درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی
99/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم
بر نظریه مشهور اشکال شده است، و آن اینکه لازمه نظریه مشهور این است که کثیری از مسائل علوم از بحث عرض غریب خارج شود، زیرا موضوع مسائل، نوع است نسبت به موضوع خود علم، مثلا موضوع علم نحو، کلمه و کلام است، وقتی کهب حث می کنیم فاعل مرفوع است یا مفعول منصوب است یا مبتدا مرفوع است یا مضاف الیه مجرور است، هر یک از فاعل، مفعول و مضاف علیه، نسبت به کلمه نوع است.
پس مرفوعیت، منصوبیت و مجروریت، عرض ذاتی هستند، مرفوعیت عرض ذاتی فاعل است، منصوبیت عرض ذاتی مفعول است و مجروریت عرض ذاتی مضاف الیه می شود. حال همین مرفوعیت نسبت به کلمه، عرض غریب می شود.
پس یک مرفوعیت داریم که نسبت به فاعل، عرض ذاتی می شود و نسبت به کلمه، عرض غریب می شود، چون بر کلمه به واسطه فاعلیت عارض می شود و عروض ذاتی ندارد و فاعلیت اخص از کلمه است. در حالی که مشهور اتفاق دارند هر چه که عروض آن به واسطه خارج اخص باشد، عرض غریب است.
خلاصه کلام اینکه موضوعی بعضی از علوم، نسبت به موضوعات مسائل، نوع است و حمل محمولات آن مسائل بر موضوع علم، از قبیل عروض با واسطه است که آن واسطه جزء اعم است و مشهور اختلاف کرده اند که عرض غریب است یا عرض ذاتی است.
به عبارت دیگر اشکال بر مشهور مبتنی بر دو امر است:
1. بحث در علوم از عوارض ذاتی موضوع علوم باشد که واسطه نخورد.
2. عوارض نوع، ذاتی جنس نباشد.
که تمام اشکالات از این ناشی می شود که ما برای علوم موضوع قائل شویم، اگر این مبنا را بپذیریم که علوم موضوع نداریم (که پذیرفتیم)، این اشکالات وارد نمی شود.[1]
پس اگر قائل به این شدیم که علوم موضوع نداریم، دیگر اشکالات وارد نمی باشد.
لذا مرحوم خویی در محاضرات[2] می فرمایند تمام این مشکلات از این ناشی می شود که ما برای علوم، موضوع قائل شویم که اگر نشویم دیگر این بحث ها پیش نمی آید.
بعد می فرمایند اگر توهم شود که وحدت علوم، دائر مدار وحدت موضوع است که اگر موضوع نباشد، وحدتی نیست، جواب می دهیم که وحدت هر علمی، وحدت حقیقی نیست که احتیاج به تصور جامع داشته باشد، بلکه وحدت اعتباری است نه وحدت حقیقی.
و اگر پافشاری کنید که هر علمی موضوع می خواهد، دلیلی نداریم که بگوئیم بحث از موضوع، بحث از عوارض ذاتی است به معنایی که مشهور گفته اند، زیرا حقیقت علم عبارت است از تعدادی مسائل و قواعد مختلف موضوعا و محمولا که همه در این جهت مشترک هستند که یک غرض را می رسانند که قبلا بیان کردیم مثلا غرض علم نحو، صیانت لسان است یا غرض علم منطق، صیانت فکر است.
پس در هر علمی بحث می شود از آنچه که دخیل در غرض است، چه می خواهد عوارض ذاتی باشد یا عوارض غریب باشد.
اگر دخیل در غرض است، آن غرض جامع و وحدتی درست کرد که تمام عوارض را داخل کرده، چه عوارض ذاتی باشد یا عوارض غریب و ضرورتی ندارد عوارض ذاتی باشد و همه می تواند داخل در تحصیل آن غرض شود. مهم تحصیل غرض علم است.
لذا باید بگوئیم ما قائل هستیم که علوم موضوع نمی خواهد و در این صورت به این مشکله بر نمی خوریم که عرض ذاتی معنا کنیم یا چیز دیگری و اگر گفتیم موضوع می خواهد، لازمه آن این نیست که عرض ذاتی باشد و می تواند عرض غریب هم باشد.
این بحث تتمه ای دارد که در جلسه آینده بیان خواهد شد.