< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

99/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مرجح سوم: احدثیت / متعارضین / تعادل و تراجیح - جلسه 33مرجح سوم: احدثیت

مراد از احدثیت این است که صدور خبر، در زمان متاخر از روایت قبلی باشد.

دلیل بر این مرجحیت، چند روایت است:

منها: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الْكِنَانِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا بَا عَمْرٍو أَ رَأَيْتَ لَوْ حَدَّثْتُكَ بِحَدِيثٍ أَوْ أَفْتَيْتُكَ بِفُتْيًا ثُمَّ جِئْتَنِي بَعْدَ ذَلِكَ فَسَأَلْتَنِي عَنْهُ فَأَخْبَرْتُكَ بِخِلَافِ مَا كُنْتُ أَخْبَرْتُكَ أَوْ أَفْتَيْتُكَ بِخِلَافِ ذَلِكَ بِأَيِّهِمَا كُنْتَ تَأْخُذُ قُلْتُ بِأَحْدَثِهِمَا وَ أَدَعُ الْآخَرَ فَقَالَ قَدْ أَصَبْتَ يَا بَا عَمْرٍو- أَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُعْبَدَ سِرّاً أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ فَعَلْتُمْ ذَلِكَ إِنَّهُ لَخَيْرٌ لِي وَ لَكُمْ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا فِي دِينِهِ إِلَّا التَّقِيَّة».[1]

حضرت می فرمایند اگر یک روایتی خواندم برایت و بعد از من سوال کردی و برعکس حرف اول جواب دادم، به کدامیک عمل می کردی؟ راوی می گوید به حدیث دوم که جدیدتر است و حدیث اول را رها می کنم. حضرت می فرمایند با این کار به حقیقت می رسید و کار درست را انجام می دهی.

این روایت دلالت دارد که احدث بودن از مرجحات است.

البته این روایت بخاطر ابی عمر کنانی، ضعف سندی دارد، اما صاحب وسائل این روایت را به طریق خودش به برقی از هشام از امام صادق نقل کرده است و در این طریق کنانی نیست.[2]

اما ما می گوئیم ظاهرا ابی عمر کنانی در این سند ساقط شده است و این شخص در این سند باید وجود داشته باشد و روایت ضعیف باشد و شاهد این است که در متن روایت حضرت، دوبار ابی عمرو را ذکر می کند.

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَ رَأَيْتَكَ لَوْ حَدَّثْتُكَ بِحَدِيثٍ الْعَامَ ثُمَّ جِئْتَنِي مِنْ قَابِلٍ فَحَدَّثْتُكَ بِخِلَافِهِ بِأَيِّهِمَا كُنْتَ تَأْخُذُ قَالَ كُنْتُ آخُذُ بِالْأَخِيرِ فَقَالَ لِي رَحِمَكَ اللَّهُ».[3]

من اگر یک حدیثی گفتیم و بعد آمدی و من خلاف حدیث اول گفتم، کدام را می گیری؟ راوی می گوید روایت آخر را می گیرم، حضرت می فرمایند خدا تو را رحمت کند.

این روایت دلالت دارد که احدث را باید اخذ کرد.

این روایت مرسله و ضعیف است.

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا جَاءَ حَدِيثٌ عَنْ أَوَّلِكُمْ وَ حَدِيثٌ عَنْ آخِرِكُمْ بِأَيِّهِمَا نَأْخُذُ فَقَالَ خُذُوا بِهِ حَتَّى يَبْلُغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ فَإِنْ بَلَغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ فَخُذُوا بِقَوْلِهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا وَ اللَّهِ لَا نُدْخِلُكُمْ إِلَّا فِيمَا يَسَعُكُم‌».[4]

یک حدیث از امام اول آمده است و یک حدیث از امام دهم مثلا، کدام را بگیریم؟ حضرت می گویند ملاک امام بعدی است و تا زمانی امام احدث چیزی نگفته روایت قبل گرفته می شود.

این روایت ضعف سندی دارد بخاطر اسماعیل بن مرار.

پس تا به حال به این نتیجه رسیدیم که این روایات دلالت دارد که احدث را باید گرفت.

نسبت به روایات احدیثیت می گوئیم ظاهر این است که این روایات در موردی واقع شده است که امام حکمی را درباره تقیه صادر کرده و بعد مشکل حل نشده است و امام حکم واقعی را بیان می کند که تقیه از بین رفته است، لذا حکم دوم امام، حکمی است که باید عمل شود.[5]

پس می گوئیم ملاک در مرجحات، اقربیت الی الواقع است، این ملاک در مرجح به احدثیت مفقود است، چون کلام ائمه، همه مطابق واقع است چه اول و چه آخر، حتی متقدم که تقیة صادر شده است، چون تقیه هم ملاک داشته که صادر شده است، یعنی در زمانی که تقیه بوده است، وظیفه همان بوده است که عمل به تقیه شود نه چیز دیگری، پس فرقی بین متقدم و متاخر نمی کند.

شاهد اینکه روایات بخاطر تقیه صادر شده است، ذیل روایات است که می گوید «فان التقیة خیر لنا و لکم». پس نمی توان گفت احدثیت از مرجحات است، بلکه می گوئیم احدث قطعا حجت است، اما اینکه از مرجحات باشد، دلیلی بر آن نداریم.

ادامه بحث جلسه بعد ذکر خواهد شد.


[1] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج27، ص112، ابواب صفات القاضی، باب9، ح17، ط آل البیت.
[2] «وَ رَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ مِثْلَهُ وَ الَّذِي قَبْلَهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِثْلَه‌»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، ج16، ص207، ابواب الامر بالمعروف، باب24، ح12.
[3] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج27، ص109، ابواب صفات القاضی، باب9، ح7، ط آل البیت.
[4] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج27، ص109، ابواب صفات القاضی، باب9، ح8، ط آل البیت.
[5] «إنّ هذه الرواية و كذلك ما ورد في ذيل الرواية السابقة (و هو قوله عليه السلام: «و اللَّه لا ندخلكم إلّا فيما يسعكم») الظاهر في مقام التقيّة أيضاً يرفع النقاب عن وجه هذه الطائفة من الروايات بأجمعها، و يبيّن لنا جهة صدورها و أنّها غير قابلة الاعتماد من هذه الجهة و تكون خارجة عن محلّ النزاع»؛ مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، ج3، ص479.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo