< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

98/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مرحله دوم / امر چهارم / خاتمه / استصحاب

گفتیم مهم در تعارض دو استصحاب، مقام امتثال نیست، بلکه جایی است که تعارض و تنافی صدق کند، البته تعارض دو استصحاب را بر دو قسم کردیم:

قسم اول: بین دو استصحاب، اصل سببی و مسببی باشد.

قسم دوم: بین دو استصحاب، اصل سببی و مسببی نباشد.

مثال فقهاء برای قسم اول: اگر شما لباسی دارید که یقین به نجاست آن دارید و الان شک می کنید این لباس پاک است یا نجس، به مقتضای استصحاب باید گفت لباس نجس است و از طرفی ظرف آبی است که یقین دارید پاک بوده و الان شک دارید نجس شده است یا خیر، به مقتضای استصحاب باید گفت این آب پاک است. پس یک آب وجود دارد که با استصحاب طهارت آن اثبات می شود و یک لباس وجود دارد که با استصحاب، نجاست آن را اثبات کردید. حال این لباس را با همین آب تطهیر کرده اید، در اینجا حکم به نجاست لباس می کنید یا حکم به طهارت آن و کدام استصحاب مقدم است؟[1]

در اینجا می گویند هر کجا تعارض به این نحو باشد که با جریان یک استصحاب، موضوع استصحاب دیگر را که شک باشد، بردارد، یک استصحاب حاکم می شود و استصحاب دیگر محکوم می باشد و همیشه در استصحاب سببی و مسببی، استصحاب سببی مقدم است (استصحاب پاک بودن ظرف آب است).

بر این اساس، مرحوم شیخ انصاری[2] می فرمایند اصل جاری در ناحیه سبب مقدم است، چون اصل در ناحیه سبب، تنجیزی و در ناحیه مسبب تعلیقی است و همیشه اصل تنجیزی مقدم بر اصل تعلیقی است.

مرحوم آخوند[3] می فرمایند اگر بخواهیم اصل در ناحیه مسبب را مقدم کنیم، لازمه آن یا تخصیص بلاوجه است یا علی وجه الدائر (دور) است. ایشان هم می گویند استصحاب در ناحیه سبب مقدم است.

نکته: در اینجا که حکم به طهارت لباس می کنیم، حکم به طهارت ظاهری کرده ایم و با استصحاب درست شده و امکان دارد در واقع نجس باشد.

این تقریبی بود که برای اصل سببی و مسببی، با مثال توضیح داده شد.

اشکال: اگر استصحاب، با سایر اصول تعارض کند (مثل تعارض استصحاب با برائت)، این حرف تمامی است که اصل سببی بر اصل مسببی مقدم است اما این توجیه در تعارض دو استصحاب تمام نمی باشد. مثلا یقین به نجاست لباس بوده و الان شک در نجاست است، در اینجا استصحاب نجاست جاری است و در ظرف آب هم به حکم استصحاب گفته شد که پاک است، حال نسبت به ظرف آب، یا حالت سابقه دارد یا حالت سابقه ندارد:

اما اگر ظرف آب، حالت سابقه نداشته باشد: در اینجا شک می کنیم که این ظرف آب، پاک است یا نجس که به اصالة الطهارة حکم به پاک بودن ظرف آب می کنیم. حال آیا این طهارت ظاهری آب، می تواند نجاست واقعیه لباس را بر طرف کند؟ شما با استصحاب، اثبات نجاست لباس کرده اید و اصالة الطهاره در آب فقط همین مقدار می توان بگوید که آب پاک است و نمی تواند لباس نجس را پاک کند.

ان قلت: چه اشکالی دارد اصالت الطهاره در آب، دو کار را انجام بدهد: 1. خود آب پاک است؛ 2. لباس نجس را پاک کند؟

قلت: در اینجا در حقیقت تعارض بین طهارت ظاهری لباس که با آب پاک شده و نجاست واقعی لباس که با استصحاب ثابت شده و در اینجا دیگر وجهی برای تقدم یکی از دو استصحاب بر دیگری نمی باشد و نوبت به اصل سببی و مسببی نمی رسد. دلیل استصحاب می گوید «لا تنقض الیقین بالشک بل انقضه بیقین آخر» و در اینجا یقین آخر وجود ندارد.

در نتیجه در این صورت، نوبت به اصل سببی و مسببی نمی رسد.


[1] «مثاله: استصحاب طهارة الماء المغسول به ثوب نجس، فإنّ الشكّ في بقاء نجاسة الثوب و ارتفاعها مسبّب عن الشكّ في بقاء طهارة الماء و ارتفاعها، فيستصحب طهارته، و يحكم بارتفاع نجاسة الثوب‌»؛ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج3، ص394.
[2] «القسم الأول ما إذا كان الشك في مستصحب أحدهما مسببا عن الشك في الآخر؛ فإن كان الشك في أحدهما مسببا عن الشك في الآخر فاللازم تقديم الشك السببي و إجراء الاستصحاب فيه و رفع اليد عن الحالة السابقة للمستصحب الآخر مثاله استصحاب طهارة الماء المغسول به ثوب نجس فإن الشك في بقاء نجاسة الثوب و ارتفاعها مسبب عن الشك في بقاء طهارة الماء و ارتفاعها فيستصحب طهارته و يحكم بارتفاع نجاسة الثوب خلافا لجماعة»؛ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج3، ص: 394.
[3] «و بالجملة فكل من السبب و المسبب و إن كان موردا للاستصحاب إلا أن الاستصحاب في الأول بلا محذور بخلافه في الثاني ففيه محذور التخصيص بلا وجه إلا بنحو محال فاللازم الأخذ بالاستصحاب السببي‌»؛ خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص431.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo