< فهرست دروس

درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

98/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه یازدهم / تنبیهات / استصحاب

بحث در مقام دوم تنبیه یازدهم بود که شک در تقدم و تاخر دو حادث بود. مثلا می دانیم پدر فوت کرده و می دانیم پسر هم اسلام آورده اما نمی دانیم کدامیک موخر بوده و کدامیک مقدم، اگر اسلام پسر بعد از فوت پدر بوده، ارث نمی برد و اگر قبل از فوت پدر بوده، ارث می برد.

مقدمه: در این مقام، صوری متصور است که قبل از بیان آن مقدمه ای باید بیان شود: موضوعی که نسبت به آن بحث است، مانند ارث وارث و مانند جواز تقلید، گاهی موضوع را بسیط فرض می کنیم و گاهی موضوع را مرکب فرض می کنیم.

هر جا که موضوع، بسیط باشد، استصحاب جاری است به شرط اینکه اصل مثبت را حجت بدانیم و هر جا که موضوع، مرکب باشد، گفته شده که استصحاب جاری است و نیازی به اصل مثبت نداریم. چون یک جزء مرکب، محرز بالوجدان است و جزء دیگر، با اصل احراز می شود. مثلا در مثالی که بیان شد، شک داریم که در زمان حیات پدر، پسر اسلام آورده است یا خیر. در اینجا دو چیز داریم: 1. فوت پدر؛ 2. اسلام پسر.

در اینجا می گوئیم موت پدر محرز بالوجدان است و اسلام پسر را هم با استصحاب عدم، نفی می کنیم، در نتیجه ارث ثابت نمی شود.

این حرف به جهت این است که موضوع مرکب فرض شود و الا حکم این نمی باشد، البته هنوز وارد بحث صور نشده ایم.

مثال دیگر: زید عادل بوده است و موضوع جواز تقلید، عالم عادل است و می دانیم این فرد در 20 سال قبل عادل بوده است و بالوجدان محرز است، اما در حال حاضر نمی دانیم که این فرد درس خوانده و عالم (به معنای مجتهد) شده تا تقلید از او جایز باشد یا خیر؟ در این صورت هم یک جزء موضوع محرز بالوجدان است و جزء دیگر محرز بالاصل است، در نتیجه تقلید از او جایز نمی باشد.

نتیجه: اینکه در استصحاب گفته شده باید مستصحب، حکم شرعی یا موضوع دارای اثر شرعی باشد، به دو نحو قابل تصور است: بسیط و مرکب.

اما صور مسئله:

مثالی که در اینجا بحث می کنیم، فوت مورث و اسلام وارث می باشد، یعنی می دانیم پدری فوت کرده و پسری اسلام آورده اما نمی دانیم کدام مقدم بوده و کدام موخر. اثر این عدم علم این است که آیا پسر ارث می برد یا خیر.

در اینجا سه صورت می توان تصور کرد:

صورت اول: تاریخ هر دو حادث مجهول است. مثلا نمی دانیم تاریخ فوت پدر و اسلام پسر چه زمانی بوده است.

صورت دوم: تاریخ یکی از دو حادث معلوم است و تاریخ دیگری مجهول است. مثلا تاریخ فوت پدر را می دانیم اما تاریخ اسلام آوردن پسر را نمی دانیم.

صورت سوم: تاریخ هر دو حادث معلوم است.

صورت سوم از محل بحث خارج است و دو صورت باقی می ماند.

اما صورت اول (تاریخ هر دو حادث مجهول است)

نکته: قبل از توضیح این صورت، باید یک نکته بیان شود و آن این است که باید دیده شود که موضوع ارث در ادله چیست. گاهی گفته می شود موضوع ارث این است که وارث مسلمان باشد و مورث هم مرده باشد (اسلام وارث و موت مورث)، در این صورت موضوع مرکب است و یکی محرز بالوجدان و دیگری محرز بالاصل است. و گاهی موضوع، عنوان بسیط است، یعنی موضوع ارث، تقدم اسلام وارث بر موت مورث می باشد.

حال اگر تاریخ هر دو حادث مجهول باشد و عنوان هم بسیط باشد، علماء می فرمایند شک داریم که اسلام وارث بر موت مورث تقدم داشت یا خیر. در اینجا زمانی بوده که پسر مسلمان نبوده و استصحاب عدم تقدم اسلام جاری می شود و گفته می شود که پسر از پدر خود ارث نمی برد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo