< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

1400/03/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقیقت وضع / وضع / مباحث الفاظ- جلسه 140

کلام در حقیقت وضع بود که جهت سوم از بحث در وضع بود و ما اقوال موجود در مسئله را بررسی کردیم و به طور خلاصه مروری بر بحث در جهت سوم داریم.

نتیجه بحث تا کنون در حقیقت وضع، این شد که پنجم احتمال در حقیقت وضع وجود دارد:

1. آنچه مرحوم آقاضیاء عراقی فرموده اند که حقیقت وضع، از امور واقعیه است و جواب این نظریه گذشت.

2. حقیقت وضع، از امور اعتباری است و جعل ملازمه بین لفظ و معنا است که با اشکالات آن توضیحش بیان شد.

3. حقیقت وضع، از امور اعتباری و جعل تنزیلی می باشد که با اشکالات آن، توضیح آن گذشت.

4. حقیقت وضع، از امور اعتباری است، به معنای جعل لفظ برای معنا که مرحوم محقق اصفهانی فرموده بودند با مطالبی که در آن زمینه بیان شد.

5. مسلک تعهد که مرحوم آقای خویی در محاضرات فرمودند و اشکالات آن و جوابهای آن ذکر شد.

در اینجا می گوئیم شاید بشود گفت که فرمایش محقق اصفهانی فی الجمله بهترین تعریف می باشد، البته با توضیحی که در این زمینه باید بدهیم.

این فرمایش را مرحوم امام در تهذیب[1] اختیار فرموده اند.

محقق اصفهانی فرموده است که حقیقت وضع، جعل لفظ برای معنا است، تا به اینجا حرف ایشان تمام است، بعد ایشان تشبیه کرده اند وضع الفاظ را به علائم و دوال که لفظ هم علامت برای معنا است مانند علائم راهنمایی یا تابلوی تعیین مسافت ها.

محقق اصفهانی با ذکر این تشبیه، کلامشان زیر سوال می رود، با اینکه ایشان فرموده است از قبیل دوال و وضع حقیقی است و وضع الفاظ را از قبیل جعل اعتباری می دانند، شما یک جا می گوئیم جعل حقیقی است و جای دیگری می گوئید جعل اعتباری است که این دو فرمایش با هم سازگاری ندارند.

اشکال: بر محقق اصفهانی این اشکال وارد شده است که در وضع حقیقی، سه چیز وجود دارد:

1. موضوع مثل علامه

2. موضوع علیه مثل سر انسان

3.دلالت مثل سیادت

در دوال اینگونه است. حال در وضع، همیشه دو چیز لازم است:

1. موضوع

2. موضوع علیه

لذا گفته اند فرمایش محقق اصفهانی این اشکال را دارد و یک اشکال دیگر هم اضافه می کنیم و آن اینکه عرف این چیزها را اصلا نمی فهمد، موضوع، موضوع علیه و دال را عرف نمی فهمد با اینکه الفاظ را عرف وضع می کند.

لذا آنهایی که اشکال کرده اند بر محقق اصفهانی می گویند باید دید مراد ایشان چیست، اگر ایشان می خواهد وضع را با دوال و علائق قیاس کند، اشکال مرحوم آقای خویی وارد است که قیاس مع الفارق و ناتمام است و لکن ایشان نمی خواسته بگوید حقیقت وضع این است که لفظ، علامت برای معنا است و به موارد مشابه باید دقت شود که همین گونه است.

حال که ایشان نمی خواسته قیاس کند و تشابهی نمی خواسته درست کند، فرمایش ایشان تمام است.

پس اینکه ایشان یا می خواسته قیاس کند یا نمی خواسته، اگر می خواسته قیاس درست کند، اشکال مرحوم آقای خویی وارد است و اگر نمی خواسته قیاس درست کند، اشکال ایشان وارد نیست.

در نتیجه فرمایش محقق اصفهانی با اضافه یک مطلب تمام است که وضع لفظ علاقه برای معنا است اما با ضمیمه، مانند علائم رانندگی که هم دلالت دارد اما با قرائن و ضمیمه، در اینجا هم می گوئیم لفظ علامت برای معنا است با تعهد بر تفهیم و تفهم.

لذا شاید بتواند گفت بهترین تعریف در حقیقت وضع، کما افاده سیدنا الوالد دامت ظله و مرحوم امام، همین نظریه است که حقیقت وضع، جعل اللفظ علی المعنی به داعی تفهیم و تفهم که با آمدن این خصوصیت زائد، دیگر اشکالاتی که بر محقق اصفهانی وارد شده است، وارد نمی باشد.

البته اشکالاتی هم که بر مسلک تعهد وارد بود، وارد نمی باشد.

با این بحث، حقیقت وضع به پایان می رسد.

تا به اینجا جهت سوم بحث در وضع هم تبیین شد.

جهت چهارم: اقسام وضع

در این جهت اقسام وضع ذکر می شود:

1. وضع عام موضوع له عام

2. وضع خاص موضوع له خاص

3. وضع عام موضوع له خاص

4. وضع خاص موضوع له عام

توضیح این اقسام خواهند آمد.


[1] «فهي على ما يظهر من تعاريفها عبارة عن جعل اللفظ للمعنى و تعيينه للدلالة عليه، - و ما يرى في كلمات المحققين من التعبير بالاختصاص أو التعهد، فهو من آثار الوضع و نتائجه، لا نفسه. و اما ما أقيم عليه من البرهان من انه لا يعقل جعل العلاقة بين امرين لا علاقة بينهما و انما المعقول هو تعهد الواضع و التزامه بأنه متى أراد افهام المعنى الفلاني تكلم بلفظ كذا، فهو حق لو كان الوضع إيجاد العلاقة التكوينية، و اما على ما حققناه من انه تعيين اللفظ للمعنى فهو بمكان من الإمكان بل ربما يكون الواضع غافلا عن هذا التعهد كما يتفق ان يكون الواضع غير المستعمل بان يضع اللفظ لأجل ان يستعمله الغير»؛ خمینی، سید روح الله، تهذیب الاصول، ج1، ص8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo