< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

1400/03/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حقیقت وضع / وضع / مباحث الفاظ- جلسه 134

کلام در وضع بود که آیا وضع ذاتی است یا به جعل است که این جهت اول بود.

بعد از اینکه گفتیم کار بشر است، سوال این بود که واضع کیست.

بعد وارد بحث حقیقت وضع شدیم که گفتیم در آن چند قول وجود دارد و گفتیم مرحوم آخوند می گویند الوضع هو نحو اختصاص.

نظریه دوم: محقق عراقی در نهایة الافکار می فرمایند حقیقت وضع از امور واقعی است با توضیحاتی که مفصلا بیان کردیم.

اشکال: مراد شما از وجود ملازمه بین طبیعی لفظ و معنا وجود دارد، چیست، این ملازمه چیست؟ اگر مراد شما وجود ملازمه به طور مطلق برای همه افراد حتی نسبت به شخصی که جاهل به وضع باشد، برای او هم ملازمه است، این واضح البطلان است و اگر بگوئید این ملازمه برای عالم به وضع است فقط و شامل جاهل نمی شود، این هم اشکال دارد، زیرا می گوئیم اگرچه این ملازمه درست است که ملازمه برای عالم به وضع است و برای جاهل نیست، وجود ملازمه بین طبیعی لفظ و معنا، برای عالم به وضع است و لکن اشکالش این است که اسم این حقیقت، وضع نیست، بلکه این ملازمه، متفرع بر وضع و از وضع رتبةً متاخر است.

در حالی که ما به دنبال بحث از حقیقت وضع است که این ملازمه هم مترتب بر حقیقت وضع است. لذا فرمایش محقق عراقی ناتمام است.

نظریه سوم: در اینجا می گوئیم اکثر بزرگان و محققین فرموده اند حقیقت وضع، حقیقت اعتباری است و از امور واقعی نیست، در بین این بزرگان که می گویند حقیقت وضع به دست معتبِر است، اختلاف شده است و می توان آن را به اقسامی تقسیم کرد:

1. وضع عبارت است از ملازمه بین لفظ و معنا

2. وضع عبارت است از اعتبار وجود تنزیلی

3. وضع عبارت است از اعتبار به معنای اینکه جعل لفظ برای معنا شده است که محقق اصفهانی[1] می گوید.

4. مسلک تاهل

پس تا به حال گفتیم مرحوم آخوند می گوید حقیقت وضع، نحو اختصاص است که قول اول بود.

قول دوم فرمایش محقق عراقی است که می گوید وضع از امور واقعی است.

قول سوم که اکثر گفته اند این است که وضع از امور اعتباری است.

نظریه چهارم (قول اول از نظریه سوم): حقیقت وضع عبارت است از اعتبار ملازمه بین طبیعی لفظ و معنای موضوع له، حقیقت این ملازمه به دست معتبر است به اعتبار من له الاعتبار است. اسم این معتبِر را واضع لغت می گویند که موجب این اعتبار و داعی بر آن، قصد تفهیم و تفهّم است بخاطر نیاز مردم به این وضع.

اشکال: این نظریه ناتمام است، زیرا اگر مراد شما از اعتبار، اعتبار خارجی باشد، به این معنا که واضع ملازمه قرار داده است بین لفظ و معنا در خارج، می گوئیم این فایده ندارد. چون تا ملازمه ذهنی را تصور نکنیم، ملازمه خارجی محقق نمی شود، یعنی بدون ملازمه ذهنی، ملازمه خارجی محقق نمی شود، ابتدا باید ذهن این ملازمه را تصور کند و بعد به خارج منتقل شود.

و اگر بگوئید ملازمه ذهنی همیشه وجود دارد، می گوئیم دیگر نیاز به ملازمه خارجی نداریم، زیرا غرض به همین ملازمه ذهنی حاصل می شود.

و اگر مراد شما، ملازمه ذهنی باشد، یعنی واضع اعتبار کرده است ملازمه بین لفظ و معنا را در ذهن، باز هم دچار مشکل می شوید، چون آیا این ملازمه در حق همه (جاهل به وضع و عالم به وضع) است یا اختصاص به عالم به وضع دارد؟

اگر بگوئید در حق همه است، لغو و باطل است و دیگر نیاز به جعل ندارد و کار لغو از حکیم صادر نمی شود، چون این نسبت به جاهل اثری ندارد.

و اگر بگوئید فقط اختصاص به عالم به وضع دارد، این هم تحصیل حاصل است، چون اگر علم به لفظ دارد و انتقال از لفظ به معنا ضروری است، نیاز به جعل و اعتبار نداریم.

لذا می گوئیم معنای محصلی برای قول اول (نظریه چهارم) که ملازمه بین لفظ و معنا باشد، نیافتیم.

ادامه بحث در جلسه بعد ذکر خواهد شد.


[1] «و تحقيق الكلام فيه: أن حقيقة العلقة الوضعية لا يعقل أن تكون من المقولات الواقعية- لا ما له مطابق في الأعيان، و لا ما كان من حيثيات ما له مطابق في الأعيان- لأن المقولات العرضية- سواء كانت ذات مطابق في الخارج، أو ذات منشأ لانتزاعها واقعا- مما تحتاج إلى موضوع محقق في الخارج؛ بداهة لزومه في العرض، مع أنّ طرفي الاختصاص و الارتباط- و هما اللفظ و المعنى- ليسا كذلك، فإنّ الموضوع و الموضوع له طبيعي اللفظ و المعنى، دون الموجود منهما، فإنّ طبيعيّ لفظ الماء موضوع لطبيعي ذلك الجسم السيال، و هذا الارتباط ثابت حقيقة، و لو لم يتلفظ بلفظ الماء، و لم يوجد مفهومه في ذهن أحد»؛ اصفهانی، محمد حسین، نهایة الدرایه، ج1، ص44.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo