درس خارج فقه استاد سیدعبدالهادی مرتضوی
98/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجتماع مردم در زمان حد / حد زنا / حدود
مسئله 5: «ينبغي للحاكم إذا أراد إجراء الحد أن يعلم الناس ليجتمعوا على حضوره،بل ينبغي أن يأمرهم بالخروج لحضور الحد، و الأحوط حضور طائفة من المؤمنين ثلاثة أو أكثر، و ينبغي أن يكون الأحجار صغارا، بل هو الأحوط، و لا يجوز بما لا يصدق عليه الحجر كالحصى، و لا بصخرة كبيرة تقتله بواحدة أو اثنتين، و الأحوط أن لا يقيم عليه الحد من كان على عنقه حد سيما إذا كان ذنبه مثل ذنبه، و لو تاب عنه بينه و بين اللّٰه جاز إقامته، و إن كان الأقوى الكراهة مطلقا، و لا فرق في ذلك بين ثبوت الزنا بالإقرار أو البينة».[1]
فرع دوم: بررسی حکم حضور مردم برای مشاهده اجراء حدعده ای از مومنین برای شاهد بودن در اجراء حد، در محل اجراء، حضور پیدا کنند.
فرق فرع اول و دوم: در فرع اول، بحث در وجوب اعلان و عدم آن بود، اما در این فرع، بحث از این است که حضور مردم برای مشاهده حد، لازم است یا خیر؟
در این فرع، سه نظریه وجود دارد:
نظریه اول: مشهور فقهاء می فرمایند این حضور، مستحب است.[2]
شیخ طوسی در خلاف[3] هم این نظریه را قبول کرده اند.
نظریه دوم: مرحوم امام در تحریر می فرمایند احتیاط واجب، حضور برای مشاهده حد است. «بل ينبغي أن يأمرهم بالخروج لحضور الحد، و الأحوط حضور طائفة من المؤمنين».[4]
نظریه سوم: حضور افرادی برای مشاهده حد، واجب است.
مرحوم آقای خویی در تکمله[5] و مرحوم محقق در نافع،[6] قائل به این نظریه هستند.
ادله نظریه سوم (وجوب حضور):دلیل اول: آیه شریفه: «وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنين».[7]
گفته شده که صیغه امر، دلالت بر وجوب دارد، پس باید عده ای حاضر در محل حد شوند.[8]
دلیل دوم: روایاتی که در فرع سوم بیان خواهد شد و این روایات ظهور در وجوب دارند، چون صیغه امر در آن به کار رفته است.
دلیل نظریه اول (استحباب حضور):این گروه، ظهور امر در وجوب را نپذیرفته اند و گفته اند همانطور که اعلان واجب نیست، حضور هم واجب نیست.[9]
دلیل نظریه دوم (احتیاج واجب):از یک طرف روایات ظهور در وجوب دارد و از یک طرف مشهور قائل به استحباب شده اند، در نتیجه برای جمع، باید گفت احتیاط واجب بر حضور است.
فرع سوم: تعداد شاهدین در اجراء حدبیان شد که باید تعدادی برای مشاهده اجراء حد، وجود داشته باشند، حال تعداد این افراد باید چند نفر باشد؟
نسبت به این فرع، پنج قول می باشد:
قول اول: طائفه، با حضور یک نفر هم صادق می باشد.
مرحوم آقای خویی در تکملة این نظریه را انتخاب کرده اند.[10]
دلیل بر این نظریه:معتبره غیاث بن ابراهیم: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ- قَالَ فِي إِقَامَةِ الْحُدُودِ وَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ- قَالَ الطَّائِفَةُ وَاحِدٌ الْحَدِيث».[11]
دلالت این روایت بر اینکه طائفه از یک نفر شروع می شود، واضح است.
قول دوم: مراد از طائفه، دو نفر است.
این قول را عکرمه گفته است.[12]
قول سوم: مراد از طائفه، چهار نفر می باشد.
این قول را شافعی ذکر کرده است.[13]
قول چهارم: مراد از طائفه، ده نفر می باشد.
این قول را مرحوم شیخ طوسی در خلاف ذکر کرده اند.[14]
قول پنجم: مراد از طائفه، سه نفر می باشد.
مرحوم امام در تحریر،[15] ابن ادریس،[16] زهری[17] و... قائل به این قول می باشند.
دلیل بر این نظریه: اقل جمع، سه نفر است و طائفه هم به معنای جمعی می باشد، در نتیجه نباید کمتر از سه نفر باشند.
مرحوم علامه در مختلف، این مطلب را احاله به عرف داده اند و گفته اند هر چه نظریه عرف باشد، همان ملاک می باشد[18] و عرف، سه نفر را طائفه می دانند.[19]
ظاهرا و الله العالم قول پنجم تمام می باشد و طائفه ظهور در سه نفر به بالا دارد اما در اینجا اشکالی وجود دارد و آن هم معتبره غیاث است که می گویند، طائفه بر یک نفر هم صادق است، در نتیجه باید گفت طائفه بر یک نفر هم صادق است و لازم نیست حداقل سه نفر باشند.
موید بر کفایت یک نفر: مرحوم طبرسی در ذیل تفسیر همین آیه «ولیشهد» می فرمایند طائفه بر یک نفر هم صادق است.[20]
موید دوم بر کفایت یک نفر: مستدرک روایتی را از جعفریات نقل می کند: «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ الطَّائِفَةُ مِنْ وَاحِدٍ إِلَى عَشَرَة».[21]
پس باید گفت طائفه بر یک نفر هم صادق است همانطور که مرحوم آقای خویی در تکمله،[22] علامه در قواعد،[23] محقق در نافع،[24] ابن سعید در الجامع،[25] مجمع البیان[26] و تبیان[27] بیان کرده اند.
پس طائفه، از یک نفر به بالا شروع می شود.