< فهرست دروس

موضوع: موضوع علم / تعریف علم اصول / مباحث الفاظ- جلسه 118

کلام در این بود که موضوع علم اصول چیست که یک نظریه را بررسی کردیم.

نظریه اول قول مشهور و میرزای قمی بود که می گفتند موضوع علم اصول، ادله اربعه به وصف دلیلیت است، یعنی کونها حجة که حجیت جزء موضوع قرار گرفته است، کتابی که حجت است موضوع است.

بر این نظریه اشکال شد که با این نظریه، اکثر مسائل علم اصول باید از اصول خارج شود، چون بحث از عوارض نیست و بلکه بحث از مبادی است، بحث از ثبوت و لا ثبوت است، بحث از مفاد کان تامه است، آیا خبر هست یا خیر در حالی که بحث ما از مفاد کان ناقصه است، بحث از عوارض است، لذا می شود گفت برای تعریف مشهور و میرزای قمی یک بحث از مباحث اصول داخل در این تعریف می شود و آن هم بحث مباحث الفاظ است و بقیه بحث ها از علم اصول در این تعریف خارج است.

نظریه دوم: صاحب فصول برای فرار از اشکال مشهور می فرمایند موضوع علم اصول، ادله اربعه بما هی هی است، یعنی کتاب بدون پسوند موضوع علم اصول است، اجماع، عقل و سنت بدون وصف دلیلیت، موضوع علم اصول است. در اینجا گفته نمی شود کتابی که حجت است دلیل است، بلکه خود کتاب، خود سنت، خود اجماع و خود عقل موضوع علم اصول است تا لازم نیاید که اکثر مسائل علم اصول خارج شود و بحث از مسائل علم اصول، بحث از عوارض شود.[1]

اشکال: اگرچه فرمایش صاحب فصول بعضی از مشکلات را حل می کند اما همه مشکلات را حل نمی کند بلکه مشکلات کمتر می شود.

مثلا بحث از حجیت کتاب و همچنین بحث از حجیت عقل، مشکله آن حل می شود و لکن باز هم اشکال باقی می ماند. وقتی شما بحث از حجیت کتاب یا بحث از حجیت خبر می کنید، بحث از عوارض سنت نیست، زیرا قول زراره سنت نیست بلکه حاکی از سنت است. پس باید در حجیت خبر، بحث از عوارض محکی کنید نه عوارض حاکی، در حالی که شما بحث از عوارض حاکی می کنید، لذا مهم این است که ما بحث از عوارض محکی کنیم نه حاکی.

برای توضیح این مطلب، باید یک مقدمه بیان شود و آن اینکه سوال می شود مراد از سنت چیست؟

می گویند سنت قول امام علیه السلام، فعل امام علیه السلام و تقریر امام علیه السلام است، بر این اساس ما در سنت دو چیز داریم:

1. حاکی

2. محکی

مراد از محکی، یعنی قول امام امام علیه السلام که از زبان مبارکشان جاری می شود، یا آنچه که فعل ایشان نشان داده است و مراد از حاکی، یعنی آنچه که حکایت قول امام علیه السلام را می کند، مثلا خبر زراره یا ابی بصیر یا محمد بن مسلم.

سوال: شما که بحث می کنید آیا خبر زراره و ابی بصیر حجت است یا خیر، بحث از سنت است یا بحث حاکی سنت می کنید؟ بحث از محکی می کنید یا بحث از حاکی می کنید؟

جواب: این بحث از حاکی از سنت است نه بحثی از محکی، پس خبر زراره حاکی از سنت است، در حالی که ما در علم اصول، وقتی می گوئیم سنت، مراد محکی است نه حاکی.

اشکال به نظریه دوم: در اینجا صاحب کفایه اشکال به صاحب فصول می کند که شما هم مشکله را حل نکردید، چون بحث از حجیت خبر، بحث از عوارض کتاب یا سنت نیست، بلکه حاکی از سنت است، پس از عوارض ذاتی بحث نکردید. صاحب کتاب در حقیقت می گوید شما باید بحث از عوارض ذاتی کنید، پس شما هم خارج از موضوع بحث می کنید و حول موضوع سخن نگفته اید که عوارض ذاتیه باشد، موضوع، سنت است، سنت یا قول امام است یا فعل امام است یا تقریر امام است، شما از سنت بحث نکردید، بحث از عوارض، ذاتی نشده است.

لذا صاحب کفایه می گوید راه صاحب فصول هم ناتمام است و نظریه دوم هم مشکله را حل نکرده است.[2]

در اینجا هم مشکله حل نشده است و به راه درستی نرسیده ایم.

تا اینجا قول میرزای قمی و مشهور را بیان کردیم و توضیح دادیم، اشکال بر قول مشهور بیان شد، قول صاحب فصول توضیح داده شد، اشکال بر فرمایش صاحب فصول هم بیان شد.

این بحث تتمه ای دارد که در جلسه بعد بیان خواهد شد.


[1] حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویة، صص11 و 12.
[2] «ضرورة أن البحث في غير واحد من مسائله المهمة ليس من عوارضها و هو واضح لو كان المراد بالسنة منها هو نفس قول المعصوم أو فعله أو تقريره كما هو المصطلح فيها لوضوح عدم البحث في كثير من مباحثها المهمة كعمدة مباحث التعادل و الترجيح بل و مسألة حجية خبر الواحد لا عنها و لا عن سائر الأدلة و رجوع البحث فيهما في الحقيقة إلى البحث عن ثبوت السنة بخبر الواحد في مسألة حجية الخبر كما أفيد و بأي الخبرين في باب التعارض فإنه أيضا بحث في الحقيقة عن حجية الخبر في هذا الحال غير مفيد فإن البحث عن ثبوت الموضوع و ما هو مفاد كان التامة ليس بحثا عن عوارضه فإنها مفاد كان الناقصة»؛ خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo