درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی
99/01/23
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله 1: «موجب الحد الرمي بالزنا أو اللواط، و أما الرمي بالسحق و سائر الفواحش فلا يوجب حدّ القذف، نعم للإمام عليه السلام تعزير الرامي».[1]
اما روایاتی که تعبیر به قذف به لواط شده است:
منها: موثقه عباد بن صهیب: «وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَيْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُولُ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِلرَّجُلِ يَا مَعْفُوجَ يَا مَنْكُوحَ فِي دُبُرِهِ فَإِنَّ عَلَيْهِ حَدَّ الْقَاذِفِ».[2]
در این روایت قذف بر نسبت لواط هم آمده است.
منها: روایت عباد بصری: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ نُعَيْمِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبَّادٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: إِذَا قَذَفَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَقَالَ إِنَّكَ تَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ تَنْكِحُ الرِّجَالَ قَالَ يُجْلَدُ حَدَّ الْقَاذِفِ ثَمَانِينَ جَلْدَةً».[3]
حضرت گفتند به کسی که می گوید عمل قول لواط انجام می دهی، هشتاد ضربه تازیانه می خورد.
پس نسبت به نسبت زنا و لواط، حد قذف ثابت است.
اما نسبت به فحش به سایر چیزهای، حد ثابت نیست، به چند دلیل:
دلیل اول: دلیلی بر این حد در سایر چیزها نداریم.
دلیل دوم: مقتضای حرام بودن هر امر حرامی، تعزیر می باشد.
نکته: برخی در مساحقه گفته اند، حد قذف وجود دارد، چون موجب مساحقه مثل زنا است و قذف هم در آن ثابت است[4] ما می گوئیم دلیلی بر این حرف نداریم و مجرد مشارکت در موجب آن، موجب یکسان بودن در تمام احکام نیست.
نتیجه اینکه حد نسبت به قذف به زنا یا لواط ثابت است اما نسبت به سایر موارد ثابت نیست و فقط تعزیر است.
مسئله 2: « يعتبر في القذف أن يكون بلفظ صريح أو ظاهر معتمد عليهكقوله: «أنت زنيت» أو «.. لطت» أو «أنت زان» أو «لائط» أو «ليط بك» أو «أنت منكوح في دبرك» أو «يا زاني» «يا لاطئ» و نحو ذلك مما يؤدي المعنى صريحا أو ظاهرا معتمدا عليه، و أن يكون القائل عارفا بما وضع له اللفظ و مفاده في اللغة التي يتكلم بها، فلو قال عجمي أحد الألفاظ المذكورة مع عدم علمه بمعناها لم يكن قاذفا، و لا حد عليه و لو علم المخاطب، و على العكس لو قاله العارف باللغة لمن لم يكن عارفا.فهو قاذف و عليه الحد».[5]
در این مسئله، گفته شد در حد قذف، دو چیز معتبر است:
اول: قذف باید به لفظ صریح و ظاهری قابل اعتماد باشد و با الفاظ مهمل و مجمل، قذف ثابت نمی باشد و باید رمی به قذف صدق کند و با الفاظ مجمل این رمی ثابت نمی باشد و روایات هم به این مطلب اشاره دارد:
منها: موثقه اسحاق بن عمار: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ كَلُّوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ ع أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يُعَزِّرُ فِي الْهِجَاءِ وَ لَا يَجْلِدُ الْحَدَّ إِلَّا فِي الْفِرْيَةِ الْمُصَرَّحَةِ أَنْ يَقُولَ يَا زَانِي أَوْ يَا ابْنَ الزَّانِيَةِ أَوْ لَسْتَ لِأَبِيك».[6]
اگر کسی حرف زشت می زد، حضرت تعزیر می کردند مگر اینکه تصریح به نسبت زنا یا لواط می کرد.
منها: روایت وهب بن وهب: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ع لَمْ يَكُنْ يَحُدُّ فِي التَّعْرِيضِ حَتَّى يَأْتِيَ بِالْفِرْيَةِ الْمُصَرَّحَةِ يَا زَانِي أَوْ يَا ابْنَ الزَّانِيَةِ أَوْ لَسْتَ لِأَبِيكَ».[7]
این روایت ضعیفه است.
اگر کسی اجمالا فحش می داد، حضرت حد نمی زدند مگر اینکه تصریح به زنا کند.
نسبت به اینکه در قذف باید الفاظ صریحه باشد نظریه مرحوم امام تمام است و ما هم قبول داریم.