< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

99/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم از نظر روایات/ متعارضین / تعادل و تراجیح - جلسه 26

بحث در روایاتی بود که دلالت بر تخییر در تعارض دارند.

منها: مرسله زراره: «...فَقُلْتُ‌ إِنَّهُمَا مَعاً مُوَافِقَانِ لِلِاحْتِيَاطِ أَوْ مُخَالِفَانِ لَهُ فَكَيْفَ أَصْنَعُ فَقَالَ ع إِذَنْ فَتَخَيَّرْ أَحَدَهُمَا فَتَأْخُذَ بِهِ وَ تَدَعَ الْأَخِيرَ».[1]

از این روایت می خواهند تخییر استفاده کنند که این روایت از نظر سند و روایت ضعف دارد که آیا شهرت روایی است یا شهرت فتوائی است که در جای خودش خواهد آمد.

مرحوم آخوند در کفایه این روایت را ذکر می کنند و می فرماید این روایات به اطلاقشان دلالت بر تخییر دارد اگرچه مناقشه هم دارد.

پس تا به حال شش روایت برای اینکه در متعارضین مخیر هستیم بیان کردیم و مناقشات ذکر شد.

این طائفه از روایات بود که در متعارضین حکم به تخییر می کنیم.

طائفه دوم: در متعارضین، حکم به توقف مطلقا می شود، یعنی هیچکدام حجت نیست و نباید به هیچ کدام اخذ کرد که از سه روایت تشکیل می شود.

اخبار این طائفه، بر دو قسم است:

قسم اول: روایاتی که به طور مطلق وارد شده است: «قف عند الشبهه فان الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام فی الهلکه».[2]

گفته شده مراد از شبهه، شک است و در مورد شک باید توقف کرد و شک هم گاهی بخاطر فقدان نص و گاهی بخاطر اجمال نص و گاهی بخاطر تعارض نصین است.

اما می گوئیم بین اخبار تخییر و ترجیح و اخبار توقف و مطلقات، تعارضی نیست، چون موضوع اخبار توقف، شک است و روایات تخییر یا ترجیح، موضوع شک را بر می دارد.

پس موضوعی برای روایات توقف باقی نمی ماند.

این طائفه اول اخبار توقف که عمومات است و شیخ انصاری مفصلا آن را ذکر کرده است.

قسم دوم روایات خاصی که در خصوص متعارضین وارد شده است و بحث ما همین قسم است که سه روایت می باشد:

منها: موثقه سماعه که در اخبار تخییر هم ذکر شد که در آن روایت «یرجئه حتی یلقی»[3] داشت، آنچه از لفظ یرجئ استفاده می شود، همان توقف است.

گفته شده این روایت بدرد استدلال برای حکم به توقف نمی خورد، چون مراد از یرجئ، توقف در مقام حکم واقعی است اما در ذیل روایت می گوید انت فی سعة و معنای این حرف، تخییر است نه توقف. پس روایت دلالت بر توقف ندارد.

پس این روایت از روایات توقف خارج می شود، چون روایت صریحا می گوید تخییر است.

منها: روایت مرحوم حلی از کتاب مسائل الرجال: «مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ‌ مَسَائِلِ الرِّجَالِ لِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ عَنِ الْعِلْمِ الْمَنْقُولِ إِلَيْنَا عَنْ آبَائِكَ وَ أَجْدَادِكَ ع قَدِ اخْتُلِفَ عَلَيْنَا فِيهِ فَكَيْفَ الْعَمَلُ بِهِ عَلَى اخْتِلَافِهِ أَوِ الرَّدُّ إِلَيْكَ فِيمَا اخْتُلِفَ فِيهِ فَكَتَبَ ع مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ قَوْلُنَا فَالْزَمُوهُ وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَرُدُّوهُ إِلَيْنَا».[4]

از این روایت می خواهند استفاده توقف کنند که شامل توضیحی است و در جلسه بعد ذکر خواهد شد.


[1] نوری، میرزا حسین، مستدرک وسائل الشیعه، ج17، صص303 و 304.
[2] «وَ حَدِيثُ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَا تُجَامِعُوا فِي النِّكَاحِ عَلَى الشُّبْهَةِ وَ قِفُوا عِنْدَ الشُّبْهَةِ إِلَى أَنْ قَالَ فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَيْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَة»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج27، ص159، ابواب صفات القاضی، باب12، ح15، ط آل البیت.
[3] «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْآخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يُرْجِئُهُ حَتَّى يَلْقَى مَنْ يُخْبِرُهُ فَهُوَ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَلْقَاهُ»؛ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج27، صص108، ابواب صفات القاضی، باب9، ح5، ط آل البیت.
[4] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج27، ص120، ابواب صفات القاضی، باب9، ح36، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo