< فهرست دروس

موضوع: موضوع علم / تعریف علم اصول / مباحث الفاظ- جلسه 125

کلام در تعریف علم اصول بود که چهار نظریه مشهور، مرحوم آخوند، مرحوم آقای نائینی و آقاضیاء بیان شد.

قول پنجم: مرحوم آقای خویی در محاضرات می فرماید: «وهو: العلم بالقواعد التي تقع بنفسها في طريق استنباط الأحكام الشرعية الكلية الإلهية من دون حاجة إلى ضميمة كبرى أو صغرى اصولية اخرى إليها».[1]

فرمایش ایشان حول دو محور می چرخد، یعنی چکیده فرمایش ایشان در تعریف علم اصول، حول محور می باشد:

1. می فرمایند استفاده احکام شرعی از مسائل اصولیه از باب استنباط است نه تطبیق (هر جا که کار تطبیق باشد، قاعده فقهیه است و هر جا کار استنباط باشد، می شود مسئله اصولی، مثلا اجماع حجت است، این می شود مسئله اصولی) که در قواعد فقهیه گفته می شود، زیرا در قواعد فقهیه، تطبیق کبرای کلی بر مسائل است نه استنباط.

2. اینکه مسئله اصولی بنفسه در طریق حکم قرار می گیرد بدون حاجت به ضمیمه کبرای اصولی دیگر، مسئله اصولی مسئله ای است که در طریق استنباط حکم شرعی قرار می گیرد و احتیاج به ضمیه شدن چیزی ندارد.

شایع مراد ایشان از این قید، این باشد که در مسئله اصولی، مسائل دیگر علوم داخل نشود. در اول بحث اصول گفتیم کسی که می خواهد استنباط و اجتهاد کند، باید علم صرف، نحو، بلاغت و... را فی الجمله بلد باشد و اینها دخیل در استنباط ندارند. فرد باید لغت را فی الجمله بلد باشد، معنای این بلد بودن این نیست که اصول تاثیر دارد، خیر بلکه مقدمه استنباط است.

با این توضیح که اجتهاد در این علوم لازم نیست، اما یاد داشتن این علوم لازم است تا بتوان احاطه بر کل مسائل آن را داشته باشیم و استنباط حکم شرعی کنیم.

البته این علوم به تنهایی نمی تواند دخیل در استنباط حکم شرعی باشد، بلکه باید یک کبرای اصولی هم ضمیمه کنیم تا به ضمیمه این کبری، بتوان یک حکم شرعی را استنباط کرد.

لذا می گویند امتیاز مسئله اصولی از این مسائل همین است که مسئله اصولی تقع فی طریق استنباط حکمٍ شرعیٍ بنفسها. بنفسها می گویند چیز دیگری با آن نباید ضمیمه شود، کار علم اصول استنباط است و ضمیمه نیست، در حالی که سایر مسائل از علوم دیگر مثل علم رجال، درایه، نحو، صرف و... همه تقع فی طریق الاستنباط اما به طریق کبرای اصولی.

پس علم اصول، ضمیمه ندارد اما سایر علوم دیگر کبرای اصولی را برای استنباط حکم شرعی، نیاز دارد.

این خلاصه فرمایش مرحوم آقای خویی در تعریف علم اصول.

قول ششم: مرحوم امام در تهذیب الاصول می فرمایند: «أنّه هو القواعد الآلية التي يمكن أن تقع في كبرى استنتاج الأحكام الكلّية الفرعية الإلهية أو الوظيفة العملية».[2]

در تعریف ایشان، قید آلیت آمده است تا به وسیله آن قواعد فقهیه خارج شود، البته مرحوم آقای خویی هم این کار را با کلمه دیگری انجام داده است، مرحوم امام با قید آلیت، قواعد فقهیه را خارج کرده است اگرچه این قواعد ممکن است در کبرای استنباط قرار بگیرد، اما اینها قواعد استقلالی هستند برای استنباط.

پس مرحوم امام در تعریف کلماتی ذکر کرده اند که به وسیله آنها می خواهد چیزی را خارج کند، اولین کلمه قید آلیت است که به وسیله آن می خواهند قواعد فقهیه را خارج کند.

کلمه دوم، جمله التی یمکن ان تقع فی طریق الاستنتاج.

با این کلمه هم می خواهند چیزی را خارج کنند که در جلسه بعد توضیح آن خواهد آمد.


[1] خویی، سید ابوالقاسم، محاضرات، ج1، ص4.
[2] خمینی، سید روح الله، تهذیب الاصول، ج1، ص19.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo