درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی
98/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مطلب اول / امر دوم / خاتمه / استصحاب
امر دوم در خاتمه استصحاب، دارای دو مطلب است:
مطلب اول: آیا با ادله استصحاب می توان قاعده یقین را اثبات کرد یا خیر؟قاعده یقین، شک در حدوث شیء است به خلاف استصحاب که شک در بقاء شیء می باشد. اسم شک در قاعده یقین، شک ساری است و اسم شک در استصحاب، شک طاری است.
مثلا فردی یقین دارد زید در روز جمعه، زنده و عادل بوده و در روز شنبه، شک می کنم آیا یقین من به زنده بودن زید در روز جمعه درست بوده یا خیر؟ به این قاعده یقین و شک ساری گفته می شود، یعنی شک، یقین قبل را زیر سوال می برد. اما اگر در روز شنبه شک کند که این زیدی که در روز جمعه زنده بود، الان هم زنده است یا خیر، به این استصحاب و شک طاری گفته می شود و شک در بقاء می باشد.
حال در این مطلب بحث از این است که آیا با ادله استصحاب می توان قاعده یقین را اثبات کرد یا خیر؟
مصباح الاصول[1] و فوائد الاصول[2] هم به این مطلب اشاره کرده اند.
مطلب دوم: آیا با ادله استصحاب می توان قاعده مقتضی و مانع را اثبات کرد یا خیر؟مثلا شما یقین به وضو داشته اید و الان شک می کنید که وضویی که قبلا داشتید، الان دارید یا خیر. در اینجا متعلق یقین و شک یکی است و به آن استصحاب گفته می شود. اما اگر یقین به وجود مقتضی تعلق بگیرد، مثلا یقین دارم روی دستم آب ریخته ام و شک در مانع دارم، نمی دانم آیا روی دست من مانعی از رنگ و... بوده است که مانع از رسیدن آب باشد یا خیر و مانع نبوده است؟ نام این، قاعده مقتضی و مانع است.
بحث در این مطلب این است که آیا با ادله استصحاب قاعده مقتضی و مانع، اثبات می شود یا خیر؟
البته در جای خودش بحث خواهد شد بر فرض که ادله استصحاب شامل این قاعده نشود، آیا قاعده مقتضی و مانع دلیل درستی دارد یا خیر.
اما مطلب اول: اثبات قاعده یقین از ادله استصحابآیا قاعده یقین را می توان از ادله استصحاب ثابت کرد یا خیر؟ به عبارت دیگر ادله استصحاب شامل شک طاری می شود، حال آیا شامل شک ساری هم می شود یا خیر؟
ادله استصحاب، شک در بقاء را می گفت، سوال این است که آیا شک در حدوث را هم می گوید یا خیر؟
در این رابطه می گوئیم آنچه که از فرمایشات مرحوم شیخ انصاری[3] بر می آید این است که دلیل واحد (روایات استصحاب)، نمی تواند متکفل بیان دو امر باشد (استصحاب و قاعده یقین). چون روایت استصحاب (لا تنقض الیقین بالشک) تعبد به بقاء را می گفت، پس تعبد به حدوث مستحیل است.
لذا صحیحه زراره و... همانگونه که مورد آنها استصحاب بود، قطعا شامل قاعده یقین نمی شود.
مرحوم نائینی می فرمایند ادله استصحاب فقط استصحاب را می گوید و شامل قاعده یقین نمی شود، ایشان برای مطلب خود، وجوهی را ذکر کرده است:
وجه اول: استصحاب، تعبد به بقاء است بعد از اینکه حدوث آن یقینی می باشد اما قاعده یقین نسبت به شیءای بحث می کند که حدوث آن مشکوک است و دلیل واحد (روایات) نمی تواند هم استصحاب و هم قاعده یقین را ثابت کند. لازمه این حرف این است که شیء ای که متیقین الحدوث بود، مشکوک الحدوث باشد و این محال است.[4]