< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی

99/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چند فرع / شروط / حد قذف / حدود

مسئله 2: «يعتبر في القذف أن يكون بلفظ صريح أو ظاهر معتمد عليه‌كقوله: «أنت زنيت» أو «.. لطت» أو «أنت زان» أو «لائط» أو «ليط بك» أو «أنت منكوح في دبرك» أو «يا زاني» «يا لاطئ» و نحو ذلك مما يؤدي المعنى صريحا أو ظاهرا معتمدا عليه، و أن يكون القائل عارفا بما وضع له اللفظ و مفاده في اللغة التي يتكلم بها، فلو قال عجمي أحد الألفاظ المذكورة مع عدم علمه بمعناها لم يكن قاذفا، و لا حد عليه و لو علم المخاطب، و على العكس لو قاله العارف باللغة لمن لم يكن عارفا.فهو قاذف و عليه الحد».[1]

دوم: متکلم باید عارف و آشنا به لغتی که با آن قذف می کند باشد و قاصد آن باشد، اگر معنای الفاظ را نداند، قذف صادق نیست. مثلا به یک شخص فارسی زبان، بگویند به رفیقت بگو یابن زانیه، و معنا را نمی داند، صد بار هم بگوید، باز هم قذف صادق نیست. یا فارسی زبان بگوید یا لائط و معنایش را نداند، در اینجا هم قذف ثابت نیست اگرچه چندین بار تکرار کند و باید معنا را بداند و آن را قصد کند تا حد قذف ثابت شود.[2]

مثلا فردی در خواب ده بار بگوید ای زنا زاده، اینجا اثری ندارد، یا فرد غالط باشد و در سخن اشتباه کند، در اینجا حکمی بار نمی باشد.

در نتیجه قذف متوقف بر ظهور لفظ در معنا است تا قذف صادق باشد و قاذف هم باید عارف به معنا و قاصد آن باشد و روایات و عرف هم همین را می گویند، در نتیجه اگر فارسی زبانی این الفاظ را به زبان آورد و مخاطب او عرب باشد، عرب می فهمد چه می گوید اما فارسی زبان نمی فهمد، در اینجا صدق قذف نمی کند و حد قذف بر او جاری نمی شود. اما اگر قضیه برعکس شد و عرب زبان این الفاظ را به زبان بیاورد که معنای آنها را می داند و مخاطب فارسی باشد و معنای این کلمات را نمی فهمد، در اینجا حد قذف جاری است، چون متکلم عارف به الفاظ است و مهم در اینجا قاذف است که الفاظ صریح باشد و قصد معنا را داشته و همین مقدار در اثبات حد قذف کافی است.

در نتیجه نظریه مرحوم امام نسبت به دو شرط برای قذف، تمام است.

مسئله 3: «لو قال لولده الذي ثبت كونه ولده بإقرار منه أو بوجه شرعي: «لست بولدي» فعليه الحد،و كذا لو قال لغيره الذي ثبت بوجه شرعي أنه ولد زيد: «لست بولد زيد» أو «أنت ولد عمرو».نعم لو كان في أمثال ذلك قرينة على عدم إرادة القذف و لو للتعارف فليس عليه الحد، فلو قال: «أنت لست بولدي» مريدا به ليس فيك ما يتوقع منك أو «أنت لست بابن عمرو» مريدا به ليس فيك شجاعته مثلا فلا حد عليه و لا يكون قذفا».[3]

در این مسئله، مرحوم امام دو مورد را تطبیق می دهند:

مورد اول: اگر پدری به پسرش (در حالی که فرزندی او به اقرار یا به وجه شرعی ثابت شده باشد) بگوید تو پسر من نیستی، در اینجا حد قذف بر پدر جاری می شود.

مورد دوم: اگر فرزند بودن شخصی ثابت شده باشد، مثلا این فرد پسر زید است و شخص سومی بگوید تو پسر زید نیستی و پسر عمرو هستی، در اینجا هم بر شخص سوم، حد قذف ثابت است.

دلیل بر این مورد: همانگونه که صاحب جواهر می فرمایند: «بلا خلاف اجده»[4] و مسئله اختلافی نیست و مرحوم شهید در مسالک[5] می گویند این الفاظ، از الفاظ صریح در قذف است و متفاهم عرفی هم همین است و روایات هم دلالت بر این دارد، مانند روایت سکونی: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَقَرَّ بِوَلَدٍ ثُمَّ نَفَاهُ جُلِدَ الْحَدَّ وَ أُلْزِمَ الْوَلَدَ».[6]

بله اگر در این گونه مثالها قرینه بر عدم اراده قاذف بود و قرینه داشتیم که قاذف این معنا را اراده نکرده، مثلا اینکه گفته تو پسر من نیستی، مرادش این است که خصوصیات اخلاقی من مثل شجاعت و سخاوت من را نداری و... و منظورش نفی ولد نیست، در این صورت می گویند جای بحث نیست و تابع قرینه هستیم و صرف اینکه بگوید تو پسر من نیستی، دلالت بر قذف ندارد و باید اثبات شود که می خواهد نفی ولد کند.

پس نظریه مرحوم امام در این مسئله هم تمام می باشد.[7]


[1] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص472.
[2] «مع معرفة القائل بموضوع اللفظ بأي لغة اتفق و إن لم يعرف ذلك المخاطب»؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج41، ص403.
[3] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، صص472 و 473.
[4] «و لو قال لولده الذي أقر به أو حكم له به شرعا لست‌ ولدي وجب عليه الحد، و كذا لو قال لغيره: لست لأبيك بلا خلاف أجده فيه بيننا»؛ نجفی، محمد حسن، جواهر اللام، ج41، صص403 و 404.
[5] «هذه الصيغة عندنا من ألفاظ القذف الصريح لغة و عرفا، فيثبت بها الحدّ لأمه»؛ عاملی، زید الدین بن علی، مسالک الافهام، ج14، ص425.
[6] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج28، ص209، ابواب حد القذف، باب23، ح1، ط آل البیت.
[7] «نعم لو كان في أمثال ذلك قرينة على عدم إرادة القذف و لو للتعارف فليس عليه الحد، فلو قال: «أنت لست بولدي» مريدا به ليس فيك ما يتوقع منك أو «أنت لست بابن عمرو» مريدا به ليس فيك شجاعته مثلا فلا حد عليه و لا يكون قذفا»؛ خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، صص472 و 473.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo