< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

99/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله جواز تقلید / معنای تقلید / تقلید / اجتهاد و تقلید - جلسه 91

کلام در دلیل هفتم بر لزوم یا جواز تقلید بود که سیره عقلاء بر رجوع جاهل به عالم بود و اشکالی وارد شد که جواب دادیم.

ان قلت: اشکال دومی بر دلیل هفتم وارد شده است به اینکه آیات ناهیه از عمل به ظن، این سیره را ردع کرده است: «إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني‌ مِنَ الْحَقِّ شَيْئا».[1]

شما می گوئید سیره داریم و این سیره هم ردع نشده است، اما ما می گوئیم این سیره به وسیله آیات ناهیه از عمل به ظن ردع شده است.

قلت: اولا: بارها گفته ایم این آیات، موارد عدم علم که ظن غیر معتبر می باشد، ان الظن لا یغنی، ظنونی مانند قیاس و استحسان و... را می گوید اما ظنونی که دلیل بر حجیت آن مثل قول مجتهد داریم را نمی گوید و اگر این آیات بخواهد سیره معتبره را ردع کند، لازمه آن عدم حجیت خود آنها است. چون ظهور آیات به وسیله سیره اثبات شده است، یعنی سیره می گوید ظهورات حجت است و یکی از ظهورات، ظهور آیات است.

حال اگر آیات بخواهد منع از حجیت سیره کند، ظهورات خودش مشکل دار می شود.

ثانیا: این آیات اختصاص به امور اعتقادی دارد.

تا به اینجا دلیل هفتم بر جواز تقلید بیان شد.

دلیل هشتم: آیاتی که دلالت بر حجیت قول مجتهد و جواز تقلید می کند.

آیه اول: آیه نفر: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون‌».[2]

تقریب استدلال به آیه شریفه برای حجیت فتوا، به دو بیان است:

بیان اول: کلمه «لولا»ی تحضیضیه که داخل بر فعل ماضی شده است، دلالت بر توبیخ و ترک فعل دارد، اگر دلالت بر وجوب آن فعل نداشته باشد، لا اقل دلالت بر وجوب به وسیله اطلاق دارد.

از این آیه چند وجوب استفاده می شود:

1. وجوب نفر

2. وجوب تفقه

3. وجوب انذار

4. وجوب تحذر و پرهیز

نتیجه این واجبات این می شود که اگر فقیهی رفت و تفقه کرد و یا نفر کرد، بر مقلدین واجب است که این را قبول کنند و تحذر داشته باشند، برای آنها علم حاصل شود یا علم حاصل نشود، چون غایت تفقه، تحذر است و مراد از تحذر و حذر هم عمل می باشد، یعنی باید در عمل تحذر داشته باشند نه اینکه خوف نفسانی باشد.

اخبار فقیه از حلال و حرام، تحفظ از وقوع در مهالک و ترتب بر احکام الزامی می باشد. چه زمانی مردم باید بترسند و مستلزم خوف است؟ این زمانی است که بگوئیم قول متجهد و فقیه حجت است و اگر مردم آن را قبول نکنند و عمل نکنند، عقاب می شود.

قول مجتهد مانند قول پیامبر و امام، انذار است تا بتوان اقتضاء خوف را در مردم اثبات کرد.

حال اگر چنین شد، می گویند آیه نفر همانطور که دلالت بر حجیت خبر واحد فی الجمله داشت، دلالت بر حجیت قول مجتهد دارد.

اشکالات: در استدلال به آیه نفر برای حجیت قول مجتهد و مفتی، چند اشکال شده است که مرحوم آخوند در کفایه این اشکالات را ذکر کرده است و گفته نمی توان به این آیه برای اثبات حجیت قول مجتهد، تمسک کرد.

اشکال اول: آیه می گوید باید انذار نافرین را قبول کرد که از انذار نافرین، علم به حق حاصل می شود. پس عمل مقلدین یا منذرین بخاطر علم است که ناشی از کثرت انذار می باشد نه اخبار منذر.

خلاصه اشکال این است که برای منذرین و مردم، علم حاصل می شود و بخاطر این علم، این انذار را قبول می کنند نه اینکه آیه اثبات قول مجتهد می کنند.

یعنی بخاطر کثرت انذار، برای مردم علم حاصل می شود و این علم حجت است نه اینکه قول مجتهد حجت باشد.

در مسئله تقلید هم همینگونه است در حالی که شما می خواهید با توجه به آیه بگوئید قول مجتهد، تعبدا حجت است در حالی که آیه این را نمی رساند.[3]

جواب: بعد از ورود حکم قطعی عقلی بر قبح بلابیان و شرعی مانند رفع ما لا یعلمون، باید گفت اصل عنوان تحذر در فرض حصول علم یا وصول حجت شرعی به ما است، در حالی که اگر فاسق اخبار می کرد، عقل حکم به وجوب انذار نمی کرد و شرع هم حکم به وجوب نمی کرد، لذا شما که اشکال کرده اید و بین حصول علم برای منذرین که حجت می شود و عدم حصول علم که حجت نمی شود، تفصیل دادید، نا تمام است و نمی توان گفت اگر علم حاصل شود، قبول کنیم و اگر علم حاصل نشود، قبول نکنیم.

این اشکال اولی بود که برای استدلال به این آیه شد و پاسخ آن بیان شد.

اشکال دوم: یکی دیگر از اشکالاتی برای این آیه برای حجیت قول مجتهد شده است، اشکال مرحوم شیخ انصاری در رسائل[4] می باشد: آیه می گوید انذار و قبول منذر واجب است در صورتی که امر دینی یا حکم شرعی را انذار کند و مقلد هم بداند این حکم از دین است. اما اگر نداند این حکم از دین است، انذار بر او واجب نیست، زیرا حذر واجب نمی شود. پس دلیل اخص از مدعا است.

لذا دلیل هشتم بر حجیت قول مجتهد و جواز تقلید، آیات بود که آیه نفر را بیان کردیم و بر این آیه چند اشکال شده است و این آیه نمی تواند دلیل بر حجیت قول فقیه و مجتهد باشد.

آیه دوم: آیه دومی که برای حجیت قول مجتهد استدلال شده است،آیه سوال است: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‌».[5]

توضیح این آیه در جلسه بعد ذکر خواهد شد.


[1] سوره یونس (10)، آیه 36.
[2] سوره توبه (9)، آیه 122.
[3] «و أما الآيات ف لعدم دلالة آية النفر و السؤال على جوازه لقوة احتمال أن يكون الإرجاع لتحصيل العلم لا للأخذ تعبدا»؛ خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص474.
[4] انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج1، صص285 و 286.
[5] سوره نحل (16)، آیه 43.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo