< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

99/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده الجمع مهما امکن / متعارضین / تعادل و تراجیح - جلسه 16

کلام در موارد جمع عرفی بود که در ضمن مثالی بیان شد، گفتیم اگر دلالت دلیلی به وضع بود، و دلیل دیگر به اطلاق بود، ظهور دلالت وضعی مقدم بر دلالت اطلاقی است.

در این رابطه بعضی اشکال کرده اند و فرمودند این بیان ناتمام است، زیرا موارد جمع عرفی جایی است که دو دلیل باشد و یکی از دو دلیل ظهور داشته باشد اما دیگری خیر. مانند موارد ورود، حکومت، تخصیص و... اما در مثال ما که گفتید اکرم العالم و لا تکرم العالم، فقط یک ظهور وجود دارد و دو ظهور نیست که یکی را نگه دارید و دیگری را خیر، در اینجا یک ظهور اطلاقی ثابت است و به دلیل عقلی باید به قدر متیقن اخذ کنیم و نمی شود از ظهور اطلاقی رفع ید کرد. ظهور وضعی، در ظهور اطلاقی خوابیده است و مندک است، در اینجا فقط یک ظهور داریم و باید گفت به قدر متیقن اخذ می شود و عالم عادل را اکرام می کنیم و عالم فاسق را اکرام نکنیم.

این جمع بین این دو مثال است.

البته بزرگان مواردی را شمرده اند که می گویند در این موارد، احد الدلیلین، به حسب متفاهم عرفی، قرینه بر دلیل دیگر است و از بحث تعارض خارج است:

مورد اول: اگر دو دلیل داریم که یک دلیل عام است، مثلا اکرم کل عالم که لفظ کل از ادات عموم است و دلیل دیگر مطلق است، مثلا لا تکرم عالما که نکره در سیاق نفی است، در همه این موارد که یک دلیل عام و دلیل دیگر مطلق است، فرموده اند عام مقدم بر اطلاق است. چون دلالت ظهور عام تنجیزی است و دلالت ظهور اطلاق تعلیقی است و همیشه ظهور تنجیزی بر ظهور تعلیقی.

ظهور تعلیقی که در اینجا اطلاق است، متوقف بر تمامیت مقدمات حکمت است و از جمله مقدمات حکمت، عدم البیان است و با وجود عام و ظهور تنجیزی، بیان تمام می شود و با این وجود، عام صلاحیت بیان بودن را دارد و با آمدن عام، دیگر ظهوری برای اطلاق باقی نمی ماند.

اشکال: بر این فرمایش و ضابط، مرحوم آخوند در کفایه، اشکال کرده اند و می فرمایند درست است که ظهور عام تنجیزی است و ظهور مطلق تعلیقی است و ظهور مطلق متوقف بر مقدمات حکمت است که یکی از مقدمات عدم البیان است، اما عدم البیان در مقام تخاطب نه مطلق عدم البیان و تا متکلم کلامش تمام نشده است، شما نمی توانید از عدم البیان استفاده کنید، لذا ایشان می فرمایند این طور نیست که اگر بین عموم عام و اطلاق مطلق تعارض شد، عموم عام مقدم باشد و این ضابط همیشه صحیح نیست.[1]

جواب: در این رابطه، بزرگان بر مرحوم آخوند اشکال کرده اند و فرموده اند ضابطی که بیان شده، تمام است و ظهور عام بر اطلاق، مقدم است که این ضابط مرحوم شیخ در رسائل[2] است که درست می باشد، به این بیان که می گویند عام صلاحیت برای قرینیت دارد و فرقی هم نمی کند متصل باشد یا منفصل، البته این را می دانیم اگر مولا عامی را بیان کند و بعد قرینه متصل بیاورد، با آمدن قرینه متصل، از همان ابتدا می گویند ظهوری برای عام منعقد نمی شود به خلاف قرینه منفصل که در قرینه منفصل می گویند اگر عامی آمد، مثلا اکرم العلماء، برای این عام، ظهور منعقد می شود تا زمانی که قرینه بیاید و بعد از آمدن قرینه منفصل، رفع ید از ظهور عام می کنیم، این فرق بین قرینه متصله و قرینه منفصل، با این بیان می گوئیم اگر عامی آمد و سپس مطلقی آمد، کشف می کنیم که این عام از ابتدا، ظهورش در عموم بوده است و از ظهور اطلاقی رفع ید می کنیم، با توجه به این مطلب که این مطلق، تارة متصل می آید و اخری منفصل می آید، آن تقریب را باید اینجا پیاده کنیم. مانند تقدم امارات بر اصول عملیه.

در نتیجه در مورد اول به نظر ما آنچه را که مرحوم شیخ انصاری در رسائل فرموده اند که ظهور عام بر ظهور اطلاقی مقدم است، تمام است و اشکال مرحوم آخوند جا ندارد.


[1] «و فيه أن عدم البيان الذي هو جزء المقتضي في مقدمات الحكمة إنما هو عدم البيان في مقام التخاطب لا إلى الأبد و أغلبية التقييد مع كثرة التخصيص بمثابة قد قيل ما من عام إلا و قد خص غير مفيد ف لا بد في كل قضية من ملاحظة خصوصياتها الموجبة لأظهرية أحدهما من الآخر فتدبر»؛ خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص450.
[2] انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج4، ص98.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo