم إنما هو باختلاف الأغراض الداعية إلى التدوين لا الموضوعات و لا المحمولات و إلا كان كل باب بل كل مسألة من كل علم علما على حدة كما هو واضح لمن كان له أدنى تأمل فل ا يكون الاختلاف بحسب الموضوع أو المحمول موجبا للتعدد كما لا يكون وحدتهما سببا لأن يكون من الواحد. ثم إنه ربما لا يكون لموضوع العلم و هو الكلي المتحد مع موضوعات المسائل عنوان خاص و اسم مخصوص فيصح أن يعبر عنه بكل ما دل عليه بداهة عدم دخل ذلك في موضوعيته أصلا»؛ خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo