درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی
99/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله 1: «الفصل الثالث في حد القذف و النظر فيه في الموجب و القاذف و المقذوف و الأحكامالقول في الموجب. مسألة 1 موجب الحد الرمي بالزنا أو اللواط، و أما الرمي بالسحق و سائر الفواحش فلا يوجب حدّ القذف، نعم للإمام عليه السلام تعزير الرامي».[1]
کلام در فصل سوم است و همانطور که گفته شد، مرحوم امام، حد قذف را در تحریر، فصل سوم قرار داده است و برخی از محشین تحریر، این فصل سوم را بخش چهارم برای فصل دوم قرار داده اند.
چند جهت در حد قذف بیان می شود:
1. موجب و موضوع حد قذف.
2. قاذف و مقذوف و احکام آن.
3. احکام مترتب بر حد قذف.
اما جهت اول: موجب و موضوع حد قذفاین جهت در هشت مسئله بررسی می شود.
می گویند، اگر شخصی را به زنا یا لواط فحش دهند، قذف شکل می گیرد، مثلا به شخصی بگویند لواط کننده یا زنا کننده، این تعبیر با شرایط موجب ثبوت حد است.
دلایل بر این مطلب:دلیل اول: اجماع؛[2]
دلیل دوم: آیات و روایات
منها: «وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون».[3]
این آیه دلالت بر حرمت و فسق قاذف دارد.
همچنین روایات فراوانی دلالت بر این مطلب دارد.
نکته: موضوع حد قذف، فحش به زنا یا لواط است، و فحش به غیر از زنا و لواط، شامل حد نمی شود، بله حاکم می تواند تعزیر کند اما حدی ثابت نیست. حتی اگر به خانمی فحش به مساحقه بدهد، مشتمل حد نیست و تعزیر می شود.[4]
اما روایات:منها: روایت خصال: «وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْأَصَمِّ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ بِلَالٍ عَنْ ثَوْرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي الْغَيْثِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ قِيلَ وَ مَا هُنَّ قَالَ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ السِّحْرُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ وَ التَّوَلِّي يَوْمَ الزَّحْفِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ».[5]
دلالت این روایت بر اجتناب از این موارد، واضح است مخصوصا اینکه قذف در کنار قتل نفس و شرک به خدا آمده است.
منها: صحیحه عبدالله بن سنان: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ نَهَى عَنْ قَذْفِ مَنْ لَيْسَ عَلَى الْإِسْلَامِ- إِلَّا أَنْ يَطَّلِعَ عَلَى ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ قَالَ أَيْسَرُ مَا يَكُونُ أَنْ يَكُونَ قَدْ كَذَب».[6]
دلالت این روایت بر نهی قذف کسانی که مسلمان هم نیستند، واضح است مگر اینکه بدانیم واقعا زنا زاده هستند و الا هر کس نکاحش بنا بر دین خودش صحیح است.
منها: معتبره ابو الحسن حذاء: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْحَذَّاءِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَأَلَنِي رَجُلٌ مَا فَعَلَ غَرِيمُكَ قُلْتُ ذَاكَ ابْنُ الْفَاعِلَةِ فَنَظَرَ إِلَيَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع نَظَراً شَدِيداً قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُ مَجُوسِيٌّ أُمُّهُ أُخْتُهُ فَقَالَ أَ وَ لَيْسَ ذَلِكَ فِي دِينِهِمْ نِكَاحاً».[7]
شخص از امام پرسید آن فرد با تو چیکار کرد؟ من گفتم آن زنا زاده را می گویی؟ امام صادق خشمگین شد و با تندی نگاه کردند. به حضرت عرض کردم او مجوسی است و با خواهرشان ازدواج می کنند، حضرت می گویند مگر این در دین خودشان ازدواج محسوب نمی شود.
این روایت به وضوح دلالت دارد که قذف به زنا حرام است.
منها: صحیحه غیاث بن ابراهیم: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص- فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي قُلْتُ لِأَمَتِي يَا زَانِيَةُ فَقَالَ هَلْ رَأَيْتِ عَلَيْهَا زِنًا فَقَالَتْ لَا فَقَالَ أَمَا إِنَّهَا سَتُقَادُ مِنْكِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- فَرَجَعَتْ إِلَى أَمَتِهَا فَأَعْطَتْهَا سَوْطاً ثُمَّ قَالَتِ اجْلِدِينِي فَأَبَتِ الْأَمَةُ فَأَعْتَقَتْهَا ثُمَّ أَتَتْ إِلَى النَّبِيِّ ص فَأَخْبَرَتْهُ فَقَالَ عَسَى أَنْ يَكُونَ بِه».[8]
فردی نزد رسول الله آمد و گفت من به کنیزم گفتم زنا زاده، حضرت گفتند آیا زنا دیده ای از او؟ فرد می گوید خیر، حضرت فرمودند برو که روز قیامت او از تو بازخواست می کند. این فرد برگشت به نزد کنیزش و به او تازیانه داد و گفت مرا تازیانه بزن و کنیز قبول نکرد و صاحبش او را در راه خدا آزاد کرد. بعد خدمت پیامبر رسید و جریان را گفت و حضرت فرمودند شاید به خاطر این خدا از تو بگذرد.
البته در این روایات، قذف به زنا بود و در جلسه بعد، روایات راجع به لواط بیان خواهد شد.