< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

1400/03/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام وضع / وضع / مباحث الفاظ- جلسه 142

کلام در قسم سوم بود، وضع را به اعتبار و جهتی، به چهار قسم تقسیم کردیم: وضع عام موضوع له عام؛ وضع عام موضوع له خاص؛ وضع خاص موضوع له خاص؛ وضع خاص موضوع له عام.

گفتیم این چهار قسم را در سه جهت باید بررسی کنیم:

جهت اول: حصر این اقسام؛ حصر این اقسام در چهار، چه نوع حصری است؟

جهت دوم: تمام این چهار صورت، عقلا ممکن است یا خیر؟

جهت سوم: آیا تمام این چهار صورت واقع شده است یا خیر؟

جهت اول: حصر اقسام وضع

همانطور که گفتیم برای وضع به اعتبار معنایی که لحاظ شده است، چهار صورت تصور دارد. به این معنا که ملحوظ، گاهی کلی است و گاهی جزئی می باشد و بنا بر هر دو صورت، گاهی لفظ، برای ملحوظ کلی وضع شده است و گاهی برای افراد آن، یعنی گاهی متحد در جزئیت و کلیت هستند و گاهی متغایر هستند.

لذا گفتیم اقسام اربعه است به حصر عقلی و نمی تواند چیزی باشد که خارج از این باشد.

اول: وضع عام است، یعنی معنایی که واضع تصور کرده است، معنای عام است و موضوع له عام است، یعنی آن لفظی که برای آن معنا قرار داده شده است هم عام است. مثلا لفظ آب را قرار داده است یا لفظ ماء را قرار داده است که بزرگان برای قسم اول، اینگونه مثال زده اند که می گویند همه یا اغلب اسماء اجناس، از قبیل وضع عام، موضوع له عام است.

دوم: وضع خاص است، یعنی معنایی که واضع تصور کرده است، معنای خاص است و برای این معنا لفظ خاصی را هم وضع (موضوع له) می کند. پس آنچه که تصور شده است، جزئی است و موضوع له آن هم جزئی است.

برای این قسم، مثال به اعلام شخصیه زده اند، مثل زید، عمرو، بکر، حسن، حسین و...

سوم: وضع عام است، یعنی آقای واضع معنای عامی را لحاظ می کند که آن معنای عام، عنوان برای افرادش می باشد و آینه برای افرادش می باشد، عنوان عام را لحاظ کرده است اما لفظی که برای آن وضع می کند (موضوع له) خاص است.

پس در حقیقت آنچه که تصور کرده است، معنای عامی است، برای این معنای عام، اسم افراد و مصادیق را می گذارد. موضوع له عنوان، خاص است و برای مصادیق و افراد آن کلی وضع می کند.

مثلا طبیعی انسان را لحاظ می کند و لفظی را که می خواهد برای آن وضع کند، برای مصادیق آن طبیعی است.

چهارم: وضع خاص است، یعنی آقای واضع یک معنای خاصی را تصور می کند، مثل همین شکلی که بیرون است یا در دست فرد است و یا انسانی که به دنیا آمده است را تصور می کند و یک لفظ معنای عامی برای می گذارد (موضوع له).

آیا می شود شما یک کودکی که به دنیا آمده است را لحاظ کنید و اسم آن را انسان بگذارید.

تا به اینجا چهار قسم را توضیح دادیم و ثابت کردیم انحصار عقلی است و بحث از جهت اول تمام می شود.

جهت دوم: امکان و عدم امکان اقسام اربعه

در این جهت بحث از این است که کدامیک از این چهار قسم امکان دارد و کدامیک امکان ندارد؟

در این رابطه بزرگان می فرمایند بحثی نیست که قسم اول و دوم، هم امکان دارد و هم واقع شده است، یعنی وضع عام و موضوع له عام؛ یا وضع خاص و موضوع له خاص، هم امکان دارد و هم در خارج واقع شده است و بحثی در آن نیست.

لذا این دو مورد را کنار می گذاریم و نسبت به آن بحثی نمی کنیم. می گویند ادل الشیء علی امکانه، وقوعه است. پس دو قسم می ماند که حول آن باید بحث کنیم: وضع عام و موضوع له خاص؛ وضع خاص و موضوع له عام.

آیا این دو قسم امکان دارد یا خیر؟

مرحوم آخوند[1] در کفایه فرموده است که قسم سوم (وضع عام، موضوع له خاص) امکان دارد اما قسم چهارم (وضع خاص، موضوع له عام) استحاله دارد.

در توضیح، ایشان می فرمایند اینکه می گوئیم قسم سوم امکان دارد، بخاطر این است که عام می توانید آینه برای مصادیقش باشد، شما یک عامی را تصور می کند و لفظ خاص برای آن وضع می کنید، عام آینه برای افرادش است و در دل عام، افرادش خوابیده اند. لذا ایشان می گویند عام می تواند لحاظ شود و این قسم مشکلی ندارد.

اما قسم چهارم که وضع خاص است و موضوع له عام است، این قسم محال است، چون خاص، نمی تواند آینه برای عام باشد بما هو خاص، لذا فرموده است قسم چهارم استحاله دارد.

در توضیح این دو قسم، ان شاء الله در مباحثه آینده تکمله ای وجود دارد که وارد خواهیم شد.


[1] «ثم إنه لا ريب في ثبوت الوضع الخاص و الموضوع له الخاص كوضع الأعلام و كذا الوضع العام و الموضوع له العام كوضع أسماء الأجناس و أما الوضع العام و الموضوع له الخاص فقد توهم أنه وضع الحروف و ما ألحق بها من الأسماء كما توهم أيضا أن المستعمل فيه فيها خاص مع كون الموضوع له كالوضع عاما»؛ خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، صص10 و 11.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo