< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

99/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات / تعادل و تراجیح

مقدمه سوم: در ابتدای بحث تعادل و تراجیح، بحث می کنیم که آیا بحث از تعادل، مسئله اصولی است یا مسئله فقهی؟

مثلا مرحوم نائینی در فوائد الاصول می فرمایند: «لا إشكال في أنّ البحث عن التعادل و التراجيح من أهمّ مباحث الأصول، و ليست المسألة من المسائل الفقهيّة و لا من المبادي، لأنّها تقع كبرى القياس الاستنباط».[1]

در این رابطه می گوئیم، این مسئله، از مسائل اصولی است، چون مسئله اصولی، دو ضابط دارد:

اول: هر مسئله ای که بحث در آن، از عوارض ذاتی ادله اربعه باشد، لذا بحث از تعارض ادله هم بحث اصولی است و بحث از تعادل، بحث از اوصاف متعارضین است. متعارضین از اوصاف خبر است، پس بحث از اصول سنت و خبر است.

دوم: هر مسئله ای که در طریق استنباط احکام کلی قرار بگیرد، مسئله اصولی است و بحث از تعارض هم از مسائل اصولی است، زیرا در تعارض بحث می کنیم که ما هو المرجِّح چیست، حکم الله کدام است، کدام مقدم است؟

پس با هر دو راه اثبات می شود که بحث از تعارض، مسئله اصولی است.

مقدمه چهارم: آیا بحث تعادل و تراجیح یا تعارض ادله، اختصاص به روایات دارد یا خیر و اختصاص به روایات ندارد؟

در این رابطه می گوئیم اختصاص به روایات ندارد و تعارض دو آیه یا آیه با اجماع، آیه با روایات، همه این اقسام را شامل می شود.

البته بحث ما در تعارض و تراجیح، اختصاص به همه این اقسام ندارد، فقط اختصاص به تعارض در روایات دارد و در کتب اصول هم آمده و به موارد دیگر کاری نداریم، مثلا دو آیه تعارض کنند، چون:

اولا: آنچه که در تعارض شایع است، تعارض در روایات است و آیات متعارض نمی باشند یا نادر هستند، پس باید ما هو الغالب بحث شود و ما هو الغالب، بحث از تعارض روایات می باشد و به همین نکته، مرحوم امام در رساله تعادل و تراجیح[2] اشاره فرموده اند.

ثانیا: آنچه که مرحوم صاحب معالم[3] فرموده اند که تعارض اختصاص به ادله ظنیه دارد و ادله ظنیه هم اختصاص به روایات دارد، پس بحث از تعارض ادله در روایات پیاده می شود.

اشکال: دلالت آیات هم ظنیه است، در اجماعات هم ظنیه است، در اینها چه می گوئید؟!

ثالثا: روایاتی که این احکام را بیان کرده است، اختصاص به روایات متعارضه دارد، مثلا روایات تراجیح در باب تعارض روایتین آمده است، پس باید فقط در باب اخبار متعارضه بحث کرد.

شاید بهترین وجه، همین وجه سوم باشد.

در نتیجه همانگونه که گفته شد، بحث تعادل و تراجیح، اختصاص به تعارض روایات ندارد و شامل آیات و غیر آیات هم می شود و لکن در مبحث تعادل و تراجیح اصول، اختصاص به یک قسم پیدا کرده است که تعارض روایات می باشد و تعارض سایر موارد بررسی نمی شود و جهت این اختصاص بیان شد و لذا باید تفکیک کرد که از نظر لغوی، تعارض، شامل همه موارد می شود اما آنچه که بحث می شود، تعارض از روایات می باشد.


[1] نائینی، محمد حسین، فوائد الاصول، ج4، ص699.
[2] خمینی، سید روح الله، الرسائل، ج2، ص4.
[3] «[خاتمة] [في‌] التعادل و الترجيح: تعادل الأمارتين، أي الدليلين الظنّيين، عند المجتهد يقتضي تخييره في العمل بأحدهما... و لمّا كان تعارض الأدلّة الظنّية منحصرا عندنا في الأخبار، لا جرم كانت‌ وجوه الترجيح كلّها راجعة إليها»؛ عاملی، حسن بن زين الدين‌، معالم الأصول (با حواشى سلطان العلماء)، ص345 و 346.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo