درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی
98/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جهت پنجم / قاعده فراغ و تجاوز / امر پنجم / خاتمه / استصحاب
بحث در این بود که آیا قاعده فراغ و تجاوز، دو قاعده است و هر کدام مستقل از دیگری است و یا اینکه هر دو با هم یک قاعده می باشد؟
نسبت به این بحث، یک بحث ثبوتی وجود دارد و یک بحث اثباتی.
اما بحث ثبوتی:کسانی که گفته اند فراغ و تجاوز، دو قاعده می باشند، به وجوهی استدلال کرده اند که یک وجه این است: مجعول در قاعده فراغ، غیر از مجعول در قاعده تجاوز است؛ در قاعده فراغ، سخن از صحت آنچه که وجود داشته است، می باشد. مثلا شما نماز را خوانده اید و نمی دانید صحیح خوانده اید یا فاسد، در اینجا، مجرای قاعده فراغ می باشد و به اصطلاح، بحث از مفاد کان ناقصه است. یعنی بحث در قاعده فراغ، بحث از صحت شیء موجود است.
اما در قاعده تجاوز، بحث در این است که آیا فلان جزء وجود پیدا کرده است یا خیر و به اصطلاح، بحث از مفاد کان تامه و هستی می باشد. یعنی فلان جزء مثل سوره، در نماز آمده است یا خیر؟
پس در قاعده فراغ، بحث از چگونگی هستی است، یعنی می دانیم وجود دارد اما نمی دانیم صحیح است یا خیر (مفاد کان ناقصه).[1]
بخاطر این فرق گفته شده که اینجا دو قاعده مستقل است و مثل هم نمی باشند.
در قبال این قول، مرحوم شیخ انصاری در رسائل[2] فرموده اند فراغ و تجاوز، یک قاعده است نه دو قاعده و مجعول در هر دو، یک چیز می باشد و جامعی برای این دو متصور است و آن جامع این است: مکلف متعبد به وجود مرکب صحیح شود که گاهی شک در وجود آن مرکب است که نامش قاعده تجاوز است و گاهی شک در صحت آن مرکب است که نامش قاعده فراغ می باشد.
مرحوم نائینی بر این جامعی که مرحوم شیخ ذکر کرده اند، چهار اشکال وارد کرده اند:
اشکال اول: برگرداندن فراغ و تجاوز، به یک جامع، خلاف ظاهر روایات از نظر اثبات می باشد.
توضیح: ظاهر کلام امام علیه السلام که فرمودند: «كُلُّ مَا مَضَى مِنْ صَلَاتِكَ وَ طَهُورِكَ فَذَكَرْتَهُ تَذَكُّراً فَأَمْضِهِ وَ لَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ فِيهِ»،[3] تعبد به صحت موجود (قاعده فراغ) است نه تعبد به وجود صحیح (قاعده تجاوز). آنچه از روایت برداشت می شود، صحت موجود است نه وجود صحیح، بله لازمه وجود صحیح، صحت موجود است اما روایات ظاهر در صحت موجود است که قاعده فراغ باشد نه وجود صحیح که تجاوز باشد.
در ادامه مرحوم نائینی می فرمایند اگر بتوانیم برای فرمایش شیخ، تصور درستی بکنیم که یک قاعده باشد، این حرف در عبادات ممکن است اما در معاملات، تجاوز تصوری ندارد، چون آثار صحت معامله بر شخصی که معامله ای را انجام داده و شک در صحت آن دارد نه وجود آن، بار می شود.[4]
به اصطلاح، مرحوم نائینی می فرمایند این جامعی که مرحوم شیخ درست کرده اند در عبادات امکان دارد درست باشد اما در معاملات، این حرف درست نیست.