< فهرست دروس

موضوع: موضوع علم / تعریف علم اصول / مباحث الفاظ- جلسه 122

بحث در مقدمات علم اصول بود، جهت چهارم از آن تعریف علم اصول بود.

نسبت به تعریف علم اصول، اختلاف شده است بر اقوالی:

قول اول: نظریه مشهور در تعریف علم اصول بود که می فرمایند: العلم بالقواعد الممهده للاستنباط احکام الشرعیه.

بر این تعریف اشکال شده بود که اخذ علم در تعریف علم ناتمام است که توضیح آن در جلسه قبل گذشت. لذا برخی کلمه علم را از تعریف برداشته اند.

مرحوم آخوند قید علم را برداشته و می گوید: «صناعة يعرف بها القواعد...‌».[1]

صاحب کفایه بر تعریف مشهور اشکال می کند که این تعریف مشهور، به دو جهت جامع افراد نیست:

اول: تعریف مشهور شامل مسئله حجیت ظن به حکم عقل (حکومت) می شود، در حالی که نباید بشود.

دوم: تعریف مشهور جامع افراد نیست، چون شامل مسائل اصول عملیه در شبهات حکمیه نمی شود، با اینکه این مسائل یک سوم از مسائل علم اصول را تشکیل می دهد.[2]

اما بیان جهت اول: مرحوم آخوند می فرمایند حجیت ظن بنا بر حکومت، عقلی است و بنا بر کشف، شرعی است. در حجیت ظن بنا بر حکومت که عقلی است، تعریف شما، شامل آن نمی شود. چون شمای مشهور علم اصول را، علم به قواعد احکام شرعی گرفته اید و نباید شامل احکام عقلی شود.

لذا صاحب کفایه اینگونه اشکال کرده است که تعریف مشهور شامل حجیت ظن بنا بر حکومت نمی باشد.

اما بیان جهت دوم: اینکه چگونه مرحوم آخوند این اشکال را وارد کرده اند، نیاز به مقدمه دارد و آن مقدمه این است که بعضی از اصولیین مانند مرحوم شیخ در رسائل و مرحوم آخوند می گویند مسائل اصول عملیه که جاری در شبهات حکمیه است، داخل در علم اصول است، یعنی شیخ انصاری تفصیل داده اند و می فرمایند اصول عملیه ای که در شبهات حکمیه است، داخل در علم اصول است و اصول عملیه که در شبهات موضوعیه است، داخل در قواعد فقهیه است، مانند قاعده لا ضرر و... زیرا اجرای اصول در حکم کلی، وظیفه مجتهد است و از خواص مسئله اصولیه و اجرای اصول در احکام جزئیه است.

حال بعد از این مقدمه باید اشکال مرحوم آخوند اینگونه توضیح داده شود که کلمه استنباط در جایی صادق است که دو چیز باشد:

1. مستنبِط

2. مستنبِط منه

مثلا شما از خبر واحد استنباط می کنید که نماز جمعه واجب است، می بینید کلمه استنباط در تعریف مشهور دلالت دارد که قواعد ممهده غیر از احکام شرعیه ای است که استنباط شده است، در حالی که اجرای اصول عملیه برای اثبات احکام شرعیه اینگونه نیست، یعنی از قبیل استنباط نیست، بلکه تطبیق کلی بر مصادیق است.

مثلا روایت می گوید لا تنقض الیقین بالشک، به این روایت تمسک می کنید برای اثبات حکمی مثل وجوب نماز جمعه در زمان غیب، می گوید نماز جمعه در زمان حضور واجب بوده است و آن را می خواهید اثبات کنید، شما قاعده استصحاب را جاری می کنید تا تطبیق حکم شرعی که وجوب نماز جمعه باشد، شود. پس کلمه استنباط در تعریف مشهور، شامل اصول عملیه در شبهات حکمیه نمی شود.

نتیجه اینکه گفتیم در تعریف علم اصول اقوالی است که قول اول، نظریه مشهور بود و اشکالاتی بر آن شده بود که صاحب کفایه یک اشکال کرد که کلمه علم باید برداشته شود و بعضی اشکال کرده اند که کلمه ممهده معنا ندارد و باید برداشته شود که بیان شد.

قول دوم: صاحب کفایه تعریف مشهور را تغییر داده است و می فرماید: «صناعة يعرف بها القواعد التي يمكن أن تقع في طريق استنباط الأحكام أو التي ينتهي إليها في مقام العمل‌».[3]

مرحوم آخوند بخاطر شبهاتی که در تعریف مشهور در ذهنشان آمده است، تعریف دیگری ارائه داده اند تا این اشکالات بر آن وارد نشود، مثلا به جای کلمه علم، صناعت آورده است که هم رفع اشکال شود و هم تعریف علم اصول به نظر خودشان بیان شده است.

در جلسه بعد توضیح خواهیم داد که این تعریف چگونه تعریف علم اصول است و ثانیا آیا با این تعریف که مرحوم آخوند کرده است، شبهه برطرف می شود یا خیر.


[1] خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص10.
[2] «بناء على أن مسألة حجية الظن على الحكومة و مسائل الأصول العملية في الشبهات الحكمية من الأصول كما هو كذلك ضرورة أنه لا وجه لالتزام الاستطراد في مثل هذه»؛ خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص10.
[3] خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص10.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo